گنجور

بخش ۴۰ - حکایت

کسی فرهاد را گفتا: کزین سنگ
رها کن دست، گفتش با دل تنگ:
ز سنگ بیستون سر چون توان تافت؟
که شیرین را درین تلخی توان یافت
نظر می‌کن بنقش دوستان ژرف
ولیکن دور دار انگشت از حرف
چو اندر دوستی کار تو زرقست
نگویی: از تو تا دشمن چه فرقست؟
چه تلخی‌ها که مهجوران کشیدند!
ز شیرینان به جز تلخی ندیدند
گل بی‌خار ازین منزل، که بینی
که چیدست؟ ای برادر، تا تو چینی؟
مراد دل به انبازیست این جا
مپندار این چنین بازیست این جا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی فرهاد را گفتا: کزین سنگ
رها کن دست، گفتش با دل تنگ:
هوش مصنوعی: کسی به فرهاد گفت که از این سنگ دست بردارد، اما او با دلی آزرده پاسخ داد.
ز سنگ بیستون سر چون توان تافت؟
که شیرین را درین تلخی توان یافت
هوش مصنوعی: چگونه می‌توان از سنگ بیستون نور و روشنی به دست آورد؟ در حالی که در این تلخی، پیدا کردن شیرینی سخت است.
نظر می‌کن بنقش دوستان ژرف
ولیکن دور دار انگشت از حرف
هوش مصنوعی: به دقت به رفتار و ویژگی‌های دوستانت نگاه کن، اما سعی کن در مورد آنها قضاوت نکن و زود به نتیجه نرسی.
چو اندر دوستی کار تو زرقست
نگویی: از تو تا دشمن چه فرقست؟
هوش مصنوعی: وقتی در دوستی کارهایت نادرست و فریبنده است، نمی‌توانی بگویی که تو با دشمن چه تفاوتی داری؟
چه تلخی‌ها که مهجوران کشیدند!
ز شیرینان به جز تلخی ندیدند
هوش مصنوعی: چه تلخی‌هایی که کسانی که از عشق دور مانده‌اند، تحمل کرده‌اند! از دوستان شیرین‌زبان جز تلخی و درد چیزی نچشیده‌اند.
گل بی‌خار ازین منزل، که بینی
که چیدست؟ ای برادر، تا تو چینی؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ چیزی بدون مشکلات و چالش‌ها به دست نمی‌آید. اگر بخواهی چیزی زیبا و مناسب بدست بیاوری، باید با نواقص و سختی‌ها نیز کنار بیایی. پس اگر می‌خواهی چیزی را به دست‌آوری، قبل از هر چیز باید به این نکته توجه کنی که برای رسیدن به آن باید تلاش و صبر کنی و از موانع عبور کنی.
مراد دل به انبازیست این جا
مپندار این چنین بازیست این جا
هوش مصنوعی: دل خواهان ارتباطی عمیق و واقعی است، پس گمان نکن که اینجا فقط به سرگرمی و بازی می‌پردازیم.