گنجور

شمارهٔ ۷۷ - سختی و سختی‌ها

نهفتن به عمری غم آشکاری
فکندن به کِشتِ امیدی شراری
به پای نهالی که باری نیارد
جفا دیدن از آب و گل، روزگاری
به بزم فرومایگان ایستادن
نشستن به دریوزه در رهگذاری
ز بیم هژبران، پناهنده گشتن
به گرگی سیه‌دل، به تاریک‌غاری
ز سنگین‌دلی، خواهشِ لطف کردن
سوی ناکسی، بردن از عجز کاری
به جای گل آرزویی و شوقی
نشاندن به دل، نوک جانسوز خاری
به دریا در افتادن و غوطه خوردن
نه جستن پناهی، نه دیدن کناری
زبون گشتن از درد و محروم ماندن
بهر جا برون بودن از هر شماری
شنیدن ز هر سفله، حرف درشتی
ز مردم کشی، خواستن زینهاری
به آهی، پراکنده گشتن چو کاهی
ز بادی، پریشان شدن چون غباری
بسی خوشتر و نیک‌تر نزد دانا
ز دمسازیِ یارِ ناسازگاری

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نهفتن به عمری غم آشکاری
فکندن به کِشتِ امیدی شراری
هوش مصنوعی: نهان کردن غم‌های طولانی و در عوض، بذر امید را با شوری در دل کاشتن.
به پای نهالی که باری نیارد
جفا دیدن از آب و گل، روزگاری
هوش مصنوعی: به درختی که هیچ میوه‌ای نمی‌دهد، ظلم و مشکلاتی که از آب و خاک می‌کشد، شایسته است که زمان زیادی بگذرد.
به بزم فرومایگان ایستادن
نشستن به دریوزه در رهگذاری
هوش مصنوعی: نشستن و ایستادن در محفل انسان‌های بی‌ارزش، مانند خواهش و درخواست کردن از کسی در راهی که به جایی نمی‌رسد، بی‌فایده است.
ز بیم هژبران، پناهنده گشتن
به گرگی سیه‌دل، به تاریک‌غاری
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از قدرت و سلطه‌گران، به جایی پناه می‌برم که در آن یک گرگ سیاه‌دل و خطرناک در غاری تاریک زندگی می‌کند.
ز سنگین‌دلی، خواهشِ لطف کردن
سوی ناکسی، بردن از عجز کاری
هوش مصنوعی: از دل سنگین و خستگی، درخواست محبت و خوبی به کسی که شایسته آن نیست، نشانی از ناتوانی است.
به جای گل آرزویی و شوقی
نشاندن به دل، نوک جانسوز خاری
هوش مصنوعی: به جای اینکه در دل آرزویی شیرین و شوقی دل‌انگیز داشته باشم، فقط یک درد عمیق و جانکاه را احساس می‌کنم.
به دریا در افتادن و غوطه خوردن
نه جستن پناهی، نه دیدن کناری
هوش مصنوعی: به دریا افتادن و در آن غوطه‌ور شدن، نه می‌تواند جای امنی برای پناه بردن باشد و نه حاشیه‌ای را برای نجات دیدن.
زبون گشتن از درد و محروم ماندن
بهر جا برون بودن از هر شماری
هوش مصنوعی: از شدت درد و ناتوانی، انسان از هر طرف احساس خروج و جدایی می‌کند و در واقع خود را از تمام گروه‌ها و شمارش‌ها جدا می‌بیند.
شنیدن ز هر سفله، حرف درشتی
ز مردم کشی، خواستن زینهاری
هوش مصنوعی: شنیدن صحبت‌های نامناسب از افراد پست، در مورد قتل و کشتار، را نمی‌پسندم و به شدت بر خودم می‌زنم که از اینگونه حرف‌ها پرهیز کنم.
به آهی، پراکنده گشتن چو کاهی
ز بادی، پریشان شدن چون غباری
هوش مصنوعی: به هنگام وزیدن باد، ذرات ریز کاه به راحتی در فضا پخش می‌شوند و مانند گرد و غبار، بی‌هدف و پراکنده می‌گردند.
بسی خوشتر و نیک‌تر نزد دانا
ز دمسازیِ یارِ ناسازگاری
هوش مصنوعی: نزدیک بودن و هم‌صحبتی با یار ناسازگار، از نظر دانایان بسیار ناپسند و ناخوشایند است، در حالی که نزدیکی و همراهی با کسی که رفتار خوب و سازگاری دارد، بسیار مطلوب و پسندیده است.

خوانش ها

شمارهٔ ۷۷ - سختی و سختی‌ها به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/11/09 11:02
افروز

بیت یکی مانده به آخر به آهی پراکنده گشتن چو کاهی است . با عرض ادب وارادت به خوانندگان و علاقه مندان ادبیات ارزشمند وفاخر فارسی