برگردان به زبان ساده
همای دید سوی ماکیان بقلعه و گفت
که این گروه، چه بیهمت و تن آسانند
هوش مصنوعی: پرندهای که به سمت مرغها در دژ پرواز کرده بود، گفت که این دسته از مرغها چقدر بیهمت و تنپرور هستند.
زبون مرغ شکاری و صید روباهند
رهین منت گندم فروش و دهقانند
هوش مصنوعی: مرغ شکاری و شکار روباه هر کدام به نوعی وابسته به کشاورز و فروشنده گندم هستند. این بدان معنی است که موجودات برای بقا و زندگی خود به زحمات و تلاش کشاورزان و تجارت آنها نیاز دارند.
چو طائران دگر، جمله را پر و بال است
چرا برای رهائی، پری نیفشانند
هوش مصنوعی: پرندهها همه بال و پر دارند، اما چرا برای آزادی خود پر نمیزنند؟
همی فتاده و مفتون دانه و آبند
همی نشسته و بر خوان ظلم مهمانند
هوش مصنوعی: آنها که به دنبال دانه و آب هستند، در حال افتادن و مجذوب شدن هستند، و آنها که نشستهاند، مانند مهمانانی هستند که بر سفره ظلم قرار گرفتهاند.
جز این فضا، به فضای دگر نمیگردند
جز این بساط، بساط دگر نمیدانند
هوش مصنوعی: تنها در این فضا زندگی میکنند و به فضایی دیگر فکر نمیکنند، و جز این محیط، محیط دیگری را نمیشناسند.
شدند جمع، تمامی بگرد مشتی دان
عجب گرسنه و درمانده و پریشانند
هوش مصنوعی: همه دور هم جمع شدهاند، اما به خاطر کمبود غذا و نیاز خود به شدت دچار ناامیدی و بیقراری هستند.
نه عاقلند، از آن دستگیر ایامند
نه زیر کند، از آن پای بند زندانند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برخی افراد نه تنها در چهارچوبهای زمانی و زندگی خود درک درستی ندارند، بلکه به خاطر شرایط و محدودیتهایی که دارند، قادر به تغییر وضعیت خود نیستند. آنها در واقع در زندانی از شرایط و زمانه خود زندگی میکنند و نمیتوانند از آن رهایی پیدا کنند.
زمانه، گردنشان را چنین نپیچاند
بجد و جهد، گر این حلقه را بپیچانند
هوش مصنوعی: اگر زمانه به سختی و تلاش به گردن آنها فشار نمیآورد، به این خاطر است که آنها این حلقه را محکم نچرخاندهاند.
هنوز بیخبرند از اساس نشو و نما
هنوز شیفتهٔ این بنا و بنیانند
هوش مصنوعی: آنها هنوز از ریشه و بنیاد رشد و تحول خود بیخبرند و همچنان به این ساختمان و ساختار علاقمند هستند.
بگفت، این همه دانستی و ندانستی
که این قبیله گرفتار دام انسانند
هوش مصنوعی: او گفت: تو همه چیز را میدانی و با این حال نمیدانی که این گروه در دام انسانها گرفتار شدهاند.
شکستگی و درافتادگی طبیعت ماست
ز بستن ره ما، خلق در نمیمانند
هوش مصنوعی: طبیعت ما به خاطر موانع و مشکلاتی که بر سر راهمان وجود دارد، در حالت شکست و افتادگی قرار گرفته است و مردم نمیتوانند با این شرایط کنار بیایند.
سوی بسیط زمین، گر تو را فتد گذری
درین شرار، ترا هم چو ما بسوزانند
هوش مصنوعی: اگر قدمی به سوی زمین باز برسی و در این آتش بیفتی، مانند ما تو را نیز خواهند سوزاند.
ترازوی فلک، ای دوست، راستی نکند
گه موازنه، یاقوت و سنگ یکسانند
هوش مصنوعی: ترازوی آسمان، دوست عزیز، انصاف ندارد و در زمانهایی توازن ایجاد نمیکند؛ به طوری که یاقوت و سنگ را در یک سطح قرار میدهد.
درین حصار، ز درماندگان چه کار آید
که زیرکان، همه در کار خویش حیرانند
هوش مصنوعی: در این محدوده، چه فایدهای از درماندگان برمیآید وقتی که دانایان نیز در کار خود گیج و سردرگم هستند؟
چه حیلهها که درین دامهای تزویرند
چه رنگها که درین نقشهای الوانند
هوش مصنوعی: در این دامهای فریبنده، چه تدبیرها و نیرنگهایی پنهان است و در این طرحهای رنگارنگ، چه جلوههای مختلفی وجود دارد.
نهفته، سودگر دهر هر چه داشت فروخت
خبر نداد، گرانند یا که ارزانند
هوش مصنوعی: سوداگر زمان هر چیزی که داشت را پنهانی فروخت و به همه خبر نداد، حالا نمیدانیم چیزهایی که خرید و فروش کردهاند، گرانتر شده یا ارزانتر.
در آن زمان که نهادند پایهٔ هستی
قرار شد که زبردست را نرجانند
هوش مصنوعی: در زمانی که اساس وجود را بنا نهادند، مقرر شد که افراد برجسته و برجستهفکر را به خودشان نزدیك نكنند.
نداشتیم پر شوق، تا سبک بپریم
گمان مبر که در افتادگان، گرانجانند
هوش مصنوعی: ما هیچوقت با اشتیاق پرواز نکردیم، بنابراین فکر نکن که افرادی که افتادهاند، سنگینبار و غمگین هستند.
درین صحیفه، چنان رمزها نوشت قضا
که هر چه بیش بدانند، باز نادانند
هوش مصنوعی: در این نوشته، چنان رمزها و نشانههایی رقم خورده که هر چه بیشتر به آن آگاهی یابند، همچنان نادان باقی خواهند ماند.
بکاخ دهر، که گه شیون است و گه شادی
بمیل گر ننشینی، بجبر بنشانند
هوش مصنوعی: در زندگی، هر لحظه گاهی شادمانی و گاهی اندوه وجود دارد. اگر خودت به میل و رغبت در این زندگی ننشینی، ناچار تو را به اجبار در آنجا قرار خواهند داد.
ترا بر اوج بلندی، مرا سوی پستی
مباشران قضا، میزنند و میرانند
هوش مصنوعی: تو در اوج ارتفاع و زیبایی قرار داری، اما مرا به سوی زوایای پایین و دلتنگی میرانند و سرنوشت به من ضربه میزند و مرا به زانو در میآورد.
حدیث خویش چه گوئیم، چون نمیپرسند
حساب خود چه نویسیم، چون نمیخوانند
هوش مصنوعی: ما درباره خودمان چه چیزی بگوییم وقتی که کسی از ما نمیپرسد؟ و چگونه میتوانیم حساب و کتاب خود را بنویسیم وقتی که کسی آن را نمیخواند؟
چه آشیان شما و چه بام کوته ما
همین بس است که یکروز، هر دو ویرانند
هوش مصنوعی: هر کدام از ما در زندگی خود، خانه و جایگاه خاصی داریم، اما مهم نیست که چقدر این جایگاه بزرگ یا کوچک است. در نهایت، روزی هر دوی ما به نوعی ویران خواهیم شد و این واقعیت مشترک ماست.
تفاوتی نبود در اصول نقص و کمال
کمالها همه انجام کار، نقصانند
هوش مصنوعی: هیچ تفاوتی میان نقص و کمال وجود ندارد؛ زیرا تمامی کمالها در انجام کار، نقصهایی دارند.
به تیره روز مزن طعنه، کاندرین تقویم
نوشته شد که چنین روزها فراوانند
هوش مصنوعی: به روزهای بد و ناگوار نپرداز، زیرا در این سرنوشت نوشته شده است که روزهای سخت خیلی زیاد هستند.
از آن کسیکه بگرداند چهره، شاهد بخت
عجب مدار، اگر خلق رو بگردانند
هوش مصنوعی: اگر کسی چهرهاش را از تو برگرداند، نباید به شانس و بخت عجیب او باور کنی، چرا که اگر دیگران هم رو برگردانند، دلیل نمیشود که او مورد خاصی باشد.
درین سفینه، کسانی که ناخدا شدهاند
تمام عمر، گرفتار موج و طوفانند
هوش مصنوعی: در این کشتی، کسانی که به مقام ناخدایی رسیدهاند، همیشه درگیر مشکلات و چالشهای زندگی هستند.
ره وجود، به جز سنگلاخ عبرت نیست
فتادگان، خجل و رفتگان پشیمانند
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، جز موانع و دشواریها چیزی نیست و کسانی که در این راه شکست خوردهاند، شرمنده و کسانی که موفق شدهاند، پشیمان هستند.