برگردان به زبان ساده
نهال تازه رسی گفت با درختی خشک
که از چه روی، ترا هیچ برگ و باری نیست
هوش مصنوعی: یک نهال جوان به درختی خشک گفت: چرا تو هیچ برگی و ثمری نداری؟
چرا بدین صفت از آفتاب سوختهای
مگر بطرف چمن، آب و آبیاری نیست
هوش مصنوعی: چرا به خاطر آفتاب سوختهای، اینگونه بیحالت هستی؟ مگر در طرف چمن آب و آبیاری وجود ندارد؟
شکوفههای من از روشنی چو خورشیدند
ببرگ و شاخهٔ من، ذرهٔ غباری نیست
هوش مصنوعی: شکوفههای من به روشنایی خورشید میمانند و بر برگها و شاخههایم هیچ ذرهای از گرد و غبار وجود ندارد.
چرا ندوخت قبای تو، درزی نوروز
چرا بگوش تو، از ژاله گوشواری نیست
هوش مصنوعی: چرا کسی برای تو لباس زیبا ندوخته است؟ چرا در روز نوروز به گوش تو زنگی از قطرات باران نمیآید؟
شدی خمیده و بی برگ و بار و دم نزدی
بزیر بار جفا، چون تو بردباری نیست
هوش مصنوعی: تو به خاطر رنج و سختیهایی که متحمل شدهای، خمیده و بیبرگ و بار شدهای و حتی نشکوه کردی. هیچکس به استقامت و پایداری تو نیست.
مرا صنوبر و شمشاد و گل شدند ندیم
ترا چه شد که رفیقی و دوستاری نیست
هوش مصنوعی: دوستان و همراهان من مانند درختان صنوبر و شمشاد و گل هستند، اما تو چه شدهای که دیگر دوستی و رفاقتی از تو نمیبینم؟
جواب داد که یاران، رفیق نیم رهند
بروز حادثه، غیر از شکیب، یاری نیست
هوش مصنوعی: دوست گفت که دوستان واقعی تنها در میانهی راه هستند و در زمانهای سخت و دشوار، تنها صبر است که میتواند به کمک بیاید.
تو قدر خرمی نوبهار عمر بدان
خزان گلشن ما را دگر بهاری نیست
هوش مصنوعی: بهار زندگیات را ارج نه، زیرا دیگر هیچگاه خبری از شکوفایی و زیبایی نخواهد بود.
از ان بسوختن ما دلت نمیسوزد
کازین سموم، هنوزت بجان شراری نیست
هوش مصنوعی: از این که ما سوختهایم، تو دلت نمیسوزد چون هنوز در وجود تو آتش و شور و حالتی نیست که احساس کنی.
شکستگی و درستی تفاوتی نکند
من و ترا چون درین بوستان قراری نیست
هوش مصنوعی: شکستگی و سالم بودن برای من و تو اهمیتی ندارد، چون در این باغ هیچ جا برای ما قرار و مکانی وجود ندارد.
ز من بطرف چمن سالها شکوفه شکفت
ز دهر، دیگرم امسال انتظاری نیست
هوش مصنوعی: سالهاست که از من به سوی باغ شکوفهها پرواز کردهاند، اما امسال دیگر انتظار خاصی ندارم.
بسی به کارگه چرخ پیر بردم رنج
گه شکستگی آگه شدم که کاری نیست
هوش مصنوعی: بسیاری از تلاشها و زحمتهایم را در کارگاه زندگی صرف کردم و در نهایت متوجه شدم که هیچ کار خاصی ارزش این همه سختی را ندارد.
تو نیز همچو من آخر شکسته خواهی شد
حصاریان قضا را ره فراری نیست
هوش مصنوعی: تو هم مثل من در نهایت به شکست خواهی رسید، زیرا هیچ راه فراری از تقدیر وجود ندارد.
گهی گران بفروشندمان و گه ارزان
به نرخ سود گر دهر، اعتباری نیست
هوش مصنوعی: گاهی ما را به قیمت بالایی میفروشند و گاهی به قیمت پایینی. در هر حال، دنیا اعتباری ندارد و نمیتوان به آن اعتماد کرد.
هر آن قماش کزین کارگه برون آید
تمام نقش فریب است، پود و تاری نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که از این کارگاه خارج میشود، تنها یک نقش فریبنده است و حقیقتی در آن وجود ندارد.
هر آنچه میکند ایام میکند با ما
بدست هیچکس ای دوست اختیاری نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که روزگار بر ما میآورد، از اختیار ما خارج است و نمیتوانیم در آن دخالت کنیم.
بروزگار جوانی، خوش است کوشیدن
چرا که خوشتر ازین، وقت و روزگاری نیست
هوش مصنوعی: در دوران جوانی، تلاش و کوشش بسیار لذتبخش است زیرا هیچ زمانی بهتر از این لحظه برای فعالیت و کوشش وجود ندارد.
کدام غنچه که خونش بدل نمیجوشد
کدام گل که گرفتار طعن خاری نیست
هوش مصنوعی: کدام غنچه است که درونش خون نغلتد و کدام گلی است که از طعنه و آزار خارها در امان باشد؟
کدام شاخه که دست حوادثش نشکست
کدام باغ که یکروز شورهزاری نیست
هوش مصنوعی: چه درختی وجود دارد که در برابر مشکلات و حوادث نشکند؟ چه باغی را میتوان پیدا کرد که روزی دچار خشکی و فساد نشده باشد؟
کدام قصر دل افروز و پایهٔ محکم
که پیش باد قضا خاک رهگذاری نیست
هوش مصنوعی: هیچ قصر زیبایی و با پایهای محکم وجود ندارد که در برابر حوادث و سرنوشت نتواند ویران شود.
اگر سفینهٔ ما، ساحل نجات ندید
عجب مدار، که این بحر را کناری نیست
هوش مصنوعی: اگر کشتی ما به ساحل نجات نرسد، تعجب نکنید، چون این دریا هیچ کناری ندارد.
حاشیه ها
جوانیمان رفت، الفاتحهمصلوات.
در بیت دهم شکست باید باشد .شکستگی کمی اهنگ شعر را به هم می ریزد.
متشکرم
1393/03/27 18:05
سیدلطف الله فاطمی
ستهم داستان سرایی اعتصامی بسیارقوی بوده ازهرواقعه ای که فکرش رانمیکنی داستانی اموزنده ساخته است.نیروی تخیل اوبسیارزیبا بوده است.خدایش رحمت کند...
در بیت نوزدهم مصرع اول "کدام شاخته که دست حوادثش نشکست" عبارت "شاخه" به اشتباه "شاخته" درج شده است.
1395/11/26 01:01
سید احمد مجاب
هر آن قماش کزین کارگه برون آید
(تمام) نقش فریب است، پود و تاری نیست
1397/06/13 07:09
طوبی برزگر
در باره واژه تام در بیت
" هر آن قماش کزین کارگه برون آید
تام نقش فریب است، پود و تاری نیست "
تأم . [ ت َءْم ْ ] (ع مص ) دوگانه تار و پود بافتن جامه را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
سلام بیت 19 کدام (شاخه) صحیح میباشد که (شاخته) درج شده است.
1403/06/21 12:09
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
جواب داد: که یاران، رفیقِ نیم رهند
به روزِ حادثه، غیر از شکیب، یاری نیست
به روزگارِ جوانی، خوش است کوشیدن
چرا که خوشتر ازین، وقت و روزگاری نیست
مشهد/۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴