شمارهٔ ۲۳ - بازی زندگی
عدسی وقت پختن، از ماشی
روی پیچید و گفت این چه کسی است
ماش خندید و گفت غرّه مشو
زانکه چون من فزون و چون تو بسی است
هر چه را میپزند، خواهد پخت
چه تفاوت که ماش یا عدسی است
جز تو در دیگ، هر چه ریختهاند
تو گمان میکنی که خار و خسی است
زحمتِ من برای مقصودی است
جست و خیز تو بهر مُلتمسی است
کارگر هر که هست محترمست
هر کسی در دیار خویش کسی است
فرصت از دست میرود، هشدار
عمر چون کاروان بی جَرسی است
هر پری را هوای پروازی است
گر پرِ باز و گر پرِ مگسی است
جز حقیقت، هر آنچه میگوئیم
هایهوئی و بازی و هوسی است
چه توان کرد! اندرین دریا
دست و پا میزنیم تا نفسی است
نه تو را بر فرار، نیروئی است
نه مرا بر خلاص، دسترسی است
همه را بار بر نهند به پُشت
کس نپرسد که فاره یا فَرسی است
گر که طاووس یا که گنجشکی
عاقبت رمز دامی و قفسی است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1392/08/02 13:11
محمد همدرسی
سپاس فراوان از تمامی عزیزانی که به گردآوری این سایت پرداختند.... مادربزرگ بنده با 70 سال سن در خاطراتش این شعر را به یاد داشت .... اما گذر زمان رخصار خاطراتش را یوشانده بود اط روزمرگی... به لطف شما مسرورش ساختیم
1394/11/17 23:02
سیروس
به نظرم میاد که در آخرین مصراع، وزن شعر میافته. به نسخه ی چاپی دسترسی ندارم ولی شاید اینطور بوده:
عاقبت رمز دامی و در قفسی است
1400/03/29 19:05
ایراندوست
با تشکر از سایت ارزشمندی که ایجاد کردید و با تشکر از خانم برزگر که این شعر را به زیبایی خواندند.
به نظر میرسد که در بیت یازدهم، به جای واژهی «فرار»، واژهی «فراز» خوانده شد.
آیا این تفاوت، به تفاوت نسخهها مربوط میشود یا اینکه اشتباهی صورت گرفته؟ لطفا پیگیری فرموده و در صورت لزوم، تصحیح بفرمایید.
متشکرم