گنجور

شمارهٔ ۴۷ - جمال حق

نهان شد از گل زردی گلی سپید که ما
سپید جامه و از هر گنه مبرائیم
جواب داد که ما نیز چون تو بی گنهیم
چرا که جز نفسی در چمن نمیپائیم
بما زمانه چنان فرصتی نبخشوده است
که از غرور، دل پاک را بیالائیم
قضا، نیامده ما را ز باغ خواهد برد
نه میرویم بسودای خود، نه می‌آئیم
بخود نظاره کنیم ار بچشم خودبینی
چگونه لاف توانیم زد که بینائیم
چو غنچه و گل دوشینه صبحدم فرسود
من و تو جای شگفت است گر نفرسائیم
بگرد ما گل زرد و سپید بسیارند
گمان مبر که بگلشن، من و تو تنهائیم
هزار بوته و برگ ار نهان کند ما را
به چشم خیرهٔ گلچین دهر پیدائیم
بدین شکفتگی امروز چند غره شویم
چو روشن است که پژمردگان فردائیم
درین زمانه، فزودن برای کاستن است
فلک بکاهدمان هر چه ما بیفزائیم
خوش است بادهٔ رنگین جام عمر، ولیک
مجال نیست که پیمانه‌ای بپیمائیم
ز طیب صبحدم آن به که توشه برگیریم
که آگه‌است که تا صبح دیگر اینجائیم
فضای باغ، تماشاگه جمال حق است
من و تو نیز در آن، از پی تماشائیم
چه فرق گر تو ز یک رنگ و ما ز یک فامیم
تمام، دختر صنع خدای یکتائیم
همین خوش است که در بندگیش یکرنگیم
همین بس است که در خواجگیش یکرائیم
برنگ ظاهر اوراق ما نگاه مکن
که ترجمان بلیغ هزار معنائیم
درین وجود ضعیف ار توان و توشی هست
رهین موهبت ایزد توانائیم
برای سجده درین آستان، تمام سریم
پی گذشتن ازین رهگذر، همه پائیم
تمام، ذرهٔ این بی زوال خورشیدیم
تمام، قطرهٔ این بی کرانه دریائیم
درین، صحیفه که زیبندگیست حرف نخست
چه فرق گر بنظر، زشت یا که زیبائیم
چو غنچه‌های دگر بشکفند، ما برویم
کنون بیا که صف سبزه را بیارائیم
درین دو روزهٔ هستی همین فضیلت ماست
که جور میکند ایام و ما شکیبائیم
ز سرد و گرم تنور قضا نمیترسیم
برای سوختن و ساختن مهیائیم
اسیر دام هوی و قرین آز شدن
اگر دمی و اگر قرنهاست، رسوائیم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

جمال حق به خوانش طوبی برزگر
شمارهٔ ۴۷ - جمال حق به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۴۷ - جمال حق به خوانش فرهاد بشیریان

حاشیه ها

1392/08/01 11:11
حامد مهدوی دوست

بیت چهارم: می آییم جای میئیم باید قرار گیرد. ممنون

1393/03/15 19:06
فاطمی

سلام.ضمن تشکرازلطف شمادربرقراری این سایت ،عرض شودکه خانم اعتصامی علاوه براینکه شاعری تواناست ،دیدگاهش نسبت به زندگی بسیارهدفمندووالاست.اوفقط شعرنمیگوید،خط ومشی نیزارایه میدهد،راه زنگی راهم مینمایاندید...خدایش رحمت کند.

1400/03/20 11:06
حامد مهدوی دوست

بسیار زیبا.      الهش بیامرزاد

1402/08/21 01:11
رضا هادی پور

هزار بوته و برگ ار نهان کند ما را* به چشم خیره گلچین دهر پیداییم

چقدر قشنگه این بیت

1403/07/22 05:09
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

خوش است باده یِ رنگینِ جام عمر، ولیک

مجال  نیست  که  پیمانه‌ای  بپیمائیم