شمارهٔ ۵۴ - خون دل
مرغی به باغ رفت و یکی میوه کند و خورد
ناگه ز دست چرخ به پایش رسید سنگ
خونین به لانه آمد و سر زیر پر کشید
غلتید چون کبوترِ با باز کرده جنگ
بگریست مرغ خُرد که برخیز و سرخ کن
مانند بال خویش، مرا نیز بال و چنگ
نالید و گفت خون دلست این نه رنگ و زیب
صیاد روزگار، به من عرصه کرد تنگ
آخر تو هم ز لانه، پی دانه بَرپَری
از خون پر تو نیز بدینسان کنند رنگ
در سبزه گر روی، کَنَدَت دست جور پر
بر بام گر شوی، کُنَدَت سنگ فتنه لنگ
آهسته میوهای بکن از شاخی و برو
در باغ و مرغزار، مکن هیچگه درنگ
میدان سعی و کار، شما راست بعد ازین
ما رفتگان به نوبت خود تاختیم خنگ
شمارهٔ ۵۳ - خوان کرم: بر سر راهی، گدائی تیرهروزشمارهٔ ۵۵ - درخت بی بر: آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرغی به باغ رفت و یکی میوه کند و خورد
ناگه ز دست چرخ به پایش رسید سنگ
هوش مصنوعی: پرندهای به باغ رفت و میوهای برداشت و خورد. ناگهان سنگی از آسمان به پایش افتاد.
خونین به لانه آمد و سر زیر پر کشید
غلتید چون کبوترِ با باز کرده جنگ
هوش مصنوعی: پرندهای زخمی به لانهاش برگشت و با درد و ناله پناه گرفت. او مانند کبوتر در حال پرواز به سوی آسمان، در میانهی جنگ و نبرد به دنبال آرامش است.
بگریست مرغ خُرد که برخیز و سرخ کن
مانند بال خویش، مرا نیز بال و چنگ
هوش مصنوعی: مرغ حکمت و خرد با اندوه گفت: ای منی که باید برخیزی و مانند بالهای خودت رنگین و سرخ شوی، به من هم بال و چنگ و ابزار پرواز ببخش.
نالید و گفت خون دلست این نه رنگ و زیب
صیاد روزگار، به من عرصه کرد تنگ
هوش مصنوعی: او با ناامیدی شکایت کرد که این رنگ و زیبایی که در زندگیام میبینم، فقط ناشی از درد عمیق است. زندگی برای من دشوار و تنگ شده است.
آخر تو هم ز لانه، پی دانه بَرپَری
از خون پر تو نیز بدینسان کنند رنگ
هوش مصنوعی: در نهایت، تو هم که از لانهات بیرون آمدهای، به خاطر پیدا کردن دانه، با این حال پرهای تو هم به خاطر خون به همین شکل رنگین میشوند.
در سبزه گر روی، کَنَدَت دست جور پر
بر بام گر شوی، کُنَدَت سنگ فتنه لنگ
هوش مصنوعی: اگر در جایی خوشبختی و زیبایی را پیدا کنی، بدان که ممکن است در آنجا هم با مشکلات و سختیها مواجه شوی. هرچقدر هم که در اوج باشی، ممکن است یک سنگی از ناملایمات بر سرتم بیفتد و تو را به زمین بیفکند. لذا همیشه باید آماده باشی که در کنار شادیها، چالشها و سختیها نیز وجود دارند.
آهسته میوهای بکن از شاخی و برو
در باغ و مرغزار، مکن هیچگه درنگ
هوش مصنوعی: آهسته و با دقت میوهای از درخت بچین و به باغ و دشت برو، بدون اینکه هیچ وقفهای داشته باشی.
میدان سعی و کار، شما راست بعد ازین
ما رفتگان به نوبت خود تاختیم خنگ
هوش مصنوعی: در میدان تلاش و کوشش، نوبت شماست که بعد از این ادامه دهید. ما که رفتهایم، هر کدام به نوبت خود مسیر را پیمودهایم.
حاشیه ها
1391/11/29 13:01
ناشناس
به نظر می رسد بیت آخر باید به این گونه باشد:
میدان سعی و کار، شما راست بعد ازین
ما رفتگان به نوبت خود تاختیم خنگ
«شما راست» به اشتباه «شمار است» نوشته شده و «بنوبت» یا «به نوبت»، «نبوت» نوشته شده است.
معنی شعر با اصلاح مورد نظر اینجانب به این صورت می شود:
میدان کار از این پس از آن شماست (نوبت شماست که کار و تلاش کنید) ما قبلا به نوبت، سعی و تلاش خود را کرده ایم.