گنجور

شمارهٔ ۱۱۶ - کوته نظر

شمع بگریست گه سوز و گداز
کاز چه پروانه ز من بیخبر است
بسوی من نگذشت، آنکه همی
سوی هر برزن و کویش گذر است
بسرش، فکر دو صد سودا بود
عاشق آنست که بی پا و سر است
گفت پروانهٔ پر سوخته‌ای
که ترا چشم، بایوان و در است
من بپای تو فکندم دل و جان
روزم از روز تو، صد ره بتر است
پر خود سوختم و دم نزدم
گرچه پیرایهٔ پروانه، پر است
کس ندانست که من میسوزم
سوختن، هیچ نگفتن، هنر است
آتش ما ز کجا خواهی دید
تو که بر آتش خویشت نظر است
به شرار تو، چه آب افشاند
آنکه سر تا قدم، اندر شرر است
با تو میسوزم و میگردم خاک
دگر از من، چه امید دگر است
پر پروانه ز یک شعله بسوخت
مهلت شمع ز شب تا سحر است
سوی مرگ، از تو بسی پیشترم
هر نفس، آتش من بیشتر است
خویشتن دیدن و از خود گفتن
صفت مردم کوته نظر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمع بگریست گه سوز و گداز
کاز چه پروانه ز من بیخبر است
هوش مصنوعی: شمع در حالت سوختن و ذوب شدن خود، به خاطر این که پروانه از احساسات و دردهای من بی‌خبر است، گریه می‌کند.
بسوی من نگذشت، آنکه همی
سوی هر برزن و کویش گذر است
هوش مصنوعی: کسی که به سمت من نمی‌آید، در حالی که به هر خیابان و کوچه‌ای سر می‌زند، نشان‌دهنده بی‌توجهی او به من است.
بسرش، فکر دو صد سودا بود
عاشق آنست که بی پا و سر است
هوش مصنوعی: در ذهنش به مشکلات و افکار زیادی مشغول است، اما عاشق واقعی کسی است که بدون هیچ قید و بندی به عشق می‌ورزد و خود را فراموش می‌کند.
گفت پروانهٔ پر سوخته‌ای
که ترا چشم، بایوان و در است
هوش مصنوعی: پروانه‌ای که پرهایش سوخته به کسی می‌گوید که تو برای من مثل در و بارگاهی هستی.
من بپای تو فکندم دل و جان
روزم از روز تو، صد ره بتر است
هوش مصنوعی: من تمام دل و جانم را به پای تو نثار کرده‌ام، و روزهای من از روزهای تو بسیار بهتر است.
پر خود سوختم و دم نزدم
گرچه پیرایهٔ پروانه، پر است
هوش مصنوعی: من خود را سوزاندم و هیچ ناله‌ای نکردم، هرچند که پر پروانه زینت بخش من است.
کس ندانست که من میسوزم
سوختن، هیچ نگفتن، هنر است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از آتش سوزان درون من باخبر نیست؛ در خاموشی و بی‌خبری سوختن، خود مهارتی است.
آتش ما ز کجا خواهی دید
تو که بر آتش خویشت نظر است
هوش مصنوعی: تو از کجا می‌توانی آتش ما را ببینی، در حالی که خودت در آتش وجودت غرق هستی و به آن می‌نگری؟
به شرار تو، چه آب افشاند
آنکه سر تا قدم، اندر شرر است
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند با آب، آتش تو را خاموش کند، وقتی که خود او تمام وجودش پر از آتش و سوزش است؟
با تو میسوزم و میگردم خاک
دگر از من، چه امید دگر است
هوش مصنوعی: با تو می‌سوزم و در گدازه‌های عشق می‌گردم، اما دیگر نمی‌توانم از خودم امیدی داشته باشم.
پر پروانه ز یک شعله بسوخت
مهلت شمع ز شب تا سحر است
هوش مصنوعی: پرهای پروانه به خاطر یک شعله آتش سوخت، اما شمع فرصتی دارد از شب تا صبح بماند.
سوی مرگ، از تو بسی پیشترم
هر نفس، آتش من بیشتر است
هوش مصنوعی: من هر لحظه به مرگ نزدیک‌تر می‌شوم و در این مسیر، درد و رنج من بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود.
خویشتن دیدن و از خود گفتن
صفت مردم کوته نظر است
هوش مصنوعی: افرادی که تنها به خود و ویژگی‌های شخصی‌شان توجه دارند و از خود صحبت می‌کنند، بینش محدودی دارند و نمی‌توانند به درک عمیق‌تری از دیگران و جهان اطرافشان برسند.

خوانش ها

کوته نظر به خوانش عندلیب