شمارهٔ ۶۸ - راه دل
ای که عمریست راه پیمائی
بسوی دیده هم ز دل راهی است
لیک آنگونه ره که قافلهاش
ساعتی اشکی و دمی آهی است
منزلش آرزوئی و شوقی است
جرسش نالهٔ شبانگاهی است
ای که هر درگهیت سجده گهست
در دل پاک نیز درگاهی است
از پی کاروان آز مرو
که درین ره، بهر قدم چاهی است
سالها رفتی و ندانستی
کانکه راهت نمود، گمراهی است
قصهٔ تلخیش دراز مکن
زندگی، روزگار کوتاهی است
بد و نیک من و تو میسنجند
گر که کوهی و گر پر کاهی است
عمر، دهقان شد و قضا غربال
نرخ ما، نرخ گندم و کاهی است
تو عسس باش و دزد خود بشناس
که جهان، هر طرف کمینگاهی است
ماکیان وجود را چه امان
تا که مانند چرخ، روباهی است
چه عجب، گر که سود خود خواهد
همچو ما، نفس نیز خودخواهی است
به رهش هیچ شحنه راه نیافت
دزد ایام، دزد آگاهی است
با شب و روز، عمر میگذرد
چه تفاوت که سال یا ماهی است
بمراد کسی زمانه نگشت
گاهی رفقی و گاه اکراهی است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که عمریست راه پیمائی
بسوی دیده هم ز دل راهی است
هوش مصنوعی: ای کسی که سالهاست در راهی به سوی نگاه دیگران قدم میزنی، باید بدان که این مسیر از دل و احساسات خودت میگذرد.
لیک آنگونه ره که قافلهاش
ساعتی اشکی و دمی آهی است
هوش مصنوعی: اما راهی که قافلهاش فقط برای مدتی اشکی میریزد و دمی آه میکشد، اینچنین است.
منزلش آرزوئی و شوقی است
جرسش نالهٔ شبانگاهی است
هوش مصنوعی: محل سکونت او آرزوی دل و شوقی برای من است، صدای زنگ او همچون نالهای در دل شب است.
ای که هر درگهیت سجده گهست
در دل پاک نیز درگاهی است
هوش مصنوعی: ای کسی که هر کجا به تو نزدیک شوم، سجدهگاه من است، در دل پاک من نیز یک درگاه برای تو وجود دارد.
از پی کاروان آز مرو
که درین ره، بهر قدم چاهی است
هوش مصنوعی: به دنبال کاروان نرو، زیرا در این مسیر برای هر قدمی که برداری، چاهی وجود دارد.
سالها رفتی و ندانستی
کانکه راهت نمود، گمراهی است
هوش مصنوعی: سالها در مسیری قدم زدهای و بیخبر از این هستی که کسی که تو را راهنمایی کرده، در واقع تو را به سمت گمراهی رسانده است.
قصهٔ تلخیش دراز مکن
زندگی، روزگار کوتاهی است
هوش مصنوعی: قصهٔ غمانگیز و سختیهایت را طولانی نکن؛ زیرا زندگی کوتاه است و باید از آن بهره ببری.
بد و نیک من و تو میسنجند
گر که کوهی و گر پر کاهی است
هوش مصنوعی: ما را بر اساس اعمال و نیتهای خوب و بدمان میسنجند، چه بزرگ باشیم و چه کوچک.
عمر، دهقان شد و قضا غربال
نرخ ما، نرخ گندم و کاهی است
هوش مصنوعی: زندگی مانند یک کشاورز است و سرنوشت ما همچون غربالی میباشد که در آن ارزش ما به اندازهی گندم و کاه تعیین میشود.
تو عسس باش و دزد خود بشناس
که جهان، هر طرف کمینگاهی است
هوش مصنوعی: به عنوان یک نگهبان، دزد خود را بشناس و بدان که دنیا پر از دامها و تلههاست.
ماکیان وجود را چه امان
تا که مانند چرخ، روباهی است
هوش مصنوعی: وجود ما مانند مرغابیهاست که هیچگاه در امان نیستند، چرا که همچون چرخفلک، همیشه یک روباه در کمین است.
چه عجب، گر که سود خود خواهد
همچو ما، نفس نیز خودخواهی است
هوش مصنوعی: عجب است اگر او هم بخواهد مثل ما به فکر سود خود باشد، چون خودخواهی در نفس هم وجود دارد.
به رهش هیچ شحنه راه نیافت
دزد ایام، دزد آگاهی است
هوش مصنوعی: در مسیر او هیچ نگهبانی نتوانست بایستد، زیرا دزد زمان، دزد آگاهی است.
با شب و روز، عمر میگذرد
چه تفاوت که سال یا ماهی است
هوش مصنوعی: عمر انسان هر روز سپری میشود و تفاوتی ندارد که این روزها به سال تبدیل شوند یا به ماه. مهم این است که زمان در حال گذر است.
بمراد کسی زمانه نگشت
گاهی رفقی و گاه اکراهی است
هوش مصنوعی: برخی افراد در زندگی خود به خواستهها و آرزوهایشان نمیرسند و گاهی به خاطر دوستان و همراهی دیگران موفقیتهایی را تجربه میکنند، اما در مواقعی هم احساس ناراحتی و محدودیت دارند.
خوانش ها
شمارهٔ ۶۸ - راه دل به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1402/02/27 05:04
یزدانپناه عسکری
دزد ایام، دزد آگاهی است
***
[یزدانپناه عسکری]