گنجور

شمارهٔ ۴۶ - جان و تن

کودکی در بر، قبائی سرخ داشت
روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت
همچو جان نیکو نگه میداشتش
بهتر از لوزینه می‌پنداشتش
هم ضیاع و هم عقارش می‌شمرد
هر زمان گرد و غبارش می‌سترد
از نظر باز حسودش می‌نهفت
سرخی اش میدید و چون گل میشکفت
گر بدامانش سرشکی میچکید
طفل خرد، آن اشک روشن میمکید
گر نخی از آستینش میشکافت
بهر چاره سوی مادر میشتافت
نوبت بازی بصحرا و بدشت
سرگران از پیش طفلان میگذشت
فتنه افکند آن قبا اندر میان
عاریت میخواستندش کودکان
جمله دلها ماند پیش او گرو
دوست میدارند طفلان رخت نو
وقت رفتن، پیشوای راه بود
روز مهمانی و بازی، شاه بود
کودکی از باغ می‌آورد به
که بیا یک لحظه با من سوی ده
دیگری آهسته نزدش می‌نشست
تا زند بر آن قبای سرخ دست
روزی، آن رهپوی صافی اندرون
وقت بازی شد ز تلی واژگون
جامه‌اش از خار و سر از سنگ خست
این یکی یکسر درید، آن یک شکست
طفل مسکین، بی خبر از سر که چیست
پارگیهای قبا دید و گریست
از سرش گرچه بسی خوناب ریخت
او برای جامه از چشم آب ریخت
گر بچشم دل ببینیم ای رفیق
همچو آن طفلیم ما در این طریق
جامهٔ رنگین ما آز و هوی است
هر چه بر ما میرسد از آز ماست
در هوس افزون و در عقل اندکیم
سالها داریم اما کودکیم
جان رها کردیم و در فکر تنیم
تن بمرد و در غم پیراهنیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

جان و تن به خوانش طوبی برزگر
شمارهٔ ۴۶ - جان و تن به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۴۶ - جان و تن به خوانش فرهاد بشیریان

حاشیه ها

1392/04/12 08:07

سلام . این شعر خیلی خیلی زیباست . خدا خانم اعتصامی را بیامرزد . ممنون که این همه لطف می کنید و این اشعار را در سایتتان قرار می دهید . از خدای متعال موفقیتتان را خواستارم .

1392/04/13 03:07
شکوه

خستن میشود مجروح شدن یا آزرده شدن

1393/03/14 19:06
فاطمی

سلام.بسیارزیبابود.این شغرانسان رابه یادشعرسعذی می اندازدکه میفرماید تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت... خداهردورابیامرزد.

1394/03/11 10:06
علی اکبر پورمحمد

سلام به همه کسانی که توفیق خواندن وفهمیدن این اشعار راپیدا میکنند شاعره پروین اعتصامی گرانقدر اشعار بسیاری درخصوص تن وجان دارد که درهمه آنها جان فراموش شده را برای ما ایندگان به یاد آوری می کند.افسوس به عمر کم ایشان می خورم و خوشحال از اشعار زیبا معنوی وبیدارکننده هستم

1394/03/11 10:06
علی اکبر پورمحمد

سلام
پروین اعتصامی گرانقدر اشعار بیدار کننده ویادآوری کننده بسیاری در خصوص تفاوت جان وتن دارد به اشعار ایشان بسیار علاقمندم

1394/09/07 21:12
میثم

این شعر شاهکار است درضمن لوزینه یعنی قسمتی از شیرینی که از گلاب باشد

1395/03/03 13:06
مجتبی

بسیار زیبا و عارفانه بود روحش شاد

1399/01/26 04:03
مهدی

سلام و سپاس - شعر که حرف ندارد .خدا رحمت کند خانم پروین اعتصامی را . وشما هم چه عالی ارائه نموده اید .

1399/08/30 21:10
امین

سلام و احترام
در بیت شانزدهم (از سرش گر جه بسی خوناب ریخت)
چه به جای جه صحیح می‌باشد.

1403/07/22 05:09
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

جامه یِ رنگینِ ما  آز و هوی است

هر چه بر ما میرسد  از  آزِ ماست

 

در هوس افزون و در عقل اندکیم

سالها داریم  اما  کودکیم

 

جان رها کردیم و در فکر تنیم

تن  بِمُرد  و  در  غمِ  پیراهنیم