گنجور

شمارهٔ ۶۱ - دو همدرد

بلبلی گفت به کُنج قفسی
که: چنین روز، مرا باوَر نیست
آخر این فتنه، سیه کاری کیست
گر که کار فلک اَخضر نیست
آنچنان سخت ببستند این در
که تو گوئی که قفس را در نیست
قفسم گر زر و سیم است چه فرق
که مرا دیده بسیم و زر نیست
باغبانش ز چه در زندان کرد
بلبلِ شیفته، یغماگر نیست
همه بر چهرهٔ گل می‌نگرند
نگهی در خورِ این کیفر نیست
که بسوی چمنم خواهد برد؟
کس به جز بختِ بَدم رهبر نیست
دیده بر بامِ قفس باید دوخت
دگر امروز، گل و عبهر نیست
سوختم اینهمه از محنت و باز
این تنِ سوخته خاکستر نیست
طوطئی از قفس دیگر گفت
چه توان کرد، ره دیگر نیست
بس که تلخ است گرفتاری و صبر
دل ما را هوس شکّر نیست
چو گل و لاله نخواهد ماندن
سیرگاهی ز قفس خوشتر نیست
دل مفرسای بسودای محال
که اگر دل نَبُوَد، دلبر نیست
در و بام قفست زرین است
صید را بهتر ازین زیور نیست
زخمِ من صحن قفس خونین کرد
همچو من پای تو از خون، تر نیست
تو شکیبا شو و پندار چنان
که به جز برگِ گلت بستر نیست
گه بلندی است، زمانی پستی
هر کس ای دوست، بلند اختر نیست
همه فرمانِ قضا باید بُرد
نیست یک ذرّه که فرمانبر نیست
چه هوسها بسر افتاد مرا
که تَبه گشت و یکی در سر نیست
چه غم ار بال و پرم ریخته شد
دگرم حاجت بال و پر نیست
چمن ار نیست، قفس خود چمن است
به خیال است، بدیدن گر نیست
چه تفاوت کُنَدَت گر یکروز
خونِ دل هست و گلِ اَحمر نیست
چرخِ نیلوفریت سایه فکند
اگرت سایه ز نیلوفر نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

دو همدرد به خوانش طوبی برزگر
شمارهٔ ۶۱ - دو همدرد به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1389/04/22 09:07

سلام نمیخواهم چیزه خاصی بگویم فقط میگم من این شعرو خیلی دوست دارم.
به نظرم پروین از بهترین شاعران ایران بوده

1390/09/22 21:11
منی‍‍ژه

با سلام به همه خواننده های فهیم ایرانی بخصوص اونهایی که خانم پروین اعتصامی و شعرهاشون رو دوست دارند. این شعر علاوه بر اینکه خیلی زیباست و دارای نکته های تربیتی فراوان است تا حد خیلی زیادی حرف دل اینجانب است و همیشه باعث میشه بتونم غصه هام رو فراموش کنم. من همیشه از این شاعره بزرگوار متشکرم.

1395/07/07 16:10
سجاد

اختر چرخ ادب، پروین اعتصامی، پس از دو ماه زندگی مشترک با پسر عموی چهل و خورده ای ساله خود (درحالیکه او تنها 28 سال داشت) و جدایی از او ، تنها با سرودن این سه بیت احساس خود را بیان میکند.
شاعر بودن یعنی این.

1395/07/07 16:10
سجاد

بنظر من اوج شعر این دو بیت هست:
تو شکیبا شو و پندار چنان/ که به جز برگ گلت بستر نیست
گه بلندی است، زمانی پستی/هر کس ای دوست، بلند اختر نیست
همچنین کامنت قبلی که از اینجانب در این صفحه بیان شده مربوط به شعری دیگر بوده است که به اشتباه آنرا اینجا تایپ کردم.