گنجور

شمارهٔ ۱۱۷ - کودک آرزومند

دی، مرغکی بمادر خود گفت، تا بچند
مانیم ما همیشه بتاریک خانه‌ای
من عمر خویش، چون تو نخواهم تباه کرد
در سعی و رنج ساختن آشیانه‌ای
آید مرا چو نوبت پرواز، بر پرم
از گل بسبزه‌ای و ز بامی بخانه‌ای
خندید مرغ زیرک و گفتش تو کودکی
کودک نگفت، جز سخن کودکانه‌ای
آگاه و آزموده توانی شد، آن زمان
کگه شوی ز فتنهٔ دامی و دانه‌ای
زین آشیان ایمن خود، یادها کنی
چون سازد از تو، حوادث نشانه‌ای
گردون، بر آن رهست که هر دم زند رهی
گیتی، بر آن سر است که جوید بهانه‌ای
باغ وجود، یکسره دام نوائب است
اقبال، قصه‌ای شد و دولت، فسانه‌ای
پنهان، بهر فراز که بینی نشیبهاست
مقدور نیست، خوشدلی جاودانه‌ای
هر قطره‌ای که وقت سحر، بر گلی چکد
بحری بود، که نیستش اصلا کرانه‌ای
بنگر، به بلبل از ستم باغبان چه رفت
تا کرد سوی گل، نگه عاشقانه‌ای
پرواز کن، ولی نه چنان دور ز آشیان
منمای فکر و آرزوی جاهلانه‌ای
بین بر سر که چرخ و زمین جنگ میکنند
غیر از تو هیچ نیست، تو اندر میانه‌ای
ای نور دیده، از همه آفاق خوشتر است
آرامگاه لانه و خواب شبانه‌ای
هر کس که توسنی کند، او را کنند رام
در دست روزگار، بود تازیانه‌ای
بسیار کس، ز پای در آورد اسب آز
آن را مگر نبود، لگام و دهانه‌ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دی، مرغکی بمادر خود گفت، تا بچند
مانیم ما همیشه بتاریک خانه‌ای
هوش مصنوعی: مرغکی به مادرش گفت که ما تا کی در این خانه تاریک خواهیم ماند؟
من عمر خویش، چون تو نخواهم تباه کرد
در سعی و رنج ساختن آشیانه‌ای
هوش مصنوعی: من زندگی خود را مانند تو هدر نخواهم داد، برای تلاش و زحمت در ساختن یک خانه.
آید مرا چو نوبت پرواز، بر پرم
از گل بسبزه‌ای و ز بامی بخانه‌ای
هوش مصنوعی: وقتی نوبت پرواز من فرابرسد، بر بال‌هایم گلی از سبزه و از بامی به خانه‌ای می‌آید.
خندید مرغ زیرک و گفتش تو کودکی
کودک نگفت، جز سخن کودکانه‌ای
هوش مصنوعی: مرغ زیرک خندید و گفت که تو هنوز بچه‌ای و نمی‌توانی چیزی جز حرف‌های ساده و کودکانه بگویی.
آگاه و آزموده توانی شد، آن زمان
کگه شوی ز فتنهٔ دامی و دانه‌ای
هوش مصنوعی: وقتی که از مشکلات و فریب‌ها دور شوی و به آگاهی و تجربه برسیدی، آن زمان می‌توانی به توانایی‌های خود پی ببری.
زین آشیان ایمن خود، یادها کنی
چون سازد از تو، حوادث نشانه‌ای
هوش مصنوعی: از این خانه‌ی امن خود، یادها را چگونه می‌سازی، وقتی که حوادث نشانه‌ای از تو به جا می‌گذارند؟
گردون، بر آن رهست که هر دم زند رهی
گیتی، بر آن سر است که جوید بهانه‌ای
هوش مصنوعی: دنیا همچنان در حرکتی بی‌پایان است و هر لحظه در پی راهی جدید است؛ همچنین بشر نیز همواره در تلاش است تا دلیلی یا بهانه‌ای برای ادامه‌ی زندگی و سفر خود بیابد.
باغ وجود، یکسره دام نوائب است
اقبال، قصه‌ای شد و دولت، فسانه‌ای
هوش مصنوعی: زندگی پر از مشکلات و چالش‌هاست، خوشبختی تنها داستانی گذرا است و ثروت نیز چیزی زودگذر و بی‌اساس به نظر می‌رسد.
پنهان، بهر فراز که بینی نشیبهاست
مقدور نیست، خوشدلی جاودانه‌ای
هوش مصنوعی: هر جا که به اوج و بلندی نگاه می‌کنی، در زیر آن نشیب‌ها و پایین‌ها وجود دارد. این موضوع غیرقابل اجتناب است، اما با این حال، خوشی و دل‌خوشی همیشه پایدار خواهد ماند.
هر قطره‌ای که وقت سحر، بر گلی چکد
بحری بود، که نیستش اصلا کرانه‌ای
هوش مصنوعی: هر قطره‌ای که در صبح زود بر روی گل بریزد، مانند دری است که هیچ حد و مرزی ندارد.
بنگر، به بلبل از ستم باغبان چه رفت
تا کرد سوی گل، نگه عاشقانه‌ای
هوش مصنوعی: به تماشا بنشین که بلبل چگونه به خاطر ظلم‌های باغبان، به سمت گل می‌رود و نگاهی عاشقانه به آن دارد.
پرواز کن، ولی نه چنان دور ز آشیان
منمای فکر و آرزوی جاهلانه‌ای
هوش مصنوعی: پرواز کن، اما نه آنقدر دور که از لانه‌ام دور شوی و به آرزوهای بی‌مورد و نادانانه فکر کنی.
بین بر سر که چرخ و زمین جنگ میکنند
غیر از تو هیچ نیست، تو اندر میانه‌ای
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر زلالی اشاره می‌شود که در میانه یک جنگ بزرگ، تنها چیزی که اهمیت دارد، وجود خود توست. در حالی که دنیا و سرنوشت در حال تقابل هستند، تو در مرکز این ماجرا قرار داری و هیچ چیز دیگری به جز تو اهمیت ندارد.
ای نور دیده، از همه آفاق خوشتر است
آرامگاه لانه و خواب شبانه‌ای
هوش مصنوعی: ای عزیزم، هیچ جایی به اندازه‌ی خانه و خواب شبانه‌ام در دیگر نقاط دنیا برایم دلپذیر نیست.
هر کس که توسنی کند، او را کنند رام
در دست روزگار، بود تازیانه‌ای
هوش مصنوعی: هر کسی که خود را تحت فرمان و تسلیم سرنوشت قرار دهد، در دست روزگار مسلط می‌شود و همچون تسلیم شده‌ای در مسیر زندگی پیش می‌رود.
بسیار کس، ز پای در آورد اسب آز
آن را مگر نبود، لگام و دهانه‌ای
هوش مصنوعی: بسیاری افراد به خاطر نداشتن کنترل و مهار بر خواسته‌ها و خواسته‌هایشان، دچار مشکل و شکست می‌شوند. اگر کسی توانایی مدیریت و کنترل خود را نداشته باشد، در نهایت به زمین می‌افتد و از پای درمی‌آید.

خوانش ها

کودک آرزومند به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1391/02/04 22:05
مرضیه

این شعر بسیار پند آموز است و در عین حال جذاب و خواندنی است.من این شعر را دوست دارم.