شمارهٔ ۸۰ - سر و سنگ
نهان کرد دیوانه در جیب، سنگی
یکی را بسر کوفت، روزی بمعبر
شد از رنج رنجور و از درد نالان
بپیچید و گردید چون مار چنبر
دویدند جمعی پی دادخواهی
دریدند دیوانه را جامه در بر
کشیدند و بردندشان سوی قاضی
که این یک ستمدیده بود، آن ستمگر
ز دیوانه و قصهٔ سر شکستن
بسی یاوه گفتند هر یک بمحضر
بگفتا همان سنگ، بر سر زنیدش
جز این نیست بدکار را مزد و کیفر
بخندید دیوانه زان دیورائی
که نفرین برین قاضی و حکم و دفتر
کسی میزند لاف بسیار دانی
که دارد سری از سر من تهیتر
گر اینند با عقل و رایان گیتی
ز دیوانگانش چه امید، دیگر
نشستند و تدبیر کردند با هم
که کوبند با سنگ، دیوانه را سر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نهان کرد دیوانه در جیب، سنگی
یکی را بسر کوفت، روزی بمعبر
هوش مصنوعی: دیوانهای در جیبش سنگی پنهان کرده بود و روزی در مسیر خود، آن سنگ را به دیواری کوبید.
شد از رنج رنجور و از درد نالان
بپیچید و گردید چون مار چنبر
هوش مصنوعی: از شدت رنج و درد به حالتی در آمده که مانند ماری درهم پیچیده است.
دویدند جمعی پی دادخواهی
دریدند دیوانه را جامه در بر
هوش مصنوعی: گروهی برای دادخواهی به سرعت حرکت کردند و دیوانهای را که لباسش را در بر داشت، به شدت مورد تعرض قرار دادند.
کشیدند و بردندشان سوی قاضی
که این یک ستمدیده بود، آن ستمگر
هوش مصنوعی: آنها را به سوی قاضی بردند، یکی از آنها مظلوم و ستمدیده بود و دیگری ستمگر.
ز دیوانه و قصهٔ سر شکستن
بسی یاوه گفتند هر یک بمحضر
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم درباره دیوانه و داستانهای او و شکستهایش سخنان بیمعنی و گزاف گفتهاند.
بگفتا همان سنگ، بر سر زنیدش
جز این نیست بدکار را مزد و کیفر
هوش مصنوعی: او گفت: تنها همین است که باید بر سر بدکاران سنگ بزنید؛ جز این، مزد و punishment برای آنها وجود ندارد.
بخندید دیوانه زان دیورائی
که نفرین برین قاضی و حکم و دفتر
هوش مصنوعی: دیوانه با شادی به این دنیا میخندد و از این وضعیت بد که شامل دادگاهها، قضات و پروندههاست، ابراز نارضایتی و نفرت میکند.
کسی میزند لاف بسیار دانی
که دارد سری از سر من تهیتر
هوش مصنوعی: کسی که بسیار از خودش میگوید و لاف میزند، در واقع میدانیم که او از من هم کمتر است و چیزی برای ارائه ندارد.
گر اینند با عقل و رایان گیتی
ز دیوانگانش چه امید، دیگر
هوش مصنوعی: اگر کسانی که در این دنیا هستند با فهم و عقل خود چنین رفتار میکنند، از دیوانگان چه انتظاری میتوان داشت؟ دیگر امیدی نیست.
نشستند و تدبیر کردند با هم
که کوبند با سنگ، دیوانه را سر
هوش مصنوعی: آنها دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که با سنگ بر سر دیوانه بزنند.