شمارهٔ ۶۴ - دیده و دل
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
بیت20/ می سفت:سوراخ می کرد
گوهر سفتن مژگان:کنایه ازگریستن
بیت22/ بساط:روزگار
دیجور:طولانی
تو را گردید جای آتش،مرا آب!یه چیزیش افتاده که وزن نداره،میشه یکی به دادم برسه؟
قباد جان
وزن درست است
جای آتش را با سکون ”ی“ بخوان
اینطور: جایآتش
شعر بسیار عالی واقعا حال جان ودل ادم رو خوب میکنه
حاصل بداهه سرایی امشب در گروه ادیبانه ، با مطلعی از پروین اعتصامی به یاد دوست و همکار فقیدمان « اسلام خیراللهی » روحش شاد
« مرا در کودکی شوق دگر بود
خیالم زین حوادث، بی خبر بود »
نه دل دربند دلداری دلافروز
نه در سر سِرِ سودایی دگر بود
خیالم خالی از هر خاطر خوش
به دور از شاعری ، هر شور و شر بود
بتی دیدم در آن دوران دیرین
که زیباتر ز هر قرص قمر بود
دو چشمش چشمه ای از آب شیرین
کلامش مملو از شهد و شکر بود
به سرو قامتش دل بسته بودم
سخنهایش به دل دُرّ و گهر بود
به خلوتگاهمان در گوشه ای دنج
سخن از عشق و ایمان و هنر بود
امان از دست دست انداز تقدیر
که در هر پیچ آن صدها خطر بود
برفت از دست ما آن یار دیرین
تو گویی در دلش میل سفر بود
مرور اندکی کردم جهان را
ضرر اندر ضرر اندر ضرر بود
کنون در هجر رویش بیقرارم
دریغا بیقراری بی ثمر بود
#رضارضایی « بیقرار »
آفرین بر شما، زیبا بود وزین