گنجور

شمارهٔ ۳۱

از هر رهی که دیده ام آن مه گذشته است
عمرم تمام بر سر آن ره گذشته است
غافل اگر رسیده به راهی که بوده ام
گردیده، تا ز بودنم آگه گذشته است
افزون ز ماه چارده است و همان کجاست
کز عمر او هنوز کم از ده گذشته است
طالع نگو که هر گه از او کرده ام سؤال
نه بر زبانش آری و نه، نه گذشته است
هرگز نگفته کیست بر این رهگذر رفیق
با آنکه بر سرش گه و بیگه گذشته است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از هر رهی که دیده ام آن مه گذشته است
عمرم تمام بر سر آن ره گذشته است
هوش مصنوعی: از هر مسیری که رفته‌ام، آن مه زیبا از آن عبور کرده است و عمری را صرف رفتن در آن راه کرده‌ام.
غافل اگر رسیده به راهی که بوده ام
گردیده، تا ز بودنم آگه گذشته است
هوش مصنوعی: اگر کسی به مسیری رسیده که قبلاً در آن بوده، نشان می‌دهد که از وجود خودش و تجربیاتش آگاه شده است.
افزون ز ماه چارده است و همان کجاست
کز عمر او هنوز کم از ده گذشته است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چیزی فراتر از زیبایی ماه چهارده (ماه کامل) وجود دارد و آن زیبایی و کمال در شخصیتی است که هنوز کمتر از ده سال از عمرش گذشته است. این اشاره به جوانی و طراوت دارد و نشان‌دهنده این است که در جوانی می‌توان زیبایی و کمالی را دید که حتی از زیبایی‌های طبیعی نیز بالاتر است.
طالع نگو که هر گه از او کرده ام سؤال
نه بر زبانش آری و نه، نه گذشته است
هوش مصنوعی: سرنوشت را نپرس که هر وقت از او سوال کرده‌ام، نه چیزی به زبان می‌آورد و نه خبری از گذشته دارد.
هرگز نگفته کیست بر این رهگذر رفیق
با آنکه بر سرش گه و بیگه گذشته است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند در این مسیر چه کسی رفیق است، با اینکه زمان‌های مختلفی از کنار او گذشته است.