شمارهٔ ۵۸ - دزد و قاضی
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
نیست پاکان چرا الوده بود.... باید به نیت پاکان تغییر یابد
اشتباه تایپی است.
با تشکر
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
یکی از زیباترین شعرهای دوران بشریت همین شعر است .
واقعا مناظره جالبیه،ولی من مناظره ی های نظامی رو بیشتر دوست دارم
مناظره ی بسیار بسیار زیبایی است که برای عصر کنونی ما نیز کاملاً صادقه! تو این شعر از حاضر جوابی آقا دزده!!! خیلی خوشم اومد، مثلاً در این ابیات:
گفت قاضی کین خطاکاری چه بود // دزد گفت از مردم آزاری چه سود
گفت بدکردار را بد کیفر است // گفت بدکار از منافق بهتر است
گفت هان بر گوی شغل خویشتن // گفت هستم هم چو قاضی راهزن
دزد پیری را به دام انداختند
دست و پا بستند و حد بنواختند
گفت قاضی : این خطا کاری چه بود ؟
گفت دزد : هان گر گویم به پا خیزد ز دامان تو دود
گفت هان بدگوی کار خویشتن
گفت : هستم همچو قاضی راهزن
هرچندباری که این شعرومیخونم بازبرام تازگی داره
هی هــــــــــی ......
اندر حکایات احوال ما...
سیه دل به جای سیهدل
واقعا خوشگل بود
اگر 1000 بار دیگه هم این شعر رو بخونم بازم واسم تکراری نیست. ممنونم از شما
خداوند پروین وهمه خادمان به فرهنگ این مرزوبوم را جاودان بدارد و بیامرزد واقعااشعار پروین پرمغز بانغز لطیف وآرام بخش وبه تعبیری میتوان گفت زندگی سازاست.
واقعا من با جد می توانم بگویم : زبان ها برای توصیف و یا تعریف از این شعر و شاعر گران قدر ان قاصرند.
فقط میشه گفت روحش شاد
من شاعر ه خانم را میستا یم بخاطر ابنکه این شعر در هر عصر ی بروز خواهد ماند واین چنین ادمهای بزرگی مایه افتخار ملی ماهستن تا قیامت
اشعار پروین بسار زیباست هر وقت شعر پروین اعتصامی را می خوانم غرور خاصی بهم دست میده
دوستارانش شعر کعبه دل و بیمار را بخونن قشنگه
پیشنهاد میکنم این شعر را با صدای همای و مستان با نام سیاه مست گوش کنید
دیگر ای گندم نمای جو فروش
با ردای حجب٬ عیب خود مپوش
در مصراع دوم حجب٬ عجب نوشته شده
چقدر زیبا ...درست ودقیقاً حال و روز امروز را تداعی می کند ..روح پروین اعتصامی شاد.
این فقط یک شعر نیست. یک هشدارجدی بوده وهست وخواهدبود.
به ایزدکه ماگرخردداشتیم
کجااین سرانجام بدداشتیم
بنی آدم اعضای یک پیکرند
چوازیکدگرمنفعت می برند
سلام ببخشید این سوال رو میپرسم
من رشته ام فنی مهندسی هست ولی ادبیات ایران را کم کم شروع به مطالعه کردم و به سختی برای خودم به کمک فرهنگ لغت و... اشعار رو درک و ترجمه میکنم
سوال اینجاست که چرا پروین عزیز در شعرشون گفتن:
دزد جاهل گر یکی ابریق برد
دزد عارف دفتر تحقیق برد
آیا به جای "عارف "نباید "عاقل" باشه؟
مگر در مقابل دزد جاهل دزد عاقل قرار نمیگره؟
آیا ممکن هست این اشتباه تایپی باشه؟
در سخنرانی 27ام جناب نقویان در صدا سیما من شنیدم چند بار اشاره کرد به دزد عاقل دفتر تحقیق برد
ممنون میشم رفع ابهام کنید
با تشکر از "گنجور" که من رو اهلی کرد،مسیر زندگیم رو عوض کرد
عارف چون کار قاضی شناسندگی و آگاهی است.
میگوید من که نادانم هیچ ولی تو که خوب و بد را میشناسانی چرا.
اگر عاقل میآمد تناسب چندانی با قضاوت و قاضی نداشت که مخاطب دزد است.البته دزد هم مغلطه میکند
اتفاقا من با این که بار اول خوندمش اما انگار برام کهنه ست
تصنیف زیبای «دزد پیر» از پرواز همای در آلبوم «بانوی ایرانی» با کمی تصرف و تلخیص در این شعر ساخته شده. بسیار زیباست. خواستم در بخش آهنگهای مربوط به این شعر اضافه اش کنم اما متأسفانه آلبوم مربوطه در فهرست سایت beeptunes موجود نبود.
دزدی پیدا و پنهان کار تست مال دزدی جمله در انبار تست
را باید این گونه نوشت:
دزدی پیدا و پنهان کار توست مال دزدی جمله در انبار توست
سلام اشکان درست است که ما معمولا فکرمی کنیم که عاقل رابایددرمقابل جاهل به کارببریم ولی صرفنظر ازمعنای اصطلاحی این دوکلمه اگرماصرفامعنای لغوی این دوکلمه رادرنظربگیریم چون کلمه عاقل ازنظرلغوی دارای نوعی مفهوم ارزشی میباشد شاعربه عمد نخواسته ازاین واژه به عنوان صفت برای قاضی فاسداستفاده کندوبه جای آن ازواژه عارف استفاده کرده که ازنظر لغوی به مفهوم " آگاه "
و " دارای شناخت " میباشد .
سپاس از حمید عزیز بعد از گذشت این همه زمان متوجه شدم
پایدار باشی و سلامت
با شعرهای خانم پروین اعتصامی توسط کتابهای درسی آشنا شدم
شعر اشک یتیم را هنوز هم که هنوز هست برایم تازگی دارد صد حیف که زود از دنیا رفت
روحش شاد و یادش گرامی
پروین با دنیا زندگی کرد هم موجودات دنیا هم انسان ها
هرچه گفت حقیقت بتمام معنا بود و بس
که خود به حقیقتش پی برده بود و باور داشت
پروین همچنان در کنار انسانها زندگی می کند
بادرود.من گرچه دانش آکادمیک ندارم،ولی با پرهیز از خودستایی،بسیار توانمندی در گزاره ها ونگاشته های پارسی دارم وهمچنین درپالایش وپیمایش چکامه های پارسی.با سگالش وکنکاش دراین سروده بی مانند،دریافتم که آموزگارم(سعدی شیرین سخن)،نیز،اینچنین توانمدانه،به پیکار با پلیدی ها ودژخیم اندیشی وپاسداشت وپاسبانی پاک منشی وبه اندیشی،دست نیازیده است.هرچه توانمندی در گشایش وپیرایش واژه ها درچنته داشته باشیم،بی گمان درپویش وپیرایش این چکامه دلنشین،کاستی،خواهدیافت.دست مریزاد.دانش سترگش نهادینه.روحش پدرام وپایدار وپایورز.ورجاوندیش ماندگار وفرهمندیش استوار.ایدون بادا
دست مریزاد جناب افشار.ساده باش و ساده بنویس.
باسلام ودرودبه همه عزیزان وشاعر عالیقدر زبان پارسی وایران عزیزکه باعث افتخارماست روحش شاد0واما کلمه عارف درمقابل جاهل درست است0چون درهر آئین ومذهبی قاضی وجود دارد 0چون دین مااسلام است قاضی باید شرع هم بداند تا براساس شرع وقانون حکم کند 0پس باید علاوه برعاقل بودن عارف هم باشد
چه دل پری داشته از دست نفاق و ریا...
به نظر میرسه در اخر شعر منظور پروین از دیو قاضی
قاضی دیوان محاسبات بوده نه دیو به معنای دیو
در واقع میگه احتیاج مار از راه راست خارج کرد و لی همان حاجت اما از نوع بزرگتر و در واقع اختیاجات هروز بیشتر و بیشتر قاضی دیوان خکومتی را به هر ثروتی که خواست رسوند
گرامی ابراهیم
دیو، قاضی را بهرجا خواست برد
دیو در اینجا به مانای اهریمن و شیطان آمده،که قاضی را از راه راست منحرف کرده
میگوید: احتیاج مرا منحرف کرد و تو را شیطان
تو قلم بر حکم داور میبری
این مصرع را به جرات میتوان شاهکار این شعر قلمداد نمود
زیرا بر آنچه میکوبد که قرنهاست بنام و بجای خدا نسخه نوشته و حد روا نموده اند
و مصداق این مصرع، مصرع بعد در بیت بعد است که میگوید
گر یکی باید زدن، صد میزنی
و این مصرع مکمل آن مصرع آمده در ابتدای سخن است
زیرکی پروین در به جالش کشیدن اینگونه اندیشه های ایدئولوژیک ستودنیست، آنچنان که دیگر شاعران، بنا به جبر زمان چنان کرده و چنین نیز می کنند
کسی که دزدی میکنه قطعا نباید عاقل باشه، استفاده شاعر از کلمه عارف معنی کلمه است چون دزد هست و از خودش آگاه هست که چیکار کرده دفتر تحقیق میدزده مثل قضات فاسد....
من در تعجبم از پروین که نوشته به این زیبایی و بدون ترس
این شعر فوق العاده است و مناسب هر خالی و هر زمانی
کاش در زمان پروین بودم و با او از نزدیک اشنا میشدم
برای از حفظ شدن شهرش تلاش میکنم
با درود
من خود را خیلی کوچک تر از بزرگانی چون بانو پروین اعتصامی و دیگر بزرگان ادبیات این سرزمین میدانم، اما با خواندن این شعر زیبا چند بیتی بر زبانم جاری شد و بابت این جسارت از همه بزرگواران و دوستداران شعر و شاعری پوزش میطلبم
مردمان سرزمینم دوستان هم نشین
بشنوید از شاعری دیرین چنین شعری وزین
ای جماعت که همه نالان و گریان مانده ایم
از چه می نالیم که خود کردیم چنین
درس تاریخ است این بالا و پایین ها شدن
از چه گویم کشورم را مردم نادان کوبیدند زمین
اینک این ماییم که در گل مانده ایم
چون خرد را راندهایم و جای آن بنشسته دین