گنجور

شمارهٔ ۱۲۰ - گذشتهٔ بی‌حاصل

کاشکی، وقت را شتاب نبود
فصلِ رحلت در این کتاب نبود
کاش، در بحرِ بی‌کرانِ جهان
نامِ طوفان و انقلاب نبود
مرغکان می‌پراند این گنجشک
گر که همسایهٔ عقاب نبود
ما ندیدیم و راه کج رفتیم
ور نه در راه، پیچ‌و‌تاب نبود
اینکه خواندیم شمع، نور نداشت
اینکه در کوزه بود، آب نبود
هر چه کردیم ماه و سال، حساب
کارِ ایّام را حساب نبود
غیرِ مُردار، طعمه‌ای نشناخت
طوطیِ چرخ جز غُراب نبود
رهِ دل زد زمانه، این دزدی
همچو دزدیدنِ ثیاب نبود
چو تهی گشت پُر نشد دیگر
خُم هستی خُمِ شراب نبود
خانهٔ خود به اهرمن منمای
پرسشِ دیو را جواب نبود
دورهٔ پیریَت، چراست سیاه
مگرت دورهٔ شباب نبود
بس بگشت آسیایِ دهر، ولیک
هیچ گندم در آسیاب نبود
نکشید آب، دلوِ ما زین چاه
زانکه در دستِ ما طناب نبود
گر نمی‌بود تیشهٔ پندار
ملکِ معمورِ دل، خراب نبود
زین منه، اسبِ آز را بر پشت
پایِ نیکان، درین رکاب نبود
تو، فریبِ سرابِ تن خوردی
در بیابانِ جان سراب نبود
ز آتشِ جهل، سوخت خرمنِ ما
گنهِ برق و آفتاب نبود
سال و مه رفت و ما همی‌خفتیم
خوابِ ما مرگ بود، خواب نبود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کاشکی، وقت را شتاب نبود
فصلِ رحلت در این کتاب نبود
هوش مصنوعی: ای کاش زمان اینقدر سریع نمی‌گذشت و فصل جدایی در زندگی‌ام وجود نداشت.
کاش، در بحرِ بی‌کرانِ جهان
نامِ طوفان و انقلاب نبود
هوش مصنوعی: ای کاش در این دنیای وسیع، نشانه‌ای از طوفان و تغییر و تحول نبود.
مرغکان می‌پراند این گنجشک
گر که همسایهٔ عقاب نبود
هوش مصنوعی: اگر گنجشکی در کندوکاو باشد و همسایه‌اش عقابی نباشد، دیگر مرغکان او را نخواهند ترساند.
ما ندیدیم و راه کج رفتیم
ور نه در راه، پیچ‌و‌تاب نبود
هوش مصنوعی: ما در مسیر زندگی ‌اشتباه کردیم و از راه اصلی منحرف شدیم، در حالی که اگر خوب نگاه می‌کردیم، مسیر به همین سادگی می‌بود و پیچیدگی نداشت.
اینکه خواندیم شمع، نور نداشت
اینکه در کوزه بود، آب نبود
هوش مصنوعی: شمعی که خوانده‌ایم، روشنایی نداشته است و آبی هم که در کوزه قرار دارد، وجود ندارد.
هر چه کردیم ماه و سال، حساب
کارِ ایّام را حساب نبود
هوش مصنوعی: هر چقدر که در زندگی زحمت کشیدیم و زمان را گذراندیم، هیچ وقت نتوانستیم حساب و کتاب درستی از روزها و کارهای خودمان داشته باشیم.
غیرِ مُردار، طعمه‌ای نشناخت
طوطیِ چرخ جز غُراب نبود
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که در چرخش زندگی است، جز طعمه‌ای دیگر برای خود نمی‌بیند و تنها به کاهن سیاه رنگی که مرده است توجه می‌کند.
رهِ دل زد زمانه، این دزدی
همچو دزدیدنِ ثیاب نبود
هوش مصنوعی: زمانه به قلب من آسیب زد و این آسیب مثل دزدی از لباس نیست.
چو تهی گشت پُر نشد دیگر
خُم هستی خُمِ شراب نبود
هوش مصنوعی: وقتی که خمره وجود خالی شد، دیگر پُر نمی‌شود؛ زیرا دیگر خمره شراب نیست.
خانهٔ خود به اهرمن منمای
پرسشِ دیو را جواب نبود
هوش مصنوعی: به خانه‌ی خود به شیطان توجهی نکن، چون به سوال‌های دیوانه‌وار او پاسخی ندارم.
دورهٔ پیریَت، چراست سیاه
مگرت دورهٔ شباب نبود
هوش مصنوعی: چرا ایام پیری‌ات چنین تیره و تار به نظر می‌رسد، مگر اینکه ایام جوانی‌ات درخشان و سرشار از نشاط نبوده باشد؟
بس بگشت آسیایِ دهر، ولیک
هیچ گندم در آسیاب نبود
هوش مصنوعی: زمانه بسیار چرخیده و تغییرات زیادی داشته، اما هنوز هیچ نتیجه‌ای از زحمات و تلاش‌های ما به دست نیامده است.
نکشید آب، دلوِ ما زین چاه
زانکه در دستِ ما طناب نبود
هوش مصنوعی: آب را از چاه نکشید، زیرا در دست ما ریسمانی نیست که به دلو ببندیم.
گر نمی‌بود تیشهٔ پندار
ملکِ معمورِ دل، خراب نبود
هوش مصنوعی: اگر فکر و اندیشه‌ی منفی وجود نداشت، دل آرام و پر از شادی خراب نمی‌شد.
زین منه، اسبِ آز را بر پشت
پایِ نیکان، درین رکاب نبود
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که اسب سرکش و آزنده‌ای را از بین برندگان نیکوکاران جدا نگه‌دار و در این وضعیت، جایی برای او وجود ندارد. در اصل به نوعی اشاره به این دارد که افرادی که رفتارهای خوبی دارند، جایی برای کسانی که فقط به فکر خود هستند و به دیگران آسیب می‌رسانند، نخواهد بود.
تو، فریبِ سرابِ تن خوردی
در بیابانِ جان سراب نبود
هوش مصنوعی: تو در بیابان جان، به فریب سراب تن دچار شدی، در حالی که آن سراب واقعی نبود.
ز آتشِ جهل، سوخت خرمنِ ما
گنهِ برق و آفتاب نبود
هوش مصنوعی: ما به خاطر نادانی و جهالت‌مان، دچار آسیب و نابودی شدیم؛ این خرابی ناشی از خطاهای خودمان بود، نه به دلیل عوامل طبیعی مانند رعد و برق یا تابش آفتاب.
سال و مه رفت و ما همی‌خفتیم
خوابِ ما مرگ بود، خواب نبود
هوش مصنوعی: سال‌ها و ماه‌ها سپری شدند و ما در خواب بودیم. خواب ما، خواب عادی نبود بلکه به مرگ نزدیک‌تر بود.

خوانش ها

گذشتهٔ بی حاصل به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1390/01/30 11:03

دنیا نزد خردمندان چونان سایه ای است که هنوز گسترش نیافته کوتاه می گردد و هنوز فزونی نیافته کاهش می یابد .دنیا خوش منظر و شیرین است که به سرعت به سوی خواهانش میرود و فریبنده را می فریبد . دنیا به سرعت پشت کرده و از آن جز اندکی ،ب باقیمانده در ظرف خالی نمانده است .
حضرت علی (ع)

1398/12/05 16:03
احسان

با درود در بیت 11، واژه "پیرت" نادرست است.
درست آن است که "پیریت" نوشته شود.
"دوره پیریت چراست سیاه؟ ......"