گنجور

بخش ۸ - غزل

عنایت‌ها توقع دارم از تو
که هم آشفته و هم زارم از تو
عزیزی پیش من چون جان اگر چه
به چشم خلق گیتی خوارم از تو
ز کار من مشو غافل، که عمریست
که من سرگشته و بی‌کارم از تو
نخواهم گشتن از عشق تو بیزار
بهل، تا میرسد آزارم از تو
طبیب من تویی، مشکل توانم
که درد خویش پنهان دارم از تو
مرا گر باز پرسی جای آنست
که مدتهاست تا بیمارم از تو
اگر در دامن افتد خونم از چشم
و گر در دیده آید خارم از تو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عنایت‌ها توقع دارم از تو
که هم آشفته و هم زارم از تو
هوش مصنوعی: من از تو انتظار دارم که به من توجه کنی، چرا که هم در حال آشفتگی هستم و هم به خاطر تو ناراحتم.
عزیزی پیش من چون جان اگر چه
به چشم خلق گیتی خوارم از تو
هوش مصنوعی: عزیزی که نزد من مانند جانم است، هرچند در نظر مردم دنیا بی ارزش به نظر می‌آیم.
ز کار من مشو غافل، که عمریست
که من سرگشته و بی‌کارم از تو
هوش مصنوعی: به من توجه کن، زیرا که مدت زیادی است که من به خاطر تو سردرگم و بی‌هدف هستم.
نخواهم گشتن از عشق تو بیزار
بهل، تا میرسد آزارم از تو
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم از عشق تو دور شوم، هرچند که گاهی آزارم می‌دهی.
طبیب من تویی، مشکل توانم
که درد خویش پنهان دارم از تو
هوش مصنوعی: تو پزشک من هستی و نمی‌توانم درد و مشکل خود را از تو پنهان کنم.
مرا گر باز پرسی جای آنست
که مدتهاست تا بیمارم از تو
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی، باید بگویم که مدتی طولانی است که به خاطر تو بیمار هستم و دردی دارم.
اگر در دامن افتد خونم از چشم
و گر در دیده آید خارم از تو
هوش مصنوعی: اگر خونم بر روی زمین بریزد یا خار در چشمم برود، همه اینها به خاطر توست.