قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵
ای بی خبر ز منزل و پیش آهنگ
دور از تو همرهان تو صد فرسنگ
در راه راست، کج چه روی چندین
رفتار راست کن، تو نهای خرچنگ
رخسار خویش را نکنی روشن
ز آیینهٔ دل ار نزدایی زنگ
چون گلشنی است دل که در آن روید
از گلبنی هزار گل خوش رنگ
در هر رهی فتاده و گمراهی
تا نیست رهبرت هنر و فرهنگ
چشم تو خفته است، از آن هر کس
زین باغ سیب میبرد و نارنگ
این روبهک به نیت طاوسی
افکنده دم خویش به خم رنگ
بازیچههاست گنبد گردان را
نامی شنیدهای تو ازین شترنگ
در دام بسته شبرو چرخت سخت
در بر گرفته اژدر دهرت تنگ
انجام کار در فکند ما را
سنگیم ما و چرخ چو غلماسنگ
خار جهان چه میشکنی در چشم
بر چهره چند میفکنی آژنگ
سالک به هر قدم نفتد از پا
عاقل ز هر سخن نشود دلتنگ
تو آدمی نگر که بدین رتبت
بیخود ز باده است و خراب از بنگ
گوهرفروش کان قضا، پروین
یک ره گهر فروخته، صد ره سنگ
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بی خبر ز منزل و پیش آهنگ
دور از تو همرهان تو صد فرسنگ
هوش مصنوعی: ای کسی که از حال و احوال ما بیخبری و از محبت ما دوری، همرزمان تو حتی به اندازه صد فرسنگ از تو فاصله دارند.
در راه راست، کج چه روی چندین
رفتار راست کن، تو نهای خرچنگ
هوش مصنوعی: در مسیر درست، چرا باید به سمت چپ و راست بروی؟ رفتار خود را اصلاح کن، تو مانند خرچنگ نیستی که به صورت کج حرکت کند.
رخسار خویش را نکنی روشن
ز آیینهٔ دل ار نزدایی زنگ
هوش مصنوعی: اگر صورت زیبای خود را در آینه دل روشن نکنی، زنگارها و کدورتها بر آن خواهد نشسته.
چون گلشنی است دل که در آن روید
از گلبنی هزار گل خوش رنگ
هوش مصنوعی: دل انسان مانند یک باغ است که در آن هزاران گل خوشرنگ و زیبا میروید.
در هر رهی فتاده و گمراهی
تا نیست رهبرت هنر و فرهنگ
هوش مصنوعی: در هر مسیری که قدم بگذاری و دچار سردرگمی شوی، تا زمانی که راهنمای تو هنر و فرهنگ نباشد، به درستی نخواهی رسید.
چشم تو خفته است، از آن هر کس
زین باغ سیب میبرد و نارنگ
هوش مصنوعی: چشم تو در خواب است و به همین دلیل، هر کس که بخواهد میتواند از این باغ سیب و نارنگی برداشت کند.
این روبهک به نیت طاوسی
افکنده دم خویش به خم رنگ
هوش مصنوعی: این پرنده در تلاش است تا خود را همانند طاووس زیبا و جذاب نشان دهد و به همین خاطر، دم خود را به شیوهای خاص و با رنگهای مختلف به نمایش گذاشته است.
بازیچههاست گنبد گردان را
نامی شنیدهای تو ازین شترنگ
هوش مصنوعی: گنبد آسمان به مانند یک بازیچه است و تو نامی از این بازیهای شترنگ (شطرنج) شنیدهای.
در دام بسته شبرو چرخت سخت
در بر گرفته اژدر دهرت تنگ
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، تو در دام افتادی و به شدت در چنگال زهرآگین زندگی محصور شدهای.
انجام کار در فکند ما را
سنگیم ما و چرخ چو غلماسنگ
هوش مصنوعی: ما در انجام کارها بسیار جدی و سنگیندل هستیم، مانند چرخدندهای که با سختی و تلاش به حرکت در میآید.
خار جهان چه میشکنی در چشم
بر چهره چند میفکنی آژنگ
هوش مصنوعی: خودت را به خاطر مسائل کوچک و بیاهمیت ناراحت نکن و انرژیات را در مورد چیزهایی که ارزش ندارند، صرف نکن.
سالک به هر قدم نفتد از پا
عاقل ز هر سخن نشود دلتنگ
هوش مصنوعی: هر که در مسیر سیر و سلوک قدم برمیدارد، نباید از خطاها و مشکلات دلسرد شود. همچنین، انسان عاقل با شنیدن هر کلامی دلگیر و ناراحت نمیشود.
تو آدمی نگر که بدین رتبت
بیخود ز باده است و خراب از بنگ
هوش مصنوعی: تو به دقت نگاه کن که این شخص به چه مقام و جایگاهی رسیده ولی بیدلیل و به خاطر نوشیدن شراب و حالت مستی به این سرنوشت دچار شده است.
گوهرفروش کان قضا، پروین
یک ره گهر فروخته، صد ره سنگ
هوش مصنوعی: گوهرفروش، در موقعیت سختی قرار دارد و در این شرایط یک تکه الماس را میفروشد، ولی از دیدگاه ما بیشتر از این الماس، چیزهای بیارزش و بیکیفیت را میبینیم.