گنجور

شمارهٔ ۲۰ - ای گربه

ای گربه، ترا چه شد که ناگاه
رفتی و نیامدی دگر بار
بس روز گذشت و هفته و ماه
معلوم نشد که چون شد این کار
جای تو شبانگه و سحرگاه
در دامن من تهیست بسیار
در راه تو کند آسمان چاه
کار تو زمانه کرد دشوار
پیدا نه بخانه‌ای نه بر بام
ای گمشدهٔ عزیز، دانی
کز یاد نمیشوی فراموش
برد آنکه ترا بمیهمانی
دستیت کشید بر سر و گوش
بنواخت تو را بمهربانی
بنشاند تو را دمی در آغوش
میگویمت این سخن نهانی
در خانهٔ ما ز آفت موش
نه پخته بجای ماند و نه خام
آن پنجهٔ تیز در شب تار
کردست گهی شکار ماهی
گشته است بحیله‌ای گرفتار
در چنگ تو مرغ صبحگاهی
افتد گذرت بسوی انبار
بانو دهدت هر آنچه خواهی
در دیگ طمع، سرت دگر بار
آلود بروغن و سیاهی
چونی به زمان خواب و آرام
آنروز تو داشتی سه فرزند
از خندهٔ صبحگاه خوشتر
خفتند نژند روزکی چند
در دامن گربه‌های دیگر
فرزند ز مادرست خرسند
بیگانه کجا و مهر مادر
چون عهد شد و شکست پیوند
گشتند بسان دوک لاغر
مردند و برون شدند زین دام
از بازی خویش یاد داری
بر بام، شبی که بود مهتاب
گشتی چو ز دست من فراری
افتاد و شکست کوزهٔ آب
ژولید، چو آب گشت جاری
آن موی به از سمور و سنجاب
زان آشتی و ستیزه کاری
ماندی تو ز شبروی، من از خواب
با آن همه توسنی شدی رام
آنجا که طبیب شد بداندیش
افزوده شود به دردمندی
این مار همیشه میزند نیش
زنهار به زخم کس نخندی
هشدار، بسیست در پس و پیش
بیغوله و پستی و بلندی
با حمله قضا نرانی از خویش
با حیله ره فلک نبندی
یغما گر زندگی است ایام

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گربه، ترا چه شد که ناگاه
رفتی و نیامدی دگر بار
هوش مصنوعی: ای گربه، چرا ناگهان رفتی و دیگر بازنگشتی؟
بس روز گذشت و هفته و ماه
معلوم نشد که چون شد این کار
هوش مصنوعی: زمان زیادی گذشته و نه تنها روزها و هفته‌ها بلکه ماه‌ها هم سپری شده است، اما هنوز مشخص نشده که علت این اتفاق چه بوده است.
جای تو شبانگه و سحرگاه
در دامن من تهیست بسیار
هوش مصنوعی: جای تو در شب و صبح، دامن من بسیار خالی و بدون توست.
در راه تو کند آسمان چاه
کار تو زمانه کرد دشوار
هوش مصنوعی: در مسیر تو، آسمان دچار مشکلاتی شده و زمانه نیز کار را برای تو سخت کرده است.
پیدا نه بخانه‌ای نه بر بام
هوش مصنوعی: نه در خانه پیداست و نه بر بام.
ای گمشدهٔ عزیز، دانی
کز یاد نمیشوی فراموش
هوش مصنوعی: ای عزیز گمشده، می‌دانی که هرگز از یادم فراموش نخواهی شد؟
برد آنکه ترا بمیهمانی
دستیت کشید بر سر و گوش
هوش مصنوعی: کسی که دست تو را به مهمانی می‌کشد، بر تو تأثیر زیادی دارد و می‌تواند بر سر و گوش تو تسلط پیدا کند. این نشان‌دهنده‌ی قدرت و نفوذ او بر توست.
بنواخت تو را بمهربانی
بنشاند تو را دمی در آغوش
هوش مصنوعی: با مهربانی تو را در آغوش گرفت و لحظه‌ای تو را مورد محبت قرار داد.
میگویمت این سخن نهانی
در خانهٔ ما ز آفت موش
هوش مصنوعی: به تو می‌گویم که این حرف پنهانی در خانه‌مان به دلیل مشکل موش است.
نه پخته بجای ماند و نه خام
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در حالت کامل و مطلوب باقی نمانده و نه در مرحله نارس و ناپخته.
آن پنجهٔ تیز در شب تار
کردست گهی شکار ماهی
هوش مصنوعی: در دل شب تاریکی، دستانی تیز و ماهر آمادهٔ صید ماهی هستند.
گشته است بحیله‌ای گرفتار
در چنگ تو مرغ صبحگاهی
هوش مصنوعی: پرنده صبحگاهی به دام فریب تو افتاده است.
افتد گذرت بسوی انبار
بانو دهدت هر آنچه خواهی
هوش مصنوعی: اگر به سمت خانه خانم بروی، هر چیزی که بخواهی به تو می‌دهد.
در دیگ طمع، سرت دگر بار
آلود بروغن و سیاهی
هوش مصنوعی: اگر در کارهای خود به طمع و خواهش‌های بی‌مورد رو بیاوری، بار دیگر گرفتار مشکلات و چالش‌ها خواهی شد. در نتیجه، مراقب باش که به وسوسه‌ها و دغدغه‌های ناپسند دچار نشوی و مسیر درست را دنبال کنی.
چونی به زمان خواب و آرام
هوش مصنوعی: چه زیبا و نرم خوابی و آرامش داری.
آنروز تو داشتی سه فرزند
از خندهٔ صبحگاه خوشتر
هوش مصنوعی: در آن روز تو سه فرزند داشتی که از شادی و خنده‌های صبحگاهی زیباتر بودند.
خفتند نژند روزکی چند
در دامن گربه‌های دیگر
هوش مصنوعی: چند روزی در خواب رفتند و به آرامی در کنار سایر گربه‌ها آرامش کردند.
فرزند ز مادرست خرسند
بیگانه کجا و مهر مادر
هوش مصنوعی: فرزند از محبت و محبت مادر بهره‌مند است، چطور ممکن است بیگانه‌ای ارتباطی با او داشته باشد؟
چون عهد شد و شکست پیوند
گشتند بسان دوک لاغر
هوش مصنوعی: وقتی که وعده داده شد و سپس شکسته شد، آنها مانند دو نخی که به هم پیچیده‌اند، از هم جدا شدند.
مردند و برون شدند زین دام
هوش مصنوعی: آنها از این تله رهایی یافتند و جان خود را از دست دادند.
از بازی خویش یاد داری
بر بام، شبی که بود مهتاب
هوش مصنوعی: یاد تو هنوز در ذهنم هست، شبی که بر بام نشسته بودم و ماه کامل در آسمان بود.
گشتی چو ز دست من فراری
افتاد و شکست کوزهٔ آب
هوش مصنوعی: وقتی که از دستان من دور شدی، مانند کوزهٔ آب که به زمین می‌افتد و می‌شکند.
ژولید، چو آب گشت جاری
آن موی به از سمور و سنجاب
هوش مصنوعی: وقتی موی ژولیده همچون آب روان میشود، زیبایی‌اش از سمور و سنجاب بیشتر است.
زان آشتی و ستیزه کاری
ماندی تو ز شبروی، من از خواب
هوش مصنوعی: به خاطر آشتی و جنگ‌هایی که بین ما وجود داشت، تو در عالم خواب شب نماینده‌ای، ولی من از خواب بیدار مانده‌ام.
با آن همه توسنی شدی رام
هوش مصنوعی: با وجود قدرت و توانایی زیادی که داری، به آرامی و تسلیم درآمده‌ای.
آنجا که طبیب شد بداندیش
افزوده شود به دردمندی
هوش مصنوعی: در جایی که پزشک با نگرش منفی و بدبینانه عمل کند، مشکلات و دردها بیشتر می‌شود.
این مار همیشه میزند نیش
زنهار به زخم کس نخندی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که انسان‌ها ممکن است در زندگی به دردها و زخم‌هایی بربخورند که تا زمانی که بهبود نیابند، همیشه در معرض خطر و آسیب هستند. همچنین، در اینجا هشدار داده می‌شود که نباید از درد دیگران تمسخر کرد یا به آن‌ها خندید، زیرا خودمان ممکن است روزی در شرایط مشابه قرار بگیریم.
هشدار، بسیست در پس و پیش
بیغوله و پستی و بلندی
هوش مصنوعی: هشدار، در اطراف این مکان، در زمینه‌های پایین و بالا، خطرات زیادی وجود دارد.
با حمله قضا نرانی از خویش
با حیله ره فلک نبندی
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت و تقدیر به تو حمله کند، نمی‌توانی با فریب و نیرنگ از خودت دور کنی و راه فراری برای خود پیدا کنی.
یغما گر زندگی است ایام
هوش مصنوعی: اگر زندگی در دست غارتگران است، پس ایام و روزگار به آنها تعلق دارد.

خوانش ها

ای گربه به خوانش طوبی برزگر
شمارهٔ ۲۰ - ای گربه به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1387/03/28 16:05
ف-ش

هو
در این منظومه پس از هر چهار بیت یک مصرع به عنوان بند آمده مثلا
"پیدا نه به خانه ای نه بربام"بند است همچنین
"نه پخته به جای منه نه خام" بند است وقس تاآخر
تصحیح آن خیلی ضروزیست.
2- این منظومه ظرافت فکر وعاطفه پروین را که به مفقود شدن گربه ای توجه دارد به خوبی نشان میدهدودر آخر خاطرنشان شده که جلو قضا را نمیتوان گرفت و "یغماگرزندگی است ایام"
پاسخ: با تشکر از شما، چینش مصاریع تصحیح شد.

1395/08/12 12:11
جاستیس

این شعر در اون خفقانی که مردم همیشه در صحنه ایران که فرهنگ استعماریشون به درجات بالای جهانی رسیده بود توسط پروین سروده شد. وقتی که شاعر زنی نتواند با معشوقه اش به راحتی سخن بگویند و بعد از این هم فروغ به همین شکل. بله ما همچین مردمی هستیم. چرا عکس با حجاب پروین را در گنجینه اش گذاشتید؟ همه چیز بوی گند میدهد

1396/10/24 10:12

جاستیس عزیز. گمان نکنم این شعر ارتباطی با معشوق از آن نوعی که شما نوشتید ارتباطی داشته باشد.
پروین از طریق پدر با نمونه های جدید شعر اروپایی آشنا می شد و بی گمان یکی از آن نمونه ها شعرهای کودکانه بود.
به نظرم این نوعی طبع آزمایی پروین در کودکانه سرایی است که البته باید با توجه سبک ادبی زمانه خودش خوانده نشود. یک وقت نگویید این اصلا شعر کودکانه نیست به دلیل وزن و آهنگ و کلمات!
ابتدا با کنجکاوی زیاد و با دقت بر کلمات این شعر را خواندم تا بتوانم از روزنه‌ای معنی دومی برای این شعر پیدا کنم. اما به جز در آخرین قطعه که آن هم پندی است همچون هزاران پند دیگر در ادب فارسی چیزی در این شعر پیدا نیست.

1396/10/04 10:01
حسین ولی زاده

میشه قالب شعری شو بنویسی

1396/10/04 10:01
حسین ولی زاده

میشه قالب شعری شعر رو بنویسید

1396/10/04 10:01
حسین ولی زاده

خیلی لازمش دارم قالبشو بنویسی حله

1396/10/04 22:01
nabavar

ولی زاده جان
ترکیب بند است

1397/11/03 20:02
هانیه سلیمی

چقدر لطیف و گرانقدره این عاطفه ی قوی پروین. و کسی که به گربه ای رسیدگی میکرده و غذا میداده میدونه چه اندوه تلخیست گم شدن یار شیرین و بیزبانش
پروین چه خوب این حس را به نظم کشیده.
به قول هوشنگ ابتهاج(سایه ) در کتاب پیر پرنیان اندیش : " پروین اعجوبه ای بود. حیف که بی موقع مرد. قطعه هاش جزو بهترین قطعه های زبان فارسیه. اون "مثنوی مادر موسی " شاهکاره.انگار مولاناست که با زبان سعدی و حافظ داره شعر میگه.اوج زبانه واقعا..."

1397/11/03 21:02
هانیه سلیمی

ممنون از خانم طوبی برزگر برای خوانش خوبشون از این شعر.

1399/01/10 02:04
شانا مهری

سلام
قالب این شعر *مُسَمَط * هست . و بر خلاف نام عربی اش یه قالب شعری ابداع ایرانیان دوره ساسانی بوده . مسمط یعنی مروارید به رشته کشیدن . و از چهار تا هشت مصرع با قافیه های یکسان تشکیل میشه که فقط یک مصرع آخرش با بقیه مصرعها در قافیه تفاوت داره نمونه مسمط یادآر زشمع مرده ،یاد آر سروده علی اکبر دهخدا در رثای صوراسرافیل یکی از مبارزان راه آزادی و روزنامه نگار