گنجور

شمارهٔ ۱۶۶ - این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام

اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی‌دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت‌بین است
هر که باشی و به هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت‌گاه
خاطری را سبب تسکین است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
هوش مصنوعی: اینکه خاک تیره‌اش زیر سرش است، ستاره‌ای در آسمان ادب مثل پروین درخشیده است.
گرچه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
هوش مصنوعی: هرچند که او هیچ چیز جز تلخی از روزگار تجربه نکرده است، اما هر چه بگوید، کلامش شیرین و دلپذیر است.
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
هوش مصنوعی: آن کسی که دیروز بسیار سخن می‌گفت، امروز به دعای خیر و آرامش نیاز دارد.
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی‌دوست دلی غمگین است
هوش مصنوعی: دوستان به یاد یکدیگر خوشحال می‌شوند، اما دل کسی که بی‌دوست باشد همیشه غمگین است.
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
هوش مصنوعی: خاکی که به چشم می‌رود، می‌تواند باعث زحمت و رنج فراوانی شود، و سنگینی سنگ بر سینه نیز می‌تواند بسیار دشوار و سنگین باشد.
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت‌بین است
هوش مصنوعی: هر کسی که حقیقت را می‌بیند، بر روی این بستر نگاه می‌کند و از آن عبرت می‌گیرد.
هر که باشی و به هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
هوش مصنوعی: هر کسی که هستی و از هر نقطه‌ای که به اینجا آمده‌ای، در نهایت همه ما به یک سرمنزل می‌رسیم.
آدمی هر چه توانگر باشد
چو بدین نقطه رسد مسکین است
هوش مصنوعی: هر چه انسان دارا و ثروتمند باشد، زمانی که به این نقطه برسد، در واقع بی‌بهره و فقیر است.
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
هوش مصنوعی: در جایی که سرنوشت و تقدیر دخالت می‌کند، بهترین راه تسلیم و پذیرفتن آنچه پیش آمده است، با احترام و ادب است.
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
هوش مصنوعی: زایش و مرگ و پنهان‌کاری در زندگی، سنتی قدیمی و جاودانه است.
خرم آن کس که در این محنت‌گاه
خاطری را سبب تسکین است
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی از آن کسی است که در این دنیا پر از سختی و مشکلات، دلی را آرامش می‌بخشد و باعث تسکین غم‌ها می‌شود.

خوانش ها

این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام به خوانش سارین ابراهیمی نه ساله
این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۱۶۶ - این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام به خوانش زهرا بهمنی
شمارهٔ ۱۶۶ - این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام به خوانش دریا قلیلی
شمارهٔ ۱۶۶ - این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1388/08/16 10:11
ناشناس

شعر زیبایی است ومن قبلا این شعر را روی سنگ فبرشان خوانده بودم.خدایش بیامرزاد

1389/02/09 16:05
ناشناس

بسیار زیبا وعمیق سروده شده و حقیقت ذات را بیان داشته.

1389/09/16 22:12
رحیل

در فرد چهارم، مصرع دوم- تصور می کنم بهتر آن باشد که نوشته شود:
دل بی دوست دل غمگین است
چرا که "دلی بی دوست... " نکره می شود. در حالی که اینجا "ل" با کسره خوانده میشود که اضافت است....
---
پاسخ: با تشکر، مصرع یاد شده حداقل به سیاق فارسی ایران مشکلی از لحاظ دستوری ندارد و اتفاقاً این مصرع به همین صورت ضرب‌المثل است.

1390/09/19 00:12
دوست دار فرهنگ و ادب ایران - کرداری

با تشکر وسپاس از گرد آورندگان این مجموعه فاخر ، که بی شک با همت عالی خود ، در این دنیای پنجره ها ، پنجره ای را رو به فرهنگ و ادب پارسی گشوده اند.
از فرهنگ دوستان صمیمانه می خواهم که با مطالعه هر صفحه از این هنر ناب ایرانی ،به صلواتی مهمان کنند آن شاعر گران سنگ را. روحشان شاد

1390/10/25 00:12

سلام : شعر بسیار زیبا و ماندگاری است .خدا رحمتش کند . به تقلید ایشان بنده هم شعری در قالب مثنوی سروده ام که برخی از ابیاتش را می نویسم .
این که مدفون شده اندر دل خاک
منم آن خسرو شیرینم و پاک
او که در مدرسه از تاریخ گفت
بین که خود در صفحه ی تاریخ خفت
ای که همچون شیر بر بالین من
سالم و سرمست باغی و چمن
لحظه ای بنگر تو احوال مرا
بین که بودم چیستم اکنون کجا
...........
گر تو نیکو بنگری اطراف من
یک نفر از ما نبرده جز کفن
چون تو فکرش را نمی کردم چنین
دفن گردم روزگاری در زمین
عاقبت روزی تو همچون ما شوی
فارغ از هر انجمن اینجا شوی
خوش تر آن باشد که قبل از آن فراغ
توشه بر گیری ز خوبی های باغ
تا که چون آئی در این جمع و چمن
نادم و حیران نباشی جان من
بار الها خود بیامرز این حقیر
هم جمیع فاتحه گویان شیر
متشکرم (وبلاگ خسروانه )

1391/01/27 15:03
علی معینی

احسنت.
من عاشق این شعر پروینم.
مرگ بالاخره به سراغ ما میاد
امیدوارم موقع مرگمون خدا و خلقش از ما راضی باشن

1391/05/18 09:08
مخمور

درود به روح پاک و لطیفش که اشعار نغز، روان و زلالش حکایت از روح بلند و بی آلایشش دارد.
به احترامش، یک دقیقه سکوت!
برای شادی روحش فاتحه.

1392/02/19 00:05
حمید دوستی نژاد

با درود بر همگی و سپاس از گردآورندگان این دفتر از جهت تلاشی ارزشمند در راستای گسترش ادب پارسی
در پایان مصرع اول از بیت پنجم اثر کلمه ی "فرساست" درست میباشد که به اشتباه جدا از هم به صورت "فرس است" نوشته شده است
"خاک در دیده بسی جان فرساست"

1393/01/10 21:04
دکتر نوروز امینی

با سلام شعر بسیار زیبا و آموزنده‌ای است و اصولا همه اشعار پروین آموزنده است. اما در بیت هفتم یک اشکال اساسی از نظر معنا دارد و آن، اینکه تعبیر از قبر به عنوان آخرین منزل هستی، با آموزه‌های قرآنی و دینی ما که قبر را فقط یک گذرگاه می‌داند برای رسیدن به عالم آخرت و زندگانی ابدی، سازگار نیست و بهتر بود این عبارت به شکلی دیگر بیان شود؛ مثلا می‌توانست بگوید: آخرین منزل دنیا این است؛ یعنی آخرین خانه‌ای که انسان در دنیا می‌تواند برای خود دست و پا کند همینجاست
من هم با تقلید از این شعر ایشان، شعری برای سنگ مزار خود سروده ام که تنها چند بیتش را تقدیم می‌کنم:
اینکه در خاک سیه بهروز است
عبد ناچیز خدا نوروز است
اینکه خوابیده چنین ساکت و سرد
بلبل نغمه زن دیروز است
«دوستان به که ز وی یاد کنند»
غم بی‌همنفسی جانسوز است
حمد و توحید بهین هدیه مر اوست
در دل قبر، چراغ افروز است
روحش شاد و قبرش پرنور باد

1393/02/28 13:04
مرادی

این قطعه ادبی به تنهای درجای مناسب خود آنچنان اثر گذار است که شنونده را برای مدتی بفکر فرو مبرد

1393/04/15 16:07

شعر واقعا زیباییه اما مخافره ی این شعر کجاست خیلی ممنون از توجهتون

با سلام.
قالب این شعر، غزل است نه قطعه اگرچه در دیوان اشعار پروین جزو مقطعات آمده باشد. گفته خود ایشان هم که گفته اند این قطعه را برای ... سروده ام منظورشان قطعه‌شعر بوده نه قالب قطعه. وجه تسمیة قطعه: قطعه توگویی قطعه و پاره ای از یک قصیده است و فقط مصراعهای زوج آن هم‌قافیه است و احیانا مردف. لطفا اصلاح فرمایید.
راستی بنده شعری به استقبال از این غزل پروین برای سیمین بهبهانی سروده ام. یادشان به خیر و نیکی:
اینکه نقش قلمش زرّین است
بانوی شعر و ادب سیمین است

طالع بخت سخندانی او
تاج فرق فلک و پروین است

ای دریغا که جفا با ادبا
دهر را رسم و ره دیرین است

تلخی از جام جهان کم نکشید
سخنش لیک بسی شیرین است
نادر از جان کندش چون که دعا
از شما منتظر آمین است

ایزدا! مینوی جاویدش بخش
جان ما را؛ که سزایش این است.
فرج‌الله نعمتی(نادر)
دوم شهریور 93
با تشکر از وبگاه خوبتان. نعمتی. 19 شهریور 93

سلام بر مسئولان وبگاه ارزشمند گنجور. می خواستم بگویم که قطعه های مصرع ( دارای قافیه در مصرع نخست) نیز داریم و نظر قبلی خود را پس بگیرم. با سپاس و احترام.

1393/08/12 20:11
نوری سیدی

خداوند بیامرزدش.بانو عالی سروده،واقعیتها همین است وبس.کلام واقعی کلام نورالهی است،مرگ برای همه یکی است،پاسخ تمام مشکلات درخداوند نهفته است...این سروده را دوران دبیرستان دبیرادبیاتم بسیارتعریف کرده بود که ازآن به بعدجویای آن بودم،باخط درشت وزیبا این شعررانوشتم وبه چند نفر وچندمکان هدیه دادم.عالـــــی بود.....

1394/01/12 10:04
عنایت الله

واقعا خیلی شعر پر معنی و خیلی اساس است.. این شعر انسان را به یاد مرگ می اندازد و میفهماند که چاره ای ندارند در مقابل مرگ .. و پند و اندرزهایی هم است در این شعر زیبا ... ببیند این بستر و عبرت گیردید... خیلی زیبا خدا بیامرزدش...

1394/03/18 08:06
مرتضی

بسیار زیبا خداوند ایشان را رحمت کند
بانو پروین روح والایی داشتند کاملا از دیوان اشعارشان پیداست

1394/08/10 15:11
ناشناس

چه قدر روح لطیفی دارند خدا بیامرزدشان

1394/08/13 19:11
ناشناس

اگر از این شعر لذت بردید شعر محتسب را نیز بخوانید

1394/11/06 17:02
سعید

خدا رحمتش کنه.

1395/06/04 18:09
حیدری

بله!حرف درستی است!قابل توجه آنهائی که خداچهره ی زیبائی به آنهاعطاکرده واینهاهم بدون توجه باینکه همه چیزدراین دنیافانی است,حتی رخ زیبا!!هرروزچندقلم آرایش هم به این رخ زیبای خودمیافزایندوبه رخ اطراف خودوبوسیله ی فضاودنیای مجازی به رخ عالم میکشنندغافل ازاینکه:
هرکه باشی وزهرجابرسی!
آخرین منزل هستی این است!!
(گوراست!)
خانم!آقا! گوراست!!
فهمیدی یانه!؟

1395/09/26 20:11
شمس ۲

واقعا"عبرت آموز بود.

1395/10/18 19:01

در بیت اول و دوم و سوم این شعر دارای مفاخره است . این شعر بسیار زیباست

1396/02/13 04:05

روحشان شاد باد .

1396/03/19 01:06
داریوش پورشعبان

خیلی قشنگ بود روحشان شاد

1396/03/19 01:06
داریوش پورشعبان

زیبابود

1396/04/14 16:07
ایمان

بسیار زیبا و دل نشین بود...کفمان برید... دمشان گرم و روحشان شاد...

1396/11/02 14:02
مامیترا

با سلام به دوستان عزیز
دو بیت از این شعری که خانم پروین اعتصامی برای سنگ قبر خود سروده، توی این شعر نیامده.
همه را سوی عدم خواهد برد
تا که بر توسن گیتی زین است
بس برفتند چو ما پیش از ما
تا که بر توسن گیتی زین است
در کتاب های شعر پروین اعتصامی هم این دو بیت شعر نیست. فقط روی سنگ قبر ایشون اومده. حالا این که منبع مورد نظر در زمانی که این شعر روی سنگ قبر حکاکی شده چه منبعی بوده معلوم نیست. از دوستان اگر کسی منبعی دارن یا دیدن که این دو بیت هم توش باشه به ما معرفی کنن. یه دست نوشته ای هم از این شعر هست که گفته شده منسوب به پروین اعنصامی هست. اونجا هم این دو بیت نیست. پس یا باید شک کرد که اون دست نوشته از خانم اعتصامی نباشه یا این که این دو بیت اضافه شده

1396/11/02 14:02
مامیترا

ببخشید اصلاح می کنم
بس برفتند چو ما پیش از
این همان رهگذر پیشین است

1396/12/15 08:03
مهرشاد

فوق العاده زیبا

1396/12/15 08:03
مهرشاد

بسیار زیبا

1398/05/16 00:08

وزن شعر فاعلاتن فعلاتن فعلن میباشد که ابتدای هر مصرع کشیده است نه کوتاه
با تشکر

1398/08/13 19:11
محسن

این مظلومانه ترین و معصومانه ترین شعریه که خوندم. بمیرم برای این دل پاک و ساده

1398/12/19 19:03
وحید سبزیان‌پور wsabzianpoor@yahoo.com

با سلام و عرض ادب
در حواشی مفصل این شعر از زیبایی این قطعه سخن رفته و کمتر به نکات زیباسناسانه این قطعه اشاره شده است

1398/12/19 20:03
وحید سبزیان‌پور wsabzianpoor@yahoo.com

در صحن حرم حضرت معصومه، اتاقی به نام خاندان پروین اعتصامی وجود دارد که پروین همراه خانواده و نزدیکان خود در آنجا دفن شده است.
بر سنگی که به دیوار این اتاق چسبیده، قصیده‌ای از پروین اعتصامی با عنوان «این قصیده را برای سنگ مزار خود سروده‌ام» دیده می‌شود. این قصیده، با بیت زیر شروع می‌شود:
این که خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
استفاده از «این» در ابتدای کلام، ازلحاظ ادبی معنادار است «این» می‌تواند نشانۀ تعظیم، تحقیر یا ترحّم باشد؛ چنان¬که گویند: این را خودت نوشتی؟ لحن موجود در این پرسش می‌تواند نشانۀ احترام یا توهین باشد؛ امّا در قصیدة بالا، «این» در معنای ترحّم به¬کار رفته است و نشان از ضعف و ذلّت و بدبختی وخواری دارد. استفاده از خاک و آن¬هم از نوع سیاه، به¬جای بستر نرم و گرم، روح لطیف را می‌خراشد؛ امّا این مقیم خاک سیاه کیست؟ او ستارۀ آسمان ادبیات ایران، پروین اعتصامی است: «اختر چرخ ادب پروین است.»
فاصلۀ خاک از آسمان نشان از شدّت ذلت و خواری دارد زیرا از آسمان به زمین افتاده است. چرخ ادب به-معنای آسمان ادبیات است. پروین اعتصامی در آسمان ادبیات ایران، ستارۀ درخشانی بوده که امروز رختخواب نرمش خاک سیاه شده است. در عین حال ستارة روشن و منبع نور بوده به خاک سیاه نشسته است. تضاد موجود بین خشونت خاک سیاه و و نرمش بالین، همچنین تناسب بین اختر، چرخ و پروین زیوری زیبا در گردن این بیت است.
در این بیت به شکست خود در زندگی و جدایی از همسرش اشاره کرده است. نکتة ادبی در این بیت کاربرد دو کنایة متضاد تلخ و شیرین است. معنای اولیة این دو واژه برای خوراکی است. گاه در معنای دورتر و ثانویه به منظور بیان سختی و راحتی به کار می روند. این تضاد یک تضاد فنی و هنری است زیرا هردو در غیر معنای خود به استخدام درآمده¬اند.
گرچه جز تلخی از ایام ندید هرچه خواهی سخنش شیرین است
در بیت بعدی با روح و احساس خواننده بازی می‌کند زیرا می‌گوید:
خاک در دیده بسی جان¬فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
پروین تنها در خاک سیاه مسکن نگزیده، بلکه چشمان او پر از خاک است و سنگی سیاه بر سینه‌اش سنگینی می‌کند. کار به اینجا ختم نمی‌شود، بدتر از بد اینکه هیچ دوست و آشنایی در کنار او نیست؛ بلکه تنها غمگین و محزون اسیر خاک شده است:
دوستان به که از او یاد کنند
دل بی‌دوست دلی غمگین است
پروین معلم اخلاق است از مخاطب می¬خواهد که با دیدن او در زیر خاک عبرت گیرد و رفتار انسانی داشته باشد:
بیند این بستر و عبرت گیرد هرکه را دیدة عبر¬ت¬بین است
در بیت بعد به خواننده یادآوری می‌کند که این راه دشوار به گروه خاصّی اختصاص ندارد، فقیر و پولدار، پیر و جوان نمی¬شناسد :
هرکه باشی و ز هرجا برسی
آدمی هرچه توانگر باشد
آخرین منزل هستی این است
چون بدین نقطه رسد مسکین است
اما چه می¬توان کرد، مرگ چیزی است که چاره¬ای ندارد و باید درمقابل آن تسلیم بود:
اندر آنجا که فضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است

بیت بالا یادآور این بیت مولوی است:
در کف شیر نر خونخواره¬ای غیر تسلیم و رضا کو چاره¬ای
حاصل تجربۀ پروین در قالب آخرین بیت به خوانند این است: خوشا به حال کسانی که در این دنیای ناپایدار مرهم زخم‌های دیگران هستند:
خرّم آن دل که در این محنت¬گاه
خاطری را سبب تسکین است

1399/03/12 01:06
سیدسعید

باسلام
میخواستم از حضور صاحب نظران بپرسم، آیا در بیت 7 به جای «ز هر جا برسی» بهتر نبود «به هر جا برسی» گفته میشد.
ضمنا هم بر روی سنگ قبر هم در نسخ قدیمی «ز هرجا» آمده

1403/08/27 09:10
sezafa

با عرض سلام اتفاقا چون بانو پروین دقیق لحظه از در گور شدن را رقت بار به تصویر میکشند میخواهند بگویند  کسی را اینجا که آوردن اصلا مهم نیست "  از  " کجا آمده؛ از قصر و غرق در مکنت بوده یا از یک بیغوله. از طرفی، تلفظ حرف  "ز"  بر زبان یه بانو،  و کسانی که بعدها آنرا میخوانند،بسیار زیباتر از "به" چشم نواز و گوشنواز است

1400/01/23 14:03
حسن جمالی

با سلام به همه عاشقان شعر ایران
واقعا حس عجیبی به من دست میدهد وقتی شعرهای پروین رو میخون روحت شاد و یادت همیشه جاویدان

1400/01/16 11:04
۰۶۴۲

بسیار شعر زیبایی است و خانم پروین اعتصامی این شعر را هم درمورد خودشان وصف کردند هم درمورد ادمیان

1400/06/19 10:09
گل آقا

چقد خرسندم که تا این اندازه در این روزها، به شعر کهن توجه میشه

1402/07/29 11:09
ali moghtaderi

به راستی به جز پروین چه کسی حق دارد از لفظ اختر چرخ ادب استفاده کند؟
شادی روح برترین مناظره سرای تاریخ صلواتی ختم کنید🙏🏻

1403/06/02 23:09
سارا رشیدی

چقدر زیبا بود. یادتون گرامیه پروین عزیز و نامتان جاوید❤❤

1403/12/09 12:03
کلاس اولی

کاش خاطر کسی که باعث تسلی او هستیم نرنجایم