گنجور

شمارهٔ ۱۲

هستم ز کوی آن بت گل پیرهن جدا
نالان چو بلبلی که بود از چمن جدا
ای جان و تن فدای تو رفتی و می کند
جان از جدائی تو جدا ناله، تن جدا
از رشک غیر رفتم ازان کو وگرنه کس
هرگز به اختیار نشد از وطن جدا
از سر هوای کوی تو بیرون نمی کنم
با تیغ اگر کنند سرم از بدن جدا
گشتم جدا ز خیل سگان درش رفیق
یارب مباد کس ز رفیقان چو من جدا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هستم ز کوی آن بت گل پیرهن جدا
نالان چو بلبلی که بود از چمن جدا
هوش مصنوعی: من از کوی آن معشوق بی‌نظیر دور مانده‌ام و مانند بلبل می‌زنم ناله و افسوس، چرا که از گلزار عشق جدا افتاده‌ام.
ای جان و تن فدای تو رفتی و می کند
جان از جدائی تو جدا ناله، تن جدا
هوش مصنوعی: ای جانم، من فدای تو شدم. تو رفتی و اکنون جانم به خاطر جدایی از تو در حال ناله است، بدنی که از تو جدا شده.
از رشک غیر رفتم ازان کو وگرنه کس
هرگز به اختیار نشد از وطن جدا
هوش مصنوعی: به خاطر حسادت به دیگران از وطن خود دور شدم، و اگر نه، به هیچ وجه کسی به خواست خود از دیار و زادگاهش جدا نمی‌شود.
از سر هوای کوی تو بیرون نمی کنم
با تیغ اگر کنند سرم از بدن جدا
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و دلدادگی به تو هیچ‌گاه از راهی که هستم دور نمی‌شوم، حتی اگر با شمشیر هم سرم را از بدنم جدا کنند.
گشتم جدا ز خیل سگان درش رفیق
یارب مباد کس ز رفیقان چو من جدا
هوش مصنوعی: من از گروه سگ‌ها دور شدم، ای خدا، نمی‌خواهم که کسی از دوستانم مثل من جدا شود.