گنجور

شمارهٔ ۲

به سر دارم هوای سجده خاک آستانی را
که شاهانند آنجا بنده کمتر پاسبانی را
گدای بی زر و سیمم که با خود یار می خواهم
شه سیمین رکابی خسرو زرین عنانی را
به پیری بر جوانی عاشقم کز عاشقان دارد
چو من هر گوشه پیری را چو خود هر نوجوانی را
نچیدم میوه ای از باغ وصل او چو من هرگز
نشد بی حاصلی حاصل ز باغی باغبانی را
نشان سازد دل و جان منش هر جا فلک بیند
بت مژگان خدنگی دلبر ابرو کمانی را
وفا می ورزم و بیداد می بینم به امیدی
که روزی مهربان بینم بخود نامهربانی را
نمی پرسد نشان و نام من آن مه رفیق اما
که می پرسد نشان و نام بی نام و نشانی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به سر دارم هوای سجده خاک آستانی را
که شاهانند آنجا بنده کمتر پاسبانی را
هوش مصنوعی: به دنبال فرصتی هستم تا در مقابل خاک درگاه معشوق سجده کنم، چرا که در آنجا پادشاهان و افراد بزرگ نیز در کنار بندگان عادی قرار دارند و کمتر کسی از آنان نگهبانی می‌کند.
گدای بی زر و سیمم که با خود یار می خواهم
شه سیمین رکابی خسرو زرین عنانی را
هوش مصنوعی: من که چیزی ندارم و گدایی بیش نیستم، به دنبال دوستی هستم که با من باشد. من به دنبال شاهی با ویژگی‌های خاص هستم، کسی که مقام و ثروت داشته باشد.
به پیری بر جوانی عاشقم کز عاشقان دارد
چو من هر گوشه پیری را چو خود هر نوجوانی را
هوش مصنوعی: من به پیری عاشق جوانی هستم، چون هر کدام از عاشقان مثل من، در هر گوشه‌ای از دنیا پیری را دارند که مانند خودشان جوانی دارند.
نچیدم میوه ای از باغ وصل او چو من هرگز
نشد بی حاصلی حاصل ز باغی باغبانی را
هوش مصنوعی: من هیچ میوه‌ای از باغ وصال او نچیدم، زیرا هرگز بهره‌ای از بی‌حاصلی ندارم. باغبان در این باغ وجود ندارد که میوه‌ای برای من بیاورد.
نشان سازد دل و جان منش هر جا فلک بیند
بت مژگان خدنگی دلبر ابرو کمانی را
هوش مصنوعی: دل و جان من به خوبی نشان می‌دهند که هر جا آسمان ببیند، معشوق با مژگانش شبه تیر و ابرویش همچون کمان حضور دارد.
وفا می ورزم و بیداد می بینم به امیدی
که روزی مهربان بینم بخود نامهربانی را
هوش مصنوعی: من به وفاداری ادامه می‌دهم و در برابر بی‌عدالتی‌ها قرار دارم، با این امید که روزی مهربانی را ببینم و نامهربانی را فراموش کنم.
نمی پرسد نشان و نام من آن مه رفیق اما
که می پرسد نشان و نام بی نام و نشانی را
هوش مصنوعی: آن ماه دوست نسبت به من هیچ سوالی در مورد هویت و نام من نمی‌پرسد، اما در عوض، از کسی که هیچ نام و نشانی ندارد، سوال می‌کند.