گنجور

شمارهٔ ۳۵ - پیام گل

به آب روان گفت گل کز تو خواهم
که رازی که گویم به بلبل بگوئی
پیام ار فرستد، پیامش بیاری
بخاک ار درافتد، غبارش بشوئی
بگوئی که ما را بود دیده بر ره
که فردا بیائی و ما را ببوئی
بگفتا به جوی آب رفته نیاید
نیابی مرا، گرچه عمری بجوئی
پیامی که داری به پیک دگر ده
بامید من هرگز این ره نپوئی
من از جوی چون بگذرم برنگردم
چو پژمرده گشتی تو، دیگر نروئی
بفردا چه میافکنی کار امروز
بخوان آنکسی را که مشتاق اوئی
بد اندیشه گیتی بناگه بدزدد
ز بلبل خوشی و ز گل خوبروئی
چو فردا شود، دیگرت کس نبوید
که بی رنگ و بی بوی، چون خاک کوئی
دل از آرزو یکنفس بود خرم
تو اندر دل باغ، چون آرزوئی
چو آب روان خوش کن این مرز و بگذر
تو مانند آبی که اکنون به جوئی
نکو کار شو تا توانی، که دائم
نمانداست در روی نیکو، نکوئی
تو پاکیزه خو را شکیبی نباشد
چو گردون گردان کند تندخوئی
نبیند گه سختی و تنگدستی
ز یاران یکدل، کسی جز دوروئی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به آب روان گفت گل کز تو خواهم
که رازی که گویم به بلبل بگوئی
هوش مصنوعی: گل به آب جاری گفت: من از تو می‌خواهم که رازی را که برایت می‌گویم به بلبل بگویی.
پیام ار فرستد، پیامش بیاری
بخاک ار درافتد، غبارش بشوئی
هوش مصنوعی: اگر پیامی فرستاده شود، در صورت افتادن به زمین، تو می‌توانی غبار آن را بزدائی و از نو آن را احیا کنی.
بگوئی که ما را بود دیده بر ره
که فردا بیائی و ما را ببوئی
هوش مصنوعی: بگو که آیا ما باید منتظر بمانیم تا تو به راه بیایی و ما را در آغوش بگیری؟
بگفتا به جوی آب رفته نیاید
نیابی مرا، گرچه عمری بجوئی
هوش مصنوعی: او گفت: آنکه به جوی آب رفته، برنمی‌گردد و تو هم نمی‌توانی او را پیدا کنی، حتی اگر سال‌ها به دنبالش بگردی.
پیامی که داری به پیک دگر ده
بامید من هرگز این ره نپوئی
هوش مصنوعی: پیامی که می‌خواهی به دیگری بدهی، به یاد من هرگز این راه را نرو.
من از جوی چون بگذرم برنگردم
چو پژمرده گشتی تو، دیگر نروئی
هوش مصنوعی: وقتی از جوی می‌گذرم، دیگر به عقب برنمی‌گردم. تو که پژمرده شده‌ای، دیگر نمی‌توانی بروی.
بفردا چه میافکنی کار امروز
بخوان آنکسی را که مشتاق اوئی
هوش مصنوعی: به فردا چه چیزی را می‌افکنی، کارهای امروز را بخوان و به کسی توجه کن که به او علاقه‌مندی.
بد اندیشه گیتی بناگه بدزدد
ز بلبل خوشی و ز گل خوبروئی
هوش مصنوعی: در جهان، گاهی اوقات افکار منفی می‌توانند شادی را از بلبل و زیبایی را از گل بربایند.
چو فردا شود، دیگرت کس نبوید
که بی رنگ و بی بوی، چون خاک کوئی
هوش مصنوعی: وقتی فردا بیاید، دیگر هیچ‌کس بوی تو را حس نخواهد کرد، چرا که تو مانند خاک بی‌رنگ و بی‌بو خواهی بود.
دل از آرزو یکنفس بود خرم
تو اندر دل باغ، چون آرزوئی
هوش مصنوعی: دل انسان همچون باغی سرسبز و شاداب است که آرزوها در آن می‌رویند. در حقیقت، آرزوها مانند گل‌هایی هستند که خوشی و زندگی را به دل می‌آورند.
چو آب روان خوش کن این مرز و بگذر
تو مانند آبی که اکنون به جوئی
هوش مصنوعی: با گذشتن از مرزها و تغییر شرایط، باید مانند آب روان باشی که همیشه در حال حرکت و تغییر است.
نکو کار شو تا توانی، که دائم
نمانداست در روی نیکو، نکوئی
هوش مصنوعی: خود را نیکوکار بساز تا جایی که می‌توانی، زیرا نیکی همیشه ماندگار نیست و این دنیا دوام ندارد.
تو پاکیزه خو را شکیبی نباشد
چو گردون گردان کند تندخوئی
هوش مصنوعی: شما که دارای روحی پاک و دلشیر هستید، نباید به خشم و تندخویی دچار شوید، چون مانند آسمان که گاه دچار طوفان می‌شود، شما هم باید صبر و آرامش را حفظ کنید.
نبیند گه سختی و تنگدستی
ز یاران یکدل، کسی جز دوروئی
هوش مصنوعی: هر کس جز انسان‌های دورو، همواره در زمان سختی و تنگدستی یاران یکدل را نمی‌بیند.

خوانش ها

پیام گل به خوانش مینا ظهیری
پیام گل به خوانش طوبی برزگر
شمارهٔ ۳۵ - پیام گل به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۳۵ - پیام گل به خوانش فرهاد بشیریان

حاشیه ها

1393/06/04 02:09
هدی

با سلام
در مصرع اول از بیت اول بجای "کز" اشتباهآ "کاز" تایپ شده
لطفآ اصلاح بفرمایید

1395/10/01 01:01
نجم الدین عبیدزاده

اشعار زیباوتعلیمی این بانوی بزرگوار چنان دلکش وخواندنی است که آدمی رامسحورمجذوب میکند واین نشانه ی عظمت ووتوانایی پروین است که برآسمان ادب تعلیمی معاصر خورشیدوار یکه تازاست روحش شادویادش ماندگار

1401/07/04 17:10
مجتبی

سلام و با خواندن این شعر قطره اشکی بر دیده ام چکید چرا که این شعر بسیار پر محتوا و مانند همیشه غمی آرام در آن نهفته، از گذرعمر، از رفتن انسان ها و..

 

روحت شاد و هزاران بار شاد، بانو اعتصامی.... 

1402/03/05 21:06
سفید

 

تو پاکیزه‌خو را شکیبی نباشد

چو گردون گردان کند تندخوئی...

 

 

1402/07/19 10:10
عباس صادقی

بسیار زیبا و آموزنده بود.