گنجور

شمارهٔ ۱۵

از بهر یار دیده به کار است بس مرا
چشم از برای دیدن یار است بس مرا
زین نقشهای نغز در آینده در خیال
نقشی که بست نقش نگار است، بس مرا
گردی ز کوی یار بیار ای نسیم صبح
کان توتیای دیده ی تار است بس مرا
آن غرقه ی محیط ملالم که تا ابد
در خاطر آنچه نقش کنار است بس مرا
از درد و داغ آنچه بگوئی رفیق هست
چیزی که نیست صبر و قرار است بس مرا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بهر یار دیده به کار است بس مرا
چشم از برای دیدن یار است بس مرا
هوش مصنوعی: به خاطر محبوبم، چشمم بسیار کار می‌کند؛ زیرا تنها به خاطر دیدن اوست که چشمانم به این دنیا باز هستند.
زین نقشهای نغز در آینده در خیال
نقشی که بست نقش نگار است، بس مرا
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که از زیبایی‌ها و تأثیرات هنری و زیبایی‌شناختی که در آینده در ذهن ما شکل می‌گیرد، تنها یک تصویر زیبا و معنوی که ذهن را به تحرک وادار می‌کند، برای من کافی است.
گردی ز کوی یار بیار ای نسیم صبح
کان توتیای دیده ی تار است بس مرا
هوش مصنوعی: ای نسیم صبح، تو را می‌طلبم که از کوی محبوب بگذر و خبری از او بیاور. چشمان من مانند شیشه‌ای می‌باشند که به خاطر دوری او تار و کدر شده‌اند، بنابراین، نیاز دارم تا تو روشنی و شادی را برای من به ارمغان آوری.
آن غرقه ی محیط ملالم که تا ابد
در خاطر آنچه نقش کنار است بس مرا
هوش مصنوعی: دست من در دامان غم و اندوه غرق شده است و این احساس ناخوشایند همیشه در خاطرم می‌ماند، مانند تصویری که بر دیوار ذهنم نقاشی شده است.
از درد و داغ آنچه بگوئی رفیق هست
چیزی که نیست صبر و قرار است بس مرا
هوش مصنوعی: رنج و غم را هرچه بگویی، در واقع هیچ چیز نمی‌تواند به من آرامش بدهد.