شمارهٔ ۴۳ - تیرهبخت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
تیرهبخت به خوانش طوبی برزگر
شمارهٔ ۴۳ - تیرهبخت به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۴۳ - تیرهبخت به خوانش فرهاد بشیریان
حاشیه ها
با سلام . اگر دوستی هست که مصداق این شعر باشد ؛ دوست دارم سرگذشت خودرا حاشیه نویسی کند تا باعث عبرت دیگران شود وخدای ناکرده یتیمهای شهر ما دچار چنین مشکلاتی نشوند. باتشکر
امید که هیچ کودکی و نوجوانی و در کل هیچ فرزندی این مشکلات را نبیند ...فکر نکنم کسی بتواند ابنن خاطرات آزرده کننده را حاشیه کند ،ولی هستند اطراف مان بسیار ،که اینگونه باشند ...
شعر به شیرینی تمام ،و به بهترین شکل ممکن توصیف کرده ...من که با این شعر اشک ریختم ... .
درود ...
با سلام خدمت شما، میخواهم بدونم معنی بیت (به سخن گفتن من....)چیست؟ با تشکر
جناب درسا مرادی عزیز
بسخن گفتن من خرده گرفت
روز و شب در دل من نشتر کرد
یعنی اگر حرفی من می زدم از من ایراد می گرفت با این کارش
انگار که به دل من شب و روز سوزن فرو می کرد
با احترام
چرخ را عادت دیرین این بود
که به افتاده، نظر کمتر کرد.....
چه واقعیت تلخی....
چنان این اشعار درد و سوز دارد که گویی بانو اعتصامی خود این تلخی ها را تجربه کرده!!
روحت شاد و یادت گرامی....
واقعا این شعر درد و سوز زیادی دارد
آسمان، خرمن امید مرا
ز یکی صاعقه خاکستر کرد
مادر یعنی امید یعنی اولین وطن تا وقتی هست و آخرین تبعید گاه وقتی که نیست
واقعاً زیبا درد این گروه از جامعه رو بیان کردند.
اینکه خاک سیهش بالین است
احتر چرخ ادب پروین است
حتما پیشنهاد میکنم زندگی نامه ای این بانوی بزرگ را مطالعه کنید
اونوقت متوجه میشید چرا شعراش همیشه بر دل مینشیند
مادرم مُرد و مرا در یَمِ دَهر
چو یکی کشتیِ بی لنگر کرد
آسمان، خرمنِ امیّدِ مرا
زِ یکی صاعقه خاکستر کرد
مادرم بال و پرم بود و شکست
مرغ، پرواز به بال و پر کرد