بخش ۹۲ - در فضیلت بیخوابی
عز ناخفتن، ار تو هستی کس
نص یا «ایهاالمزمل» بس
شود از آب چشم و بیداری
بر زبان چشمهٔ سخن جاری
خواب را گفتهای برادر مرگ
چون نخسبی نمیزنی در مرگ
دل شب زندهدار زنده بود
قالب خفته سرفگنده بود
خواب خون در بدن فسرده کند
زندگان را به رنگ مرده کند
جز شب تیره نیست آن ظلمات
که درو یافتند آب حیاب
نشود آب زندگی ریزان
مگر از دیدهٔ سحرخیزان
شب ما تیره و دراز بود
کار ما گریه و نیاز بود
گر حریفی، شبی به روز آور
رخ در آن یار دلفروز آور
ورنه هم عود ما بر آتش کن
شب ما ناخوشیست، شب خوش کن
آنکه را جستهای خریدارست
تو چه خسبی؟ چون دوست بیدارست
دوست بیدار و دشمن اندر خواب
فرصت اینست، فرصتی دریاب
منکرند این حواس جسمانی
دشمن، این دوستان که میدانی
خیز و در خواب کن مر اینان را
باز کن چشم و دیدهٔ جان را
کنج گیران به گنج روح رسند
شبنشینان درین فتوح رسند
تو بران گوهر، ار خریداری
نرسی جز به نور بیداری
مردم چشم شبنشین را نور
از در عزلتست و فکر و حضور
بخش ۹۱ - در فایدهٔ جوع: قوت دل ز عقل و جان باشدبخش ۹۳ - در خاصیت گوشه گرفتن: خوبرویان چو رخ همی پوشند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عز ناخفتن، ار تو هستی کس
نص یا «ایهاالمزمل» بس
هوش مصنوعی: اگر تو کسی هستی که دوست داری در این عالم به عزت و مقام برسی، باید از خواب غفلت بیدار شوی و دست به تلاش و کوشش بزنید.
شود از آب چشم و بیداری
بر زبان چشمهٔ سخن جاری
هوش مصنوعی: با اشکهایی که میریزد و بیداری که در دل احساس میشود، سخنهای دل همچون چشمهای به راحتی بر زبان میآید.
خواب را گفتهای برادر مرگ
چون نخسبی نمیزنی در مرگ
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به خواب بروی، برادر، مرگ را فراموش نکن. وقتی که بیدار هستی، نمیتوانی درگیر مرگ شوی.
دل شب زندهدار زنده بود
قالب خفته سرفگنده بود
هوش مصنوعی: دل شب بیدار و زنده بود، در حالی که جسم خوابآلود و بیتحرک به نظر میرسید.
خواب خون در بدن فسرده کند
زندگان را به رنگ مرده کند
هوش مصنوعی: خواب عمیق و بیخبر از زندگی، جانهای زنده را سرد و بیروح میکند و به رنگ مردگان در میآورد.
جز شب تیره نیست آن ظلمات
که درو یافتند آب حیاب
هوش مصنوعی: تنها تاریکی شب است که در آن، آب حیات پیدا نمیشود.
نشود آب زندگی ریزان
مگر از دیدهٔ سحرخیزان
هوش مصنوعی: آب زندگی فقط زمانی به جریان میافتد که از چشمان افرادی که در سحر بیدارند، بریزد.
شب ما تیره و دراز بود
کار ما گریه و نیاز بود
هوش مصنوعی: شب ما تاریک و طولانی بود و ما تنها مشغول گریه و درخواست کمک بودیم.
گر حریفی، شبی به روز آور
رخ در آن یار دلفروز آور
هوش مصنوعی: اگر رفیقی داری، شب خویش را به صبح برسان و چهرهی آن دوست دلنواز را به یاد آر.
ورنه هم عود ما بر آتش کن
شب ما ناخوشیست، شب خوش کن
هوش مصنوعی: اگر نه، پس چوب خوشعطر خود را بر آتش بگذار، چون شب ما پر از ناخوشی است، آن را به شبی خوش تبدیل کن.
آنکه را جستهای خریدارست
تو چه خسبی؟ چون دوست بیدارست
هوش مصنوعی: آن که به دنبالش هستی، خریدار توست، پس چرا بیخبر و در خواب به سر میبرى؟ چرا که دوستت بیدار و آگاه است.
دوست بیدار و دشمن اندر خواب
فرصت اینست، فرصتی دریاب
هوش مصنوعی: دوست در حال فعالیت و هوشیاری است، در حالی که دشمن خواب است. این زمان فرصتی مناسب است، پس از آن بهرهبرداری کن.
منکرند این حواس جسمانی
دشمن، این دوستان که میدانی
هوش مصنوعی: دوستانی که در کنار ما هستند، بر این باورند که حواس جسم ما دشمن ما هستند و هیچ اعتباری به آنها نمیدهند.
خیز و در خواب کن مر اینان را
باز کن چشم و دیدهٔ جان را
هوش مصنوعی: بیدار شو و در خواب این افراد را ترک کن، چشمان و بینش روح خود را باز کن.
کنج گیران به گنج روح رسند
شبنشینان درین فتوح رسند
هوش مصنوعی: افرادی که در کنار هم نشسته و در جستجوی عمق روح و علم هستند، به گنجینههای معنوی دست مییابند. در حالی که کسانی که شبها به تفریحات و زندگیهای superficial مشغولند، تنها به موفقیتهای ظاهری و مادی میرسند.
تو بران گوهر، ار خریداری
نرسی جز به نور بیداری
هوش مصنوعی: اگر به جواهر و ارزشهای واقعی برسید، باید در روشنایی و آگاهی باشید. فقط با آگاه شدن، میتوانید به درک و شناخت چیزهای با ارزش دست پیدا کنید.
مردم چشم شبنشین را نور
از در عزلتست و فکر و حضور
هوش مصنوعی: مردم وقتی که در آرامش و خلوت خود نشستهاند، بینش و دانایی خاصی پیدا میکنند که روشنایی افکارشان را همچون نوری در تاریکی درونیشان، روشن میسازد.