شمارهٔ ۴۹ - چند پند
کسی که بر سر نرد جهان قمار نکرد
سیاه روزی و بدنامی اختیار نکرد
خوش آنکه از گل مسموم باغ دهر رمید
برفق گر نظری کرد، جز به خار نکرد
به تیه فقر، ازان روی گشت دل حیران
که هیچگه شتر آز را مهار نکرد
نداشت دیدهٔ تحقیق، مردمی کاز دور
بدید خیمهٔ اهریمن و فرار نکرد
شکار کرده بسی در دل شب، این صیاد
مگو که روز گذشت و مرا شکار نکرد
سپهر پیر بسی رشتهٔ محبت و انس
گرفت و بست بهم، لیک استوار نکرد
مشو چو وقت، که یک لحظه پایدار نماند
مشو چو دهر، که یک عهد پایدار نکرد
برو ز مورچه آموز بردباری و سعی
که کار کرد و شکایت ز روزگار نکرد
غبار گشت ز باد غرور، خرمن دل
چنین معامله را باد با غبار نکرد
سفینهای که در آن فتنه بود کشتیبان
برفت روز و شب و ره سوی کنار نکرد
مباف جامهٔ روی و ریا، که جز ابلیس
کس این دو رشتهٔ پوسیده پود و تار نکرد
کسی ز طعنهٔ پیکان روزگار رهید
که گاه حملهٔ او، سستی آشکار نکرد
طبیب دهر، بسی دردمند داشت ولیک
طبیب وار سوی هیچ یک گذار نکرد
چرا وجود منزه به تیرگی پیوست
چرا محافظت پنبه از شرار نکرد
ز خواب جهل، بس امسالها که پار شدند
خوش آنکه بیهده، امسال خویش پار نکرد
روا مدار پس از مدت تو گفته شود
که دیر ماند فلانی و هیچ کار نکرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی که بر سر نرد جهان قمار نکرد
سیاه روزی و بدنامی اختیار نکرد
هوش مصنوعی: کسی که در زندگیاش ریسک نکرده و قمار نیاورده، دچار شکست و بدنامی نخواهد شد.
خوش آنکه از گل مسموم باغ دهر رمید
برفق گر نظری کرد، جز به خار نکرد
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که از مشکلات و سختیهای زندگی دوری کرده و اگر هم نگاهی به دنیا بیندازد، تنها با آسیب و دردسر مواجه نشود.
به تیه فقر، ازان روی گشت دل حیران
که هیچگه شتر آز را مهار نکرد
هوش مصنوعی: به خاطر فقر و تنگدستی، دلش به شدت حیرتزده شده است، زیرا هرگز نتوانسته است شتر آرزوهایش را کنترل کند.
نداشت دیدهٔ تحقیق، مردمی کاز دور
بدید خیمهٔ اهریمن و فرار نکرد
هوش مصنوعی: کسی که به جستجوی حقیقت نپرداخته، وقتی مردم را میبیند که از دور خیمهٔ شیطانی را مشاهده میکنند، فرار نمیکند.
شکار کرده بسی در دل شب، این صیاد
مگو که روز گذشت و مرا شکار نکرد
هوش مصنوعی: در دل شب، شکار زیادی کردهام. این صیاد را بیدلیل مگو که روز گذشته و مرا نادیده گرفت.
سپهر پیر بسی رشتهٔ محبت و انس
گرفت و بست بهم، لیک استوار نکرد
هوش مصنوعی: آسمان کهنسال، ارتباطات و پیوندهای زیادی از محبت و دوستی ایجاد کرد و آنها را به هم وصل کرد، اما این پیوندها را به نحو محکمی نساخت.
مشو چو وقت، که یک لحظه پایدار نماند
مشو چو دهر، که یک عهد پایدار نکرد
هوش مصنوعی: نکن همچون زمان که لحظهای هم ثابت نمیماند و نکن مانند دنیا که هیچ پیمانی را طولانی نساخته است.
برو ز مورچه آموز بردباری و سعی
که کار کرد و شکایت ز روزگار نکرد
هوش مصنوعی: از مورچه یاد بگیر که چگونه با صبر و تلاش به کارش ادامه میدهد و هرگز از شرایط سخت زندگی شکایت نمیکند.
غبار گشت ز باد غرور، خرمن دل
چنین معامله را باد با غبار نکرد
هوش مصنوعی: به خاطر وزش بادی که ناشی از خودپسندی است، دل به اندازهای آسیب دیده که حتی با غبار هم معاملهای نداشته است.
سفینهای که در آن فتنه بود کشتیبان
برفت روز و شب و ره سوی کنار نکرد
هوش مصنوعی: کشتیای که در آن آشوب و حیرت بود، ناخدای آن مدام در حال حرکت بود؛ اما هرگز به سمت ساحل نرسید.
مباف جامهٔ روی و ریا، که جز ابلیس
کس این دو رشتهٔ پوسیده پود و تار نکرد
هوش مصنوعی: مواظب ظواهر فریبنده و تظاهر نکن، زیرا تنها ابلیس است که این دو رشتهٔ پوسیده را بافته است.
کسی ز طعنهٔ پیکان روزگار رهید
که گاه حملهٔ او، سستی آشکار نکرد
هوش مصنوعی: فقط کسی میتواند از حملات و سختیهای زندگی جان سالم به در ببرد که در برابر چالشها و مشکلات، هیچ نشانهای از ضعف و بیتابی از خود نشان ندهد.
طبیب دهر، بسی دردمند داشت ولیک
طبیب وار سوی هیچ یک گذار نکرد
هوش مصنوعی: در دوران خود، پزشک زمان با بسیاری از بیماران روبهرو بود، اما هیچگاه به درمان آنها توجه نکرد و به کمک آنها نشتافت.
چرا وجود منزه به تیرگی پیوست
چرا محافظت پنبه از شرار نکرد
هوش مصنوعی: چرا وجود پاک و بینقص به تیرگی و زشتی دچار شد و چرا حفاظت پنبه نتوانست از آتش در امان بماند؟
ز خواب جهل، بس امسالها که پار شدند
خوش آنکه بیهده، امسال خویش پار نکرد
هوش مصنوعی: سالهای زیادی از خواب جهل بیدار شدهایم و خوشا به حال آن که سال جاری را بدون بیهودگی تمام کند.
روا مدار پس از مدت تو گفته شود
که دیر ماند فلانی و هیچ کار نکرد
هوش مصنوعی: پس از مدتی نگذار کسی بگوید که فلانی مدت زیادی ماند و هیچ کمکی نکرد.