گنجور

شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق

مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بی‌گناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گر نیارد ایزد پاکت به یاد
آب خاکت را دهد ناگه به باد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی ؟
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوشتر است
دایه‌اش سیلاب و موجش مادر است
رودها از خود نه طغیان میکنند
آنچه میگوئیم ما، آن میکنند
ما، به دریا حکم طوفان میدهیم
ما به سیل و موج فرمان میدهیم
نسبت نسیان بذات حق مده
بار کفر است این، بدوش خود منه
به که برگردی، بما بسپاریش
کی تو از ما دوست‌تر میداریَٖش
نقش هستی، نقشی از ایوان ماست
خاک و باد و آب، سرگردان ماست
قطره‌ای کز جویباری میرود
از پیِ انجام کاری میرود
ما بسی گم گشته، باز آورده‌ایم
ما، بسی بی توشه را پرورده‌ایم
میهمان ماست، هر کس بینواست
آشنا با ماست، چون بی آشناست
ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند
عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند
سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت
زاتش ما سوخت، هر شمعی که سوخت
کشتئی زاسیب موجی هولناک
رفت وقتی سوی غرقاب هلاک
تند بادی، کرد سیرش را تباه
روزگار اهل کشتی شد سیاه
طاقتی در لنگر و سکان نماند
قُوَّتی در دست کشتیبان نماند
ناخدایان را کیاست اَندَکیست
ناخدای کشتی امکان یکیست
بندها را تار و پود، از هم گسیخت
موج، از هر جا که راهی یافت ریخت
هر چه بود از مال و مردم، آب برد
زان گروه رفته، طفلی ماند خرد
طفل مسکین، چون کبوتر پر گرفت
بحر را چون دامن مادر گرفت
موجش اول وهله، چون طومار کرد
تند باد اندیشهٔ پیکار کرد
بحر را گفتم دگر طوفان مکن
این بنای شوق را، ویران مکن
در میان مستمندان، فرق نیست
این غریق خرد، بهر غرق نیست
صخره را گفتم، مکن با او ستیز
قطره را گفتم، بدان جانب مریز
امر دادم باد را، کان شیرخوار
گیرد از دریا، گذارد در کنار
سنگ را گفتم بزیرش نرم شو
برف را گفتم، که آب گرم شو
صبح را گفتم، به رویش خنده کن
نور را گفتم، دلش را زنده کن
لاله را گفتم، که نزدیکش بروی
ژاله را گفتم، که رخسارش بشوی
خار را گفتم، که خَلخالَش مَکَن
مار را گفتم، که طفلک را مَزَن
رنج را گفتم، که صبرش اندک است
اشک را گفتم مکاهش ، کودک است
گرگ را گفتم، تن خُردَش مَدَر
دزد را گفتم، گلوبندش مَبَر
بخت را گفتم، جهانداریش ده
هوش را گفتم، که هشیاریش ده
تیرگیها را نمودم روشنی
ترسها را جمله کردم ایمنی
ایمنی دیدند و ناایمن شدند
دوستی کردم، مرا دشمن شدند
کارها کردند، اما پست و زشت
ساختند آئینه‌ها، اما ز خشت
تا که خود بشناختند از راه، چاه
چاهها کندند مردم را ، به راه
روشنیها خواستند، اما ز دود
قصرها افراشتند، اما به رود
قصه‌ها گفتند ، بی‌اصل و اساس
دزدها بگماشتند از بهر پاس
جامها لبریز کردند از فساد
رشته‌ها رشتند در دوک عناد
درسها خواندند، اما درس عار
اسبها راندند، اما بی‌فسار
دیوها کردند دربان و وکیل
در چه محضر، محضر حیِّ جلیل
سجده‌ها کردند بر هر سنگ و خاک
در چه معبد، معبد یزدان پاک
رهنمون گشتند در تیه ضَلال
توشه‌ها بردند از وَزر و وَبال
از تنور خودپسندی، شد بلند
شعلهٔ کردارهای ناپسند
وارهاندیم آن غریق بی‌نوا
تا رهید از مرگ، شد صید هویٰ
آخر، آن نور تجّلی دود شد
آن یتیم بی‌گنه، نِمرود شد
رزمجوئی کرد ، با چون من کسی
خواست یاری، از عقاب و کرکسی
کردمش با مهربانیها بزرگ
شد بزرگ و تیره دلتر شد ز گرگ
برق عُجْب، آتش بسی افروخته
وز شراری، خانمان‌ها سوخته
خواست تا لاف خداوندی زند
برج و باروی خدا را بشکند
رای بد زد، گشت پست و تیره رای
سرکشی کرد و ، فکندیمش ز پای
پَشّه‌ای را حکم فرمودم که ، خیز
خاکش اندر دیدهٔ خودبین بریز
تا نماند باد عُجْبَش در دُماغ
تیرگی را نام نگذارد چراغ
ما که دشمن را چنین میپروریم
دوستان را از نظر، چوُن میبریم ؟
آنکه با نِمرود، این احسان کند
ظلم، کی با موسیِ عمران کند
این سخن، پروین، نه از روی هویٰ ست
هر کجا نوری است، ز انوار خداست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب جلیل
هوش مصنوعی: مادر موسی، زمانی که او را در رود نیل گذاشت، از دستور خداوند بزرگ پیروی کرد.
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بی‌گناه
 او با حسرت به کنار دریا نگاه کرد و گفت: ای فرزند کوچک و بی‌گناه.
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
چگونه میخواهی از این کشتی که هیچ هدایت کننده ای ندارد جان سالم بدر بری ؟ ( منظور از کشتی ، گهواره یا سبدی است که حضرت موسی در آن گذاشته شده بود)
گر نیارد ایزد پاکت به یاد
آب خاکت را دهد ناگه به باد
هوش مصنوعی: اگر خداوند مهربان تو را فراموش کند، ناگهان آب و خاک تو را به باد خواهد داد.
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
 وحی به مادر موسی رسید که این تفکر اشتباه است، چون مسافر ما اکنون در مقصد قرار دارد.
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
هوش مصنوعی: حجاب تردید را از جلوی چشمانت بردار تا بتوانی تشخیص دهی که آیا در این کار موفق بوده‌ای یا ضرر کرده‌ای.
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی ؟
ما گهواره موسی را که انداختی ، گرفتیم . آیا واقعاً قدرت و نشانه‌های حق را مشاهده کردی اما نتوانستی آن‌ها را بشناسی؟
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
هوش مصنوعی: در وجود تو فقط عشق و محبت مادرانه وجود دارد و روش ما در زندگی، برپایهٔ عدالت و پرورش بندگان است.
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
کار خداوند بازی نیست تمام کارهای خدا بر اساس حکمت هست، پس تو هم نگران نباش.  (فرزندت) را که از تو گرفتیم، دوباره به تو بازمی‌گردانیم.
سطح آب از گاهوارش خوشتر است
دایه‌اش سیلاب و موجش مادر است
 آب از گهواره‌اش زیباتر هست ، پرستارش، سیلاب است و مادرش، امواج آب هستند.
رودها از خود نه طغیان میکنند
آنچه میگوئیم ما، آن میکنند
رودها خودشان سرکش و طغیان‌گر نیستند، بلکه هرچه ما (خداوند) فرمان دهیم، همان را انجام می‌دهند.
ما، به دریا حکم طوفان میدهیم
ما به سیل و موج فرمان میدهیم
هوش مصنوعی: ما بر دریا تسلط داریم و می‌توانیم طوفان را ایجاد کنیم. همچنین، ما بر سیل و امواج کنترل داریم و می‌توانیم آنها را مدیریت کنیم.
نسبت نسیان بذات حق مده
بار کفر است این، بدوش خود منه
فراموشی را به ذات خداوند نسبت نده، چون این یک سخن کفرآمیز است و نباید چنین باری را بر دوش خود بگذاری.
به که برگردی، بما بسپاریش
کی تو از ما دوست‌تر میداریَٖش
بهتر است که (فرزندت را) به ما بسپاری، چون مگر تو او را بیشتر از ما دوست داری؟
نقش هستی، نقشی از ایوان ماست
خاک و باد و آب، سرگردان ماست
تمام هستی انعکاسی از شکوه و عظمت ما (خداوند) است، و خاک، باد و آب همگی تحت فرمان و اراده ما هستند.
قطره‌ای کز جویباری میرود
از پیِ انجام کاری میرود
هوش مصنوعی: قطره‌ای که از جویبار خارج می‌شود، به دنبال هدفی خاص و برای انجام یک کار می‌رود.
ما بسی گم گشته، باز آورده‌ایم
ما، بسی بی توشه را پرورده‌ایم
هوش مصنوعی: ما بسیاری از افراد را که گم شده بودند، به مقصد برگردانده‌ایم و همچنین افرادی را که بدون تجهیزات و امکانات بودند، توانسته‌ایم به شکلی پرورش دهیم و بهبود ببخشیم.
میهمان ماست، هر کس بینواست
آشنا با ماست، چون بی آشناست
هر کس که بینوا و نیازمند باشد، در واقع مهمان خداوند است، زیرا خداوند از او حمایت می‌کند و او را در آغوش رحمت خود می‌گیرد. اگر کسی در دنیا هیچ دوست یا آشنایی نداشته باشد، در واقع در کنار تمام بی‌پناهی‌هایش، خداوند را دارد.
ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند
عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که ما را نادیده بگیرند و رد کنند، ما به کار خود ادامه می‌دهیم و در برابر بدی‌ها عیب‌های دیگران را می‌پوشانیم.
سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت
زاتش ما سوخت، هر شمعی که سوخت
خداوند خود، همه کارها و سرنوشت‌ها را به نحوی می‌سازد و هدایت می‌کند. تمام آنچه در جهان اتفاق می‌افتد تحت تدبیر اوست. هر پدیده‌ای که در دنیا از بین می‌رود یا دچار تغییر می‌شود، به اراده و حکمت خداوند است. به عبارت دیگر، هر چیزی که می‌سوزد یا از بین می‌رود، در واقع نتیجه اراده و خواست خداوند است.
کشتئی زاسیب موجی هولناک
رفت وقتی سوی غرقاب هلاک
هوش مصنوعی: کشتی در نتیجهٔ یک موج خطرناک حرکت کرد و به سمت دریا و نابودی پیش رفت.
تند بادی، کرد سیرش را تباه
روزگار اهل کشتی شد سیاه
هوش مصنوعی: باد تندی وزید و باعث شد که اوضاع کشتی‌ها به هم بریزد و روزگار اهل کشتی به تلخی گرایید.
طاقتی در لنگر و سکان نماند
قُوَّتی در دست کشتیبان نماند
هوش مصنوعی: دیگر نه در لنگر امیدی هست و نه قوه‌ای در دستان ناخدا باقی مانده.
ناخدایان را کیاست اَندَکیست
ناخدای کشتی امکان یکیست
 کسانی که در دنیا بر امور حاکم هستند (مانند ناخدایان کشتی)، هر کدام مقداری از حکمت و تدبیر را دارند، ولی هیچکدام از آن‌ها کامل نیستند و محدود به دانش و قدرت خود هستند.در نهایت، تنها خداوند است که به طور کامل و بی‌نهایت حکمت و قدرت را در دست دارد و ناخدای واقعی کشتی جهان اوست.
بندها را تار و پود، از هم گسیخت
موج، از هر جا که راهی یافت ریخت
هوش مصنوعی: امواج به آرامی رشته‌ها را از هم جدا کردند و از هر مسیری که توانستند، سرازیر شدند.
هر چه بود از مال و مردم، آب برد
زان گروه رفته، طفلی ماند خرد
هوش مصنوعی: هر چه از ثروت و انسان‌ها بود، آب برده و از آن جمعیت رفته، تنها یک کودک خردسال باقی مانده است.
طفل مسکین، چون کبوتر پر گرفت
بحر را چون دامن مادر گرفت
هوش مصنوعی: کودک بیچاره، مانند کبوتر، به پرواز در می‌آید و دریا را همچون دامن مادر خود در آغوش می‌کشد.
موجش اول وهله، چون طومار کرد
تند باد اندیشهٔ پیکار کرد
موج در آغاز، مانند طومار به حرکت درآمد . و باد سریع خواست تا به شدت بوزد
بحر را گفتم دگر طوفان مکن
این بنای شوق را، ویران مکن
هوش مصنوعی: به دریا گفتم که دیگر طوفان نکن، این بنیاد عشق را ویران نکن.
در میان مستمندان، فرق نیست
این غریق خرد، بهر غرق نیست
هوش مصنوعی: در بین بی‌نوایان، تفاوتی وجود ندارد؛ این فرد کوچک و ناتوان، به خاطر غرق شدن در مشکلاتش، نیازی به غرق شدن بیشتر ندارد.
صخره را گفتم، مکن با او ستیز
قطره را گفتم، بدان جانب مریز
به سنگ گفتم که با او درگیر نشو و به قطره گفتم که به سمت او نرو.
امر دادم باد را، کان شیرخوار
گیرد از دریا، گذارد در کنار
 من به باد دستور دادم که این نوزاد را از دریا بگیرد و به کناری بگذارد
سنگ را گفتم بزیرش نرم شو
برف را گفتم، که آب گرم شو
هوش مصنوعی: به سنگ گفتم نرم و انعطاف‌پذیر باش و به برف گفتم که به آب گرم تبدیل شو.
صبح را گفتم، به رویش خنده کن
نور را گفتم، دلش را زنده کن
صبح را صدا زدم که به او لبخند بزن، به نور گفتم دلش را شاد کن.
لاله را گفتم، که نزدیکش بروی
ژاله را گفتم، که رخسارش بشوی
هوش مصنوعی: به لاله گفتم که به نزدیکش بروی و به ژاله گفتم که صورتش را بشویی.
خار را گفتم، که خَلخالَش مَکَن
مار را گفتم، که طفلک را مَزَن
هوش مصنوعی: به خار گفتم که به پای کسی نچسبد و به مار گفتم که به بچه آسیبی نرساند.
رنج را گفتم، که صبرش اندک است
اشک را گفتم مکاهش ، کودک است
هوش مصنوعی: رنج و درد را گفتم که صبر آن کم است و اشک را هم گفتم که به اندازه یک کودک بی‌دفاع است.
گرگ را گفتم، تن خُردَش مَدَر
دزد را گفتم، گلوبندش مَبَر
هوش مصنوعی: به گرگ گفتم که به بدن نازک و ضعیفش آسیب نرسان، و به دزد گفتم که گردن‌بندش را نگیرد.
بخت را گفتم، جهانداریش ده
هوش را گفتم، که هشیاریش ده
به بخت و سرنوشت گفتم که به او فرمانروایی بده، به هوش گفتم که هشیاری و زیرکی را به او بده.
تیرگیها را نمودم روشنی
ترسها را جمله کردم ایمنی
هوش مصنوعی: من دشواری‌ها و تاریکی‌ها را به روشنی تبدیل کرده‌ام و تمامی ترس‌ها را به احساس امنیت تبدیل کرده‌ام.
ایمنی دیدند و ناایمن شدند
دوستی کردم، مرا دشمن شدند
خداوند اشاره به کسانی دارد که در ابتدا در امنیت بودند و از رحمت و حمایت او بهره می‌بردند، ولی به دلیل خودخواهی، غفلت یا سرپیچی از فرمان‌های الهی، ناگهان در معرض خطر و ناامنی قرار می‌گیرندخداوند می‌فرماید که به بندگان خود دوستی و رحمت نشان داد، اما آن‌ها به جای سپاسگذاری و وفاداری، به دشمنی با او پرداختند و از او دور شدند.
کارها کردند، اما پست و زشت
ساختند آئینه‌ها، اما ز خشت
هوش مصنوعی: آنها اقداماتی انجام دادند، اما نتیجه کارهایشان نامناسب و ناخوشایند بود. همچنین، آینه‌هایی درست کردند، اما این آینه‌ها از خشت ساخته شده بود، نه از شیشه.
تا که خود بشناختند از راه، چاه
چاهها کندند مردم را ، به راه
هوش مصنوعی: وقتی مردم از راه درست آگاه شدند، برای اینکه دیگران را به اشتباه نیندازند، چاه‌های زیادی برای آنها حفر کردند تا از آن‌ها دور بمانند.
روشنیها خواستند، اما ز دود
قصرها افراشتند، اما به رود
هوش مصنوعی: نور و روشنی‌ها خواستند، اما به خاطر دود و آلودگی قصرها، باز هم به سمت رودخانه رفتند.
قصه‌ها گفتند ، بی‌اصل و اساس
دزدها بگماشتند از بهر پاس
هوش مصنوعی: داستان‌هایی گفته‌اند که بی‌پایه و اساس هستند و برای نگهبانی، دزدانی را استخدام کرده‌اند.
جامها لبریز کردند از فساد
رشته‌ها رشتند در دوک عناد
هوش مصنوعی: چنگال‌های فساد در کاسه‌ها پر شده و اختلافات به شکل تارهای یک دوک در هم تنیده شده‌اند.
درسها خواندند، اما درس عار
اسبها راندند، اما بی‌فسار
هوش مصنوعی: آنان که درس‌های زیادی آموختند، اما از واقعیات زندگی دور شدند. کسانی که راه‌های مختلفی را امتحان کردند، اما در عین حال بدون هدایت و کنترل باقی ماندند.
دیوها کردند دربان و وکیل
در چه محضر، محضر حیِّ جلیل
هوش مصنوعی: دیوها به عنوان نگهبان و وکیل در جایی حضور دارند که محضر خداوند بزرگ است.
سجده‌ها کردند بر هر سنگ و خاک
در چه معبد، معبد یزدان پاک
هوش مصنوعی: همه بر روی هر سنگ و خاکی سجده کردند، در چه معبدی که معبد خداوند پاک است.
رهنمون گشتند در تیه ضَلال
توشه‌ها بردند از وَزر و وَبال
هوش مصنوعی: در بیابان گمراهی راهنماهایی پیدا شدند و مسافرانی که بار و مسئولیت‌های سنگینی با خود داشتند، از آنجا گذر کردند.
از تنور خودپسندی، شد بلند
شعلهٔ کردارهای ناپسند
هوش مصنوعی: از خودپسندی، کارهای ناپسند به شدت نمایان و مشهود شدند.
وارهاندیم آن غریق بی‌نوا
تا رهید از مرگ، شد صید هویٰ
هوش مصنوعی: ما آن غریق بی‌چاره را رها کردیم تا از مرگ نجات یابد، اما در عوض، به دام خواسته‌های دنیایی گرفتار شد.
آخر، آن نور تجّلی دود شد
آن یتیم بی‌گنه، نِمرود شد
هوش مصنوعی: در نهایت، آن نور که نمایان‌گر حق است، به مانند دودی پراکنده شد و آن یتیم بی‌گناه، به نمرود تبدیل گردید.
رزمجوئی کرد ، با چون من کسی
خواست یاری، از عقاب و کرکسی
خواست تا با من (خداوند) شکست ناپذیر جنگ کند.و  او از عقاب و کرکرس که در برابر خدا کاملا ناتوان هستند یاری خواست.
کردمش با مهربانیها بزرگ
شد بزرگ و تیره دلتر شد ز گرگ
هوش مصنوعی: با محبت و مهربانی او را بزرگ کردم، ولی او به مرور زمان بزرگ شد و دلش تیره‌تر و ناشاداب‌تر گردید، مانند گرگی.
برق عُجْب، آتش بسی افروخته
وز شراری، خانمان‌ها سوخته
هوش مصنوعی: برق شگفت‌انگیز، آتش زیادی را برافروخته و از شعله‌هایی که ایجاد کرده، خانه‌ها سوخته است.
خواست تا لاف خداوندی زند
برج و باروی خدا را بشکند
هوش مصنوعی: خواست تا ادعای خدایی کند و دیوار و حصار خدا را بشکند.
رای بد زد، گشت پست و تیره رای
سرکشی کرد و ، فکندیمش ز پای
هوش مصنوعی: رأی بدی که اتخاذ کرد، او را به جایگاه پست و تاریکی کشاند و زمانی که بر طغیان خود پافشاری کرد، او را از مقامش سقوط دادیم.
پَشّه‌ای را حکم فرمودم که ، خیز
خاکش اندر دیدهٔ خودبین بریز
کلمه پشه با تشدید روی حرف « ش» خوانده میشود که در خوانش صحیح تر است و کلمه « خیز » در انتهای مصرع اول خود به تنهایی جمله امری است.
تا نماند باد عُجْبَش در دُماغ
تیرگی را نام نگذارد چراغ
در مصرع اول خوانش کلمه دُماغ صحیح است ، چونکه منظور اینجا دَماغ روی صورت یا همان بینی نمیباشد.
ما که دشمن را چنین میپروریم
دوستان را از نظر، چوُن میبریم ؟
مصرع دوم پرسشی است و منظور این است که ممکن نیست که ما دوستان را از یاد ببریم.
آنکه با نِمرود، این احسان کند
ظلم، کی با موسیِ عمران کند
کسی که به نِمرود (دشمن خدا) اینطور احسان می‌کند، هرگز به موسی (پیامبر خدا) ظلم نخواهد کرد.
این سخن، پروین، نه از روی هویٰ ست
هر کجا نوری است، ز انوار خداست
ای پروین این سخن به خاطر هوس و خواسته‌های شخصی نیست. هر جا که نوری وجود دارد، آن نور از خداوند سرچشمه می‌گیرد.

خوانش ها

لطف حق به خوانش مهدی سروری
شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق به خوانش محمدمهدی مالکی
شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق به خوانش بهناز شکوهی

حاشیه ها

1387/03/22 14:05
ناشناس

دربیت5 از آخر "فرمودم "باید باشد

2- در این قصیده سخنانی به عنوان وحی الهی نقل شده که نمیتوان گفت عین وحی است بلکه خود شاعر این معانی بلند را پرورده وبیان کرده است در آثار دیگر شعرا مانند مثنوی مولوی هم این روش را میبینیم مثلا درمناظره قوم سبا با پیامبران ومناظره موسی با فرعون وهامان وغیره همین شیوه به کار رفته ومیتوان گفت پروین از متقدمان پیروی کرده است
در این قصیده احساسات وعواطف مادری اززبان یک شاعره وبیان لطف حق وناسپاسی های کسانی چون نمرود خیلی جالب توجه است
---
پاسخ: در بیت مورد اشاره «فرمود» با «فرمودم» جایگزین شد.

1389/10/22 12:12
احسان

زیبا بود ، دلنشین بود ، آنقدر که اشکم را سرازیر کرد

1389/11/24 08:01
حسامپور

فکر می‌کنم برای اینکه وزن شعر درست باشد بیت
آنکه با نمرود، این احسان کند
ظلم، کی با موسی عمران کند
بهتر است به صورت:
آنکه با نمرود، این احسان کند
ظلم، کی با موسی عمران می‌کند
از لحاظ معنی نیز به صورت درست‌تر می‌باشد،‌چون زمان بیت دوم را به گذشته برده است.

1401/12/26 17:02
م نظرزاده

به نظر مصرع رو اشتباه خوندید «موسیِ عمران» یعنی موسی پسر عمران

1390/01/08 13:04
علیرضا

سرودن چنین اشعاری مرحومه پروین اعتصامی رادر ردیف بزرگان فرهنگ وادب پارسی قرار داده است. کاش این ابیات سرلوحه افکار وعقایدمان قرار گیرد.

1390/10/28 16:12
امیر

قطره ای کز جویباری می رود - در پی انجام کاری می رود
خدایا هیچی تو دنیا اتفاق نمی افتد مگر اینکه هدفی داشته باشه، اگر اینجوری به دنبا نگاه کنی هیچی نمتونه ناراحتت کنه
من هر وقت این قصیده رو می خونم به لطف بی انتهای خدا چی می برم

1390/12/28 13:02
سجاد

شعر به روانی و شیوایی کلام سعدی، داستان به زیبایی داستان های مثنوی، ایشان جوانی بودند با دلی پیر، احسنت، واقعا که "اختر چرخ ادب پروین است" مرحبا بر چنین زنانی، امید که زنان ایرانی ایشان را به عنوان الگو در زندگی قرار دهند

1391/02/09 11:05
علی

شعر بسیار زیبائیست !!!!
ولی باید این سر را بیان کرد که اصل این شعر که اسکلت این شعر حاضر را تشکیل می دهد از شخص بزرگوار دیگری است !!!
امیدوارم خدا از سر تقصیر ایشان بگذرد!

1391/03/29 13:05
هدیه

هر بار میخونمش اشک میریزم، عجیب عظمت خدا را به نمایش گذاشته

1391/11/17 20:02
ناشناس

این شعر زندگی روزمره ی ما رانشان میدهد

1392/02/26 23:04
آبتین

باید به عرض دوستانی که در مورد بیت ماقبل آخر صحبت کردند، برسانم که مصرع این بیت موسی نباید به شکل معمول آن "موسا" خوانده شود بلکه باید به شکل نوشتاری "موسی" خوانده شود: " موسیِ عمران

1392/02/27 00:04
امین کیخا

My dear servant what you said was just and sound but try to put it in persian

1392/02/28 00:04
امین کیخا

جالب است بدانیم نور فارسیست و قبلا رون بوده است و در کردی رون هنوز همان معنی را میدهد، سو هم نور معنی میدهد که ضوء عربی از ان ساخته شده است ، تافت و درخش هم نور معنی میدهد و سنا هم نور معنی می دهد illumination هم که اصل ان لوم است شاید با رون و لون هم ریشه باشد زبانی سراغ ندارم که این همه واژه برای نور داشته باشد

1392/02/28 00:04
امین کیخا

برق هم باید برغ نوشته شود

1392/02/28 00:04
امین کیخا

بأم هم معنی نور می دهد مثل بامداد که گاهی ست که نور می دمد

1392/02/28 00:04
امین کیخا

فروغ و پیروک هم نور است

1392/03/13 14:06
کمال جبارزاده jabarzade_kamal@yahoo.com

درود بر هنروران این سازانه بسیار ارزشمند است من هنری نیستم باری به هر هنگامه از روزگاران خسته ودل گرفته باشم وبه سوی بریده شدن باشم این سازانه خانم پروین را می خوانم باور بدارید ارام ارام می شوم چنان در دل امید درست میکند که اسوده می شوی از همه تیرکیها وهمگان روشن روز باشیدودور از تیره روزی

1392/03/14 12:06
امین کیخا

درود به کمال جبارزاده شما خود را کهتر از انچه هستی بازنموده اید من از این رسته نویسی( نثر) شما ، دانم که شما کیستی بر تو درود و خرمی یکدلانه من و برایت نیکی و امرزیداری از پروردگار می خواهم

1392/03/14 12:06
امین کیخا

کمال جان دلت شاد باد برای ما و برای پارسی بنویس . لابه ( التماس) ما را بپذیر .

1392/04/30 13:06
عبدالرضا کوهی-اراک

ای کاش بانوی شعروادب پارسی جای 35 سال درخشش حداقل80سالی می زیست تا شاهد آثاروزین ترو تابناک ترازخود به جای میگذاشت. روحش شاد

1393/01/06 05:04
ناشناس

شعر بیسار دل نشینی است به نظر من در بیت5 مصرع اخر أشکال وجود دارد

1393/04/25 19:06
شیدا

هر بار که این سروده پروین عزیز رو میخونم ممکن نیست که اشکها بذارن بدون وقفه تا اخر ادامه بدم.
روح لطیف وطبع بی نظیر پروین دربه نظم کشیدن لطف الهی به راستی که شایسته خود اوست.

1393/08/10 11:11
مسیح

به نظر بنده این بیت به این شکل باشد جالبتر می شود.
آنکه با نمرود، این احسان ،می کند
ظلم کی با موسی عمران ،می کند

1393/09/26 22:11
غلامرضا صادقی

سلام دوستان.
این شعر بانو پروین اعتصامی آنچنان آتشی بر دل وجان من انداخته که نزدیک به 15 سال است که هرموقع آنرا میخوانم بی اختیار گریه میکنم. حسی الهی وقدسی دراین شعر وجوددارد که کم بدیل است. من هرموقع مشرف به حرم بانو حضرت فاطمه معصومه (س) میشوم حتما به سر مزار این شاعره ی فرهیخته و آسمانی میروم.
خداوند عالم ، او و پدرومادر بزرگوارشان را غریق و قرین رحمت وآمرزش بیکران خود قراردهد. آمین

1393/11/21 17:01
حیدر صفری

این شعر زیبا که یقیقنا در تاثیر مانوس بودن این بانوی ایران زمین با قرآن کریمه انسان رو به یقین می رسونه چرا که اشاره آن به سوره مبارکه قصص بقدری زیبا و دلنشینه که تردید دارم کسی بتونه در زمان خوندن این شاهکار ادبی جلوی گوهر اشکش رو بگیره و قلبش آکنده از یاد خدای پوزش پذیر نشه من این آرامش زیبا رو مدیون پروین اعتصامی عزیز هستم و شما عزیزان رو دعوت می کنم به قرائت فاتحه ای برای شادی روح آن همیشه جاوید که با این شاهکار یادگاری جاودانه بر فراز بی بقای خاک گذاشته اند.
اندر ضمیر دلها گنجی نهان نهادی
کز دل اگر بر آید در آسمان نگنجد

1394/02/27 13:04
یک دوست

به نظرمن اگر موسی در بیت ظلم کی با موسی عمران کند را moosi تلفظ کنیم وزن مصراع درست می شود احتمالا دوستان moosa تلفظ کرده اند البته ببخشید که برای رساندن منظورم مجبور شدم به حروف لاتین بنویسم

1394/02/13 13:05
مهدی مهرابی

خیلی زیبا بود واقعااین شعر عظمت خداوند را در برگرفته.هیچ وقت نگران آینده نباشید زیرا خداوند قبل از شما آنجاست.

1394/05/08 16:08
محسن

بیت: رهنمون گشتند در تیه ضلال توشه ها بردند از وزر و وبال .این بیت شعر را اینجانب چندی قبل در یک آزمون بهش برخوردم که معنی کلمات تیه، ضلال و البته (ورز) که اینجا نوشته شده وزر ،من نمیدونم کدومش درسته البته شاید اشتباه چاپی بوده.اگر کسی معنی این سه کلمه را میدونه لطفا بگه. با سپاس

1394/06/02 09:09
سید غلامرضا پاک نژاد

با سلام به دوستان ادیب وفرهیخته و بادرود به روح این بانوی بزرگوار که همه اشعار ایشان عالی و لطف حق شان شاهکار است
- درخصوص بیت مورد بحث همانطور که بعضی از دوستان فرمودند کافی است بجای خواندن موسا ، موسیه خوانده شود و بیت هیچ اصلاحی نیاز ندارد.
-جواب آقا محسن را نیز از یک سایت پیدا کردم که امیدوارم درست باشد : تیه ضلال : اضافه تشبیهی به معنای بیابان گمراهی وزر و وبال هم یعنی گناه و دردسر
-در مورد ادعای دوست عزیزم ، علی آقا که اصل شعر از شخص دیگری است خواهشمندم واضح تر توضیح دهند و یا گفته خود را اصلاح کنند .
با تشکر

1394/06/03 23:09
مصطفی

سلام
بنده دانشجوی ارشد برق قدرت هستم و تا حالا بیش تر از صد بیت تو عمرم نخوندم.
ولی
ولی این شعر رو وقتی به نا امیدی کامل رسیده بودم داداشم برام خوند.
یه بیت داره که خدا به مادر موسی میگه; کی تو بیشتر از من موسی رو دوست داری.
این بیت تن و بدن منو لرزوند.فک میکردم عشق بین مادر و فرزند بیشتر از هر چیزیه،ولی خداییش الان میفهم که خدا پشتوانه ی من و شما هستش حتی بیشتر از والدینمون.
قدر خدا رو بدونیم.

1394/06/06 08:09
علی

سلام
در این روزها مرگ ایلان (کودک مهاجر سوری) به شدت همه متاثر کرده، خیلی با خودم کلنجار رفتم تا این فشار عاطفی رو هضم کنم، به ناگاه یاد این اثر خانم اعتصامی افتادم. به امید روزی که انسانیت بر جهان حکم فرما بشه.

1394/07/17 18:10
امیرحسام

این یکی از زیباترین مناظره های منظوم جهان ادبیات است که استاد مسلم و مسلط آن بانو اعتصامی می باشند.از نظر وزنی و قواعد عروض و قافیه هیچ نوع خدشه ای در این ابیات مشاهده نمی شود.اگر بهتر بود واژگان و اوزان دیگری در این مثنوی قرار گیرد بلا شک هم بانو اعتصامی آن را اعمال می نمود که ننموده اند و هم اینکه دستور زبان تابع اشعار بوده اند و هستند نه عکس آن.از دوستان استدعا دارم آنچه می خوانند بفهمند و نه دست به تحلیل و نقد ببرند.بانو پیامش در این شعر فی الاهم دستور و عروض و قافیه در شعرش است،اگرچه آن هم بی نقص آفریده.

1394/11/13 10:02
علی

بیت آن که با نمرود این احسان کند، ظلم کی با موسی عمران کند کاملاً درست است، نظر آقای حسامپور اشتباه است (می) در میکند کاملاً اضافه بر وزن شعر است، نظر آقای علی که گفته اسکلت شعر از کس دیگه ای هست هم باید عرض کنم تاثیر پذیری شعرا از یکدیگر کار دور از ذهنی نیست شعرای بزرگ مثل حافظ از خواجو و سعدی تاثیر گرفته در این مورد کتاب ذهن و زبان حافظ رو مطالعه کنید، مهم اینه در حد تقلید نباشن بلکه نو آوری داشته باشن، نظر آقا محسن هم اشتباه بوده چون چون ظلم و احسان قافیه نمی شن، کند در این بیت ردیف شعر هست با قافیه اشتباه نکنید، آقای مسیح هم که ردیف شعر را به می کند تغییر داده می اینجا اضافه هست و وزن شعر را دچار اختلال می کنه،
نظر بعضی از دوستان درسته موسا باید به صورت نوشتاری آن یعنی موسی خونده بشه

1394/12/20 19:02
رضا یاهو

سلام
بهتر است مسئولان گرامی سایت ،هر نظری را منعکس نکنند تا ترافیک بی مورد پیش نیاید .
در مورد "موسی عمران" بدون اینکه مشکلی وجود داشته باشد ، فضا اشغال شده است .
با تشکر

1394/12/21 17:02
طاهری

دوستان هرکدام شعر خانم پروین رو ازدریچه وزن وقافیه می بینند نفس الهی شعر رو ببینید که چه فضایی ایجاد کرده که همه رو درگیر محبت الهی کرده این شعر یک نجوای عاشقانه است یک مناجات نیمه شب است یک شستشوی مغز از تردید ها است صلح با خداست یکی در نماز سرگرم لفظ بود که ز ظالین ز زنبوری هست یا ظ دسته دار یکی هم سریع گفت و خودش رو از مهلکه نجات داد روح خانم پروین شاد طوفان را در دلها ایجاد کرد

1394/12/19 03:03
شاهین

دوستان خوندن شعر بسیار مهمه. اگر بد بخونین از همون ابتدا دیگه به خوندن ادامه نمیدین. درضمن برای ایراد گرفتن از اشعار شاعر بزرگی مثل ایشون باید به درجه بالایی از معلومات و معنویات رسیده باشید پس لطفا از ابیات ایراد نگیرید. با تشکر

1395/01/21 07:03
رضوی

دوستی که نوشته اند :
ولی باید این سر را بیان کرد که اصل این شعر که اسکلت این شعر حاضر را تشکیل می دهد از شخص بزرگوار دیگری است !!!
سخنی بدون همراه کردن دلیل آورده اند . بهره این سخن تنها آشفته کردن ذهن خواننده است . بی هیچ سود

1395/05/25 15:07
علیرضا

این شعر زیبا دقیقا مصداق کلام مرحوم استاد شهریاراست که در پاسخ به پرسشی درخصوص عرفای ایران فرمودند کاملش حافظ و سعدی است حافظ در اوج عرفان است و بعداز سعدی خانم پروین اعتصامی را معرفی میکند و الحق و الانصاف فرمایش ایشان درست است سپاسگذارم

1395/08/24 15:10
مصطفی

سلام;
هر زمان این شعرو میخونم به دوتا بیت :
به که برگردی، بما بسپاریش
کی تو از ما دوست‌تر میداریش
نقش هستی، نقشی از ایوان ماست
خاک و باد و آب، سرگردان ماست
می رسم بی اختیار اشک میریزم
واقعاً توصیف الطاف خداوندی در وجه شعر ستودنیست.
بانو پروین اعتصامی روحت شاد ، یادت همیشه گرامی.

1395/10/02 17:01
میثم

دوستان گرامی بیت یکی مانده به آخِر این شعر هیچ ایرادی نداره و فقط اگر درست خونده بشه کافیه . موسی را موسیه بخونید کاملا درست میشه البته در جایی هم زاده ی عمران خوندم که هر دو به نظر درسته و اما چون عمران زاینده نیست همون موسیه مناسب ترین کلمه میتونه باشه و فقط به این توجه کنیم که زاده ی و موسیه هم وزن هستند !!

1395/12/25 00:02
محمد رصا

بنده از دوران طفولیت در گوشم خونده شده توسط پدرم،ولی هنوز و هنوز وقتی میخونم اشکم بی اراده سرازیر میشه،افرین برخدای خانم اعتصامی و افرین بر خود ایشان،خدایش رحمت کند،انشالله لطف خدا برای همه به خیر و شادی بدرخشد.منم دعا کنید.

1396/07/10 11:10
سلیمی

سلام ودرود بر روشنی خواهان وروشن اندیشان مخصوصا سراینده ای این مثنوی سترگ مرحومه بانوی روشندل پروین اعتصامی.
باید بگویم که با توجه به اینکه تمام آنچه را که این بانوی شعر و ادب پارسی دراین مثنوی از وحی خداوند به مادر موسی وهم چنین داستان نمرود آورده است در زبان قرآن وحدیث نیامده است اما آنچنان وحی الهی به مادر موسی را زیبا ودل نشین تفسیر کرده که لاجرم بر دل می نشیند وحظ فروان بر مشام جان خواننده وارد می سازد که زنگار درون میزداید روحش شاد ورضوان الهی همرای او باد.

1397/04/18 03:07
۲۱۴

خدای را سپاس از اینکه شعر دوست و شعر شناس بیش از آنچه تصور میرود، می روید.
آنچه برای من مهم است ایثار. اعتماد و عشق است و بس.
امید آنکه همه ما در سایه زیبای ایمان فکر کنیم. بگوییم و انجام دهیم.

1397/08/20 23:11
حسین

زیباست و بی نظیر
کمتر شعری باعث اشک میشود، اما این یکی، چندبار حال ما را دگرگون ساخته.
خدای پروین بیامرزدش

1397/09/07 10:12
دارا

درود
درمورد بیت
آنکه با نمرود، این احسان کند
ظلم، کی با موسی عمران کند
واقعا جای تاسف داره که بعضی از دوستان بدون اینکه کمترین بهره ای از شناخت شعر داشته باشند (وزن .قافیه. ردیف و .....) میاند و نظر میدهند . این مشکل خیلی از ما در جامعه هست که همیشه درباره مسائلی حرف میزنیم که هیچ تخصصی در موردشون نداریم

1397/11/27 02:01
هانیه سلیمی

حال و هوای مثنوی مولانا را دارد.

1397/11/03 21:02
هانیه سلیمی

به قول هوشنگ ابتهاج(سایه ) در کتاب پیر پرنیان اندیش : " پروین اعجوبه ای بود. حیف که بی موقع مرد. قطعه هاش جزو بهترین قطعه های زبان فارسیه. اون "مثنوی مادر موسی " شاهکاره.انگار مولاناست که با زبان سعدی و حافظ داره شعر میگه.اوج زبانه واقعا..."

1397/12/06 13:03
فراهانی

روحت شاد و قرین رحمت باد خانم پروین اعتصامی من حدود نیمی از این شعر را حفظم و هر بار که زمزمه میکنم حظ می برم با اینکه چیز زیادی از شعر و شاعری نمیدونم ولی مانند اشعار حافظ و سعدی و مولانا جان و روح آدم را تازه می کنه

1398/03/12 13:06
faezesanei

Hi dear servent
actually this poem has a source in Quran. God punished Namrood since he claimed of being the inly God and if
hadn't punished him people would get misleaded. the only reason was this.

1398/04/29 16:06
حجت

این شعر واقعاً از شاهکارهای ادبیات فارسی است. اگه ابتدا نام شاعر گفته نشود انسان احاس می کند که شعر از مولوی است. البته در سبک و سیاق مثنوی هم سروده شده است. مفاهیم عالی توحیدی با استناد به آیات قرآنی و در قالب شعری فوق العاده . خداوند این بانوی شاعره پروین اعتصامی را غریق رحمت بی کران خود بگرداند .

به نام خدای مدیر و مدبر
در کتاب "بدائع الزهور فی وقائع الدهور" تألیف محمد ابن احمد ابن ادریس حنفی آمده است که فرعون را دختری بود مبتلی به بیماری پیسی که پزشکان از معالجه او در مانده بودند. پزشکی طبابت کرده بود که.برای درمان او باید هر روز بدن خود را در آب رود نیل شستشو دهد.
فرعون دستور داده بود شقه ای از رود نیل را بدرون کاخ آورده و حوضچه ای درست کرده بودند تا شستشوی روزانه برای دختر آسان باشد.
روزی دختر دید صندوقچه ای را آب با خود آورد. آن را از آب گرفت و باز کرد دید نوزادی در آن است. وقتی او را لمس کرد تا بیرون آرود ناگهان بیماری پوستی او شفا یافت! فوراً طفل را به مادر خود آسیه نشان داد. آسیه او را نزد فرعون برد. و گفت این طفل را از آب گرفته برای خود نگاه داریم. فرعون گفت : ممکن است این همان دشمن من با شد. آسیه گفت اگر دشمنت بود می توانی أو را به قتل برسانی.
فقالت قرة عین لی و لک، لا تقتلوه. عسی ان ینفعنا او نتخذه ولداً (قرآن مجید: سوره قصص، آیه 9)

1398/06/08 07:09
طاهری

سلام شعر لطف حق یا فرزند نیل شاهکاریست در ادبیات بی نظیر فارسی کمتر شعری میتواند چنین حال هوایی رو در خواننده ایجاد کند که از بانویی با سن و سال بانو پروین واقعا عجیب و غیر قابل انتظار است افسوس که در سنین جوانی از دنیا رفت و در رابطه با بیت مورد بحث هم تعدادی از سروران با توجه به تلفظ موسا و موسی دچار اشکال در وزن مصرع شده اند که هیچگونه اشکالی ندارد تنها در تعدادی از نسخ به این صورت نوشته شده آنکه با نمرود این احسان کند کی جفا با موسی عمران کند

1398/06/12 23:09
حسن معین

سلام شعرفوق العاده زیبا وتاثیرگزارومملوء ازمعرفت هست بقول یکی ازدوستان که نظرشون مثل بعضی ازدوستان جالب بود گویا بقلم سعدی نوشته شده من چاره ای ندیدم مثل شعر اول بوستان تحت عنوان نیایش خداوندکه درنوع خودش شاهکاریه کل شعر بانوروحفظکردم هربارکه می رم بخوابم نوبتی یکبارتوخاطرم مرورمی کنم گاهی نمی دونم کی خوابم برده امتحان کنید فارغ از این همه مشکلات بسیارلذت بخشه احساس می کنم گنجی بزرگ تومغزم پنهان شده . ممنون از همه بزرگان وممنون از نظراتشان.

1398/08/08 17:11
از شهر طرق رودtarghrood

به نام خدا
این نابغه ی عصرما بسیار بسیارخوب حق مطلب را ادا کرده اند،
اگر نام شاعره مرحومه در عنوان نبود،گمان می کردم شعر از مولانا است.

1398/09/05 22:12

شبها قبل از خواب داستان زندگی پیامبران و امامان (ع) را برای دخترم که کلاس دوم دبستان است می گویم و گاهی شعر مربوط به آن داستان ها مثل همین شعر مرحوم پروین اعتصامی یا شعر موسی و شبان مولوی را از روی سایت گنجور برایش می خوانم و خیلی خوشش می آید. گاهی اوقات هم بیت ها را یک در میان می خوانیم و این دخترک تازه فارسی یادگرفته با این خواندن پرغلطش بارها لبخند بر لب ها می آرد و می کارد. ممنون.

1398/10/05 18:01
محمدرضا عباسی

در این شعر آمده« وحی آمد » چنین وحیی وجود ندارد ولی گویا وحی به خود پروین آمده است. درست است که پروین پیامبر نبوده و شاید خیلی هم مذهبی نبوده، ولی بدون تردید این شعر به پروین وحی شده است. کار یک انسان عادی نیست که این شعر زیبای معنوی را بسراید. تا حدودی حق مطلب را ادا کرده است و برخی از صفات باری تعالی را به خوبی به نظم کشیده است. خدا روحش را شاد کند.خواندن این شعر برای افرادی که از کل دنیا امیدشان قطع شده، دستشان از همه دست آویز های دنیا کوتاه شده، امید بخش است.

1399/01/21 07:03
حسن

از نظم شعر بسیار زیبائیست اما از نظر محتوا چیزی جز توهومات و تخیلات نیست!

1399/04/27 14:06
علی ۸۲

خطاب به اقای حسن باید بگم که این شعر هم از لحاظ معنایی واقعاً پربار هستند و هم از لحاظ وزنی.اینکه واقعیتی از نظر شخصی ناآگاه موهومات به نظر بیاید تقصیر خود وی است که مانند خفاش چشمانش را در برابر نور حقیقت بسته است به قول سعدی:
نور خورشید در جهان فاش است آفت از ضعف چشم خفاش است
این شعر زیبا میتواند روایتگر این موضوع باشد که بخشی از اتفاقاتی که در زندگی ما رخ میدهد،حکمت الهیست و نباید در آن چون و چرا بیاوریم.

1399/05/23 15:07
سحر

چرا در پایان می گوید نوری از انوار خدا
در قران گفته شده خدا نور اسمان ها و زمین است نه انوار. به عبارتی خدا یکی است

1399/06/31 02:08
حسن حصاری فرد

حیف و هزاران حیف که عمر شادروان پروین اعتصامی کوتاه بود، آسمان شعرو ادب پارسی چه گوهر گرانبهایی رو از دست داد

1399/06/12 16:09
علی

سلام
به نظرم علامت ویرگول در بیت
موجش اول وهله چون طومار کرد اشتباه گذاشته شده
چون معناش ظاهرا اینه که موج در اول کار طفل رو در هم پیچید و علامت ویرگول باید یک دونه بعد از وهله باشه فقط
موجش اول وهله ، چون طومار کرد
ولی در متن دوتا گذاشته شده
با سپاس

1399/07/06 02:10
محمدمهدی

اون بیت رو باید(( موسی ))خواند نه ((موسا)) براهمین شما آهنگش رو تایید نکردی و پیشنهاد(( می‌کند)) رو بجای ((کند ))دادی

1399/09/30 09:11
....

یک پیشنهاد:
گنجور را با خط ایران نستعلیق بگزارید که هم زیباست و هم خوانا برای همه

1399/11/04 20:02
حمید شجری

ابیاتی از این شعر رو از یکی از آشنایان قدیمی شنیدم. مصرعی که ایشان خواندند اینطور بود
دزد را گفتم که خفتانش مبر
این مصرع رو کسی از دوستان شنیده؟

1399/12/14 15:03
حمیدرضا

از آسمان این قصیده انگار که ایات رحمانی به زبان شعر می بارد. بارشی گوارا و دلگرم کننده برای دلهایی که به کویر وحشت تنهایی رسیده اند. پر از امید و ایمان. حق بود که پروین را مرحوم بهار شناخت و تجلیل کرد و به ایران برای داشتن چنین دختری تبریک گفت.

1399/12/19 14:03
مهدی

چقدر زیباست اشعار پروین اعتصامی، فکر نکنم هیچ شاعر معاصری اشعاری با این زیبایی سروده باشد.
این اشعار انگار از زبان مولانا سروده شده

1400/01/05 20:04
محسن مردانی مقدم

اصلا فکر نمیکردم چنین اندیشه ای رو از پروین کیف کردم

1400/09/26 18:11
خان بابا

به به بشیار لذت بردم

ساده بیان و نیک گفتارند هم.

1400/09/29 19:11
Sepide

فکر می‌کردم این شعر از مولانا باشه. حقیقتا عالیه این شعر.

روح بانو پروین قرین آرامش♡

1401/02/10 08:05
علی رضا

بانو پروین در بسیاری از اشعارشان از مولانا الهام گرفتن. همین شعر لطف خدا در دفتر سوم بخش ۳۶ بگونه ای دیگر توسط مولانا ذکر شده و بانو بسط داده اند و همینطور شعر محستب و مست . 

1400/09/30 11:11
امیر سپهری

سلام. حقیقتا که این شاعر بزرگوار اگر بهترین شاعر معاصر ادبیات فارسی نباشه جز سه یا 4 شاعر برتر معاصر زبان فارسیه. خود من خیلی اهل اشعار معاصر نیستم و شعرای قدیمی رو بیشتر میپسندم. ولی به احترام بانو پروین و اشعارش باید به پا ایستاد و با احترام به روانش تعظیم کرد. به قول خیلی از دوستان این مثنوی پرمغز کاملا یادآور مثنوی مولانای بزرگه. البته تقریبا همه اشعار ایشون همین کیفیت رو داره.

روحشون شاد

1401/05/11 19:08
م شریعتی

سلام به همه شعر دوستان😊

درباره این شعر، در اپیزود ششم «عشق داند» بشنوید: لطف حق 

1401/11/22 20:01
بیگانه

واقعا زیباست 

 

1402/11/19 21:02
حسن حمزه

بسیار زیبا

روحشان شاد و قرین رحمت الهی

1402/12/16 21:03
علی رحیمی باغی

بسیار عالی. به نوعی تفسیر قرآن به زبان شعره.  هر وقت میخونم از شوق گریه می کنم. روحش قرین رحمت الهی باد

1404/02/24 23:04
بهناز شکوهی

به نظر میرسد که در بیت "رای بد زد، گشت پست و تیره رای"  واژه یاب بین کلمه فارسی رای (/rɑːj/) به معنی اندیشه و کلمه عربی رٲی به معنی عقیدۀ کسی دربارۀ چیزی تمایزی قایل نشده. در حالی که تلفظ انها هم متفاوت است.  به عنوان مثال کلمات رایانه و رایزن از کلمه فارسی رای گرفته شده اند. 

همچنین در بیت «تا نماند باد عُجبش در دماغ»

دِماغ (با کسره دال) به مغز، فکر، سر (در اینجا ذهن و اندیشه فرد) اشاره دارد. من در هیچ لغتنامه ای دماغ با (با ضمه دال)  پیدا نکردم.