شمارهٔ ۱۱۲ - کارهای ما
نخوانده فرق سر از پای، عزم کو کردیم
نکرده پرسش چوگان، هوای گو کردیم
بکار خویش نپرداختیم، نوبت کار
تمام عمر، نشستیم و گفتگو کردیم
بوقت همت و سعی و عمل، هوس راندیم
بروز کوشش و تدبیر، آرزو کردیم
عبث به چه نفتادیم، دیو آز و هوی
هر آنچه کرد، بدیدیم و همچو او کردیم
بسی مجاهده کردیم در طریق نفاق
ببین چه بیهده تفسیر «جاهدوا» کردیم
چونان ز سفره ببردند، سفره گستردیم
چو آب خشک شد، اندیشهٔ سبو کردیم
اگر که نفس، بداندیش ما نبود چرا
ملول گشت، چو ما رسم و ره نکو کردیم
چو عهدنامه نوشتیم، اهرمن خندید
که اتحاد نبود، اینکه با عدو کردیم
هزار مرتبه دریای چرخ، طوفان کرد
از آن زمان که نشیمن درین کرو کردیم
نه همچو غنچه، بدامان گلبنی خفتیم
نه همچو سبزه، نشاطی بطرف جو کردیم
چراغ عقل، نهفتیم شامگاه رحیل
از آن بورطهٔ تاریک جهل، رو کردیم
بعمر گم شده، اصلا نسوختیم، ولیک
چو سوزنی ز نخ افتاد، جستجو کردیم
بغیر جامهٔ فرصت، که کس رفوش نکرد
هزار جامه دریدند و ما رفو کردیم
تباه شد دل از آلودگی و دم نزدیم
همی بتن گرویدیم و شستشو کردیم
سمند توسن افلاک، راهوار نگشت
به توسنیسش، چو یک چند تاخت، خو کردیم
ز فرط آز، چو مردار خوار تیره درون
هماره بر سر این لاشه، های و هو کردیم
چو زورمند شدیم، از دهان مسکینان
بجبر، لقمه ربودیم و در گلو کردیم
ز رشوه، اسب خریدیم و خانه و ده و باغ
باشک بیوه زنان، حفظ آبرو کردیم
از آن ز شاخ حقایق، بما بری نرسید
که ما همیشه حکایت ز رنگ و بو کردیم
شمارهٔ ۱۱۱ - کاروان چمن: گفت با صیدِ قفس، مرغ چمنشمارهٔ ۱۱۳ - کرباس و الماس: یکی گوهر فروشی، ثروت اندوز
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نخوانده فرق سر از پای، عزم کو کردیم
نکرده پرسش چوگان، هوای گو کردیم
هوش مصنوعی: ما بدون اینکه به جزئیات توجه کنیم، تصمیم گرفتیم که اقدام کنیم و در این مسیر، بدون اینکه سوالی بپرسیم، امید و آرزوهایی در سر داریم.
بکار خویش نپرداختیم، نوبت کار
تمام عمر، نشستیم و گفتگو کردیم
هوش مصنوعی: ما به کارهای خود اهمیت ندادیم و وقت خود را صرف گفتوگو کردیم، در حالی که عمرمان در حال گذر بود و زمانی برای کار نداشتیم.
بوقت همت و سعی و عمل، هوس راندیم
بروز کوشش و تدبیر، آرزو کردیم
هوش مصنوعی: در زمان تلاش و کوشش، آرزوهای خود را به عمل درآوردیم و برای به نتیجه رسیدن، به تدبیر و تلاش خود ادامه دادیم.
عبث به چه نفتادیم، دیو آز و هوی
هر آنچه کرد، بدیدیم و همچو او کردیم
هوش مصنوعی: ما بیهوده به چه چیزهایی افتادیم، هر جهالت و نفسی که دیو (نماد بدی) به ما نشان داد، دیدیم و درست مانند او عمل کردیم.
بسی مجاهده کردیم در طریق نفاق
ببین چه بیهده تفسیر «جاهدوا» کردیم
هوش مصنوعی: ما برای رسیدن به حقیقت تلاش زیادی کردیم، اما ببین چقدر بیهوده مفهوم «مبارزه کنید» را تحلیل کردیم.
چونان ز سفره ببردند، سفره گستردیم
چو آب خشک شد، اندیشهٔ سبو کردیم
هوش مصنوعی: وقتی که سفره را برداشتند، ما سفرهامان را پهن کردیم و وقتی آب خشک شد، به فکر پر کردن پیاله افتادیم.
اگر که نفس، بداندیش ما نبود چرا
ملول گشت، چو ما رسم و ره نکو کردیم
هوش مصنوعی: اگر نفس ما بداندیش نبود، پس چرا ما مثل همیشه ناامید شدیم، در حالی که راه و رسم خوبی را پیش گرفتیم؟
چو عهدنامه نوشتیم، اهرمن خندید
که اتحاد نبود، اینکه با عدو کردیم
هوش مصنوعی: زمانی که ما توافقی را امضا کردیم، شیطان به خاطر این که اتحاد واقعی وجود نداشت، به ما خندید که توانستیم با دشمن خود چنین کاری کنیم.
هزار مرتبه دریای چرخ، طوفان کرد
از آن زمان که نشیمن درین کرو کردیم
هوش مصنوعی: از آن زمان که در این دنیا سکونت گزیدیم، هزار بار دریا و آسمان طوفان به راه انداختند.
نه همچو غنچه، بدامان گلبنی خفتیم
نه همچو سبزه، نشاطی بطرف جو کردیم
هوش مصنوعی: نه مانند غنچهای در دامن گل آرام گرفتیم و نه مانند سبزهای به سوی آب زندگی شاداب و سرزنده حرکت کردیم.
چراغ عقل، نهفتیم شامگاه رحیل
از آن بورطهٔ تاریک جهل، رو کردیم
هوش مصنوعی: در شب هنگام سفر، چراغ عقل را خاموش کردیم و از آن تاریکی جهل دور شدیم.
بعمر گم شده، اصلا نسوختیم، ولیک
چو سوزنی ز نخ افتاد، جستجو کردیم
هوش مصنوعی: ما در طول عمرمان چیزی را گم نکردیم و به آن اهمیتی ندادیم، اما وقتی سوزنی از نخ افتاد، به دنبال آن رفتیم و جستجو کردیم.
بغیر جامهٔ فرصت، که کس رفوش نکرد
هزار جامه دریدند و ما رفو کردیم
هوش مصنوعی: بدون فرصتی که کسی به ما نداد، هزاران لباس پاره شدهاند و ما تنها در حال تعمیر و مرمت هستیم.
تباه شد دل از آلودگی و دم نزدیم
همی بتن گرویدیم و شستشو کردیم
هوش مصنوعی: دل ما از آلودگی و گناهان خراب شد، اما هیچگاه از آن سخن نگفتیم. به تدریج خود را تسلیم کرده و تلاش کردیم تا پاکسازی کنیم.
سمند توسن افلاک، راهوار نگشت
به توسنیسش، چو یک چند تاخت، خو کردیم
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به اسبی دارد که در آسمان در حال دویدن است و به سمت پیروزی میرود. وقتی مدتی به این کار ادامه میدهد، ما نیز به آن عادت کردهایم و به نوعی با آن همراستا شدهایم.
ز فرط آز، چو مردار خوار تیره درون
هماره بر سر این لاشه، های و هو کردیم
هوش مصنوعی: از شدت آز و طمع، مانند موجودی مرده و بیروح، همیشه بر روی این موضوع بیاهمیت و بیمعنی سر و صدا و خروش کردیم.
چو زورمند شدیم، از دهان مسکینان
بجبر، لقمه ربودیم و در گلو کردیم
هوش مصنوعی: وقتی که قوی و توانا شدیم، به زور از فقرا و بینوایان لقمهای گرفتیم و در گلوی خود انداختیم.
ز رشوه، اسب خریدیم و خانه و ده و باغ
باشک بیوه زنان، حفظ آبرو کردیم
هوش مصنوعی: با استفاده از رشوه به خریدن توشه و امکانات زندگی مانند اسب، خانه، دهکده و باغ پرداختیم، و در این مسیر سعی کردیم آبرو و حیثیت خود را حفظ کنیم.
از آن ز شاخ حقایق، بما بری نرسید
که ما همیشه حکایت ز رنگ و بو کردیم
هوش مصنوعی: از آنجا که حقایق همیشه در دسترس ما نیستند، ما همواره داستانهایی از زیباییها و ظواهر را نقل کردهایم.