گنجور

بخش ۸۸ - در آداب مریدی

طلبت چون درست باشد و راست
خود در اول قدم مراد تراست
حق چو خواهد که بنده راه برد
از بدیهایش در پناه برد
بنده توفیق را چو اهل شود
گر چه سختست کار، سهل شود
اولین پایهٔ ارادت تو
ترک خوی به دست و عادت تو
شیخ چون نزد خویش دادت بار
اختیار خود از میان بردار
تا مرید از مراد نفس نمرد
ره به آب حیات عشق نبرد
سر مرد آنگهی شود زنده
که شود نفس او سرافگنده
گر نهی قدر دوست را نامی
قدر خود را مهل، بزن گامی
چون حدث در قدیم پیوندد
در هستی به خویش دربندد
مرشدی کو به عجب راه نمود
نزد عاقل چه او چه عاد و ثمود؟
عجب گبری کند مسلمان را
عجب دیوی کند سلیمان را
ببر از عجب، تا شوی منظور
که کند عجبت از نظرها دور
دیو چون عجب داشت سجده نکرد
عجب، یکسونه، ای فرشته نورد
عجب ورزی پلنگ و ببر شوی
بهل این عجب اگر نه گبر شوی
عجب بلعام را چو شد در پوست
سگ اصحاب کهف بهتر ازوست
با جوی عجب در ترازوی راز
هیچ باشد هزار ساله نماز
دیدم و نیست در جهان باری
بهتر از عجز و نیستی کاری

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طلبت چون درست باشد و راست
خود در اول قدم مراد تراست
هوش مصنوعی: وقتی که خواسته‌ات صحیح و واقعی باشد، هدف تو از همان ابتدا درست و مشخص خواهد بود.
حق چو خواهد که بنده راه برد
از بدیهایش در پناه برد
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند اراده کند که بندگانش را از بدی‌ها و گناهانشان نجات دهد، آنها را به پناهی امن هدایت می‌کند.
بنده توفیق را چو اهل شود
گر چه سختست کار، سهل شود
هوش مصنوعی: اگر فردی در کارها تمرین و مهارت پیدا کند، حتی اگر کار دشوار به نظر برسد، به آسانی انجام می‌شود.
اولین پایهٔ ارادت تو
ترک خوی به دست و عادت تو
هوش مصنوعی: نخستین گام در محبت تو، رها کردن عادات و ویژگی‌های خودت است.
شیخ چون نزد خویش دادت بار
اختیار خود از میان بردار
هوش مصنوعی: ای شیخ، زمانی که نزد تو هستم، باید از خودمختاری‌ام دست بردارم و تمام اختیاراتم را به تو بسپارم.
تا مرید از مراد نفس نمرد
ره به آب حیات عشق نبرد
هوش مصنوعی: تا وقتی که پیرو از خواسته‌های درونی خود رهایی پیدا نکند، به مسیر عشق و زندگی حقیقی راه نخواهد یافت.
سر مرد آنگهی شود زنده
که شود نفس او سرافگنده
هوش مصنوعی: انسان زمانی به حیات واقعی دست پیدا می‌کند که درونیاتش و احساساتش به بالندگی و شادابی برسد. زمانی که روح و نفس او سرشار از امید و نشاط باشد، زندگی‌اش معنا پیدا می‌کند.
گر نهی قدر دوست را نامی
قدر خود را مهل، بزن گامی
هوش مصنوعی: اگر به ارزش دوستت اهمیت ندهی، در واقع ارزش خودت را هم نادیده می‌گیری. پس بهتر است قدمی برداری و به فکر این موضوع باشی.
چون حدث در قدیم پیوندد
در هستی به خویش دربندد
هوش مصنوعی: وقتی که گذشته به حال متصل می‌شود، انسان خود را به آنچه که بوده گرفتار می‌کند.
مرشدی کو به عجب راه نمود
نزد عاقل چه او چه عاد و ثمود؟
هوش مصنوعی: کسی که به خودبینیش راهی نشان دهد، در برابر افراد باهوش و عاقل چه تفاوتی دارد، چه او و چه قوم عاد و ثمود؟
عجب گبری کند مسلمان را
عجب دیوی کند سلیمان را
هوش مصنوعی: چقدر عجیب است که یک کافر مسلمان را به حیرت درمی‌آورد و چقدر عجیب‌تر آنکه یک دیو سلیمان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
ببر از عجب، تا شوی منظور
که کند عجبت از نظرها دور
هوش مصنوعی: برای درک بهتر موضوع، باید از تعجب و شگفتی بگذری تا به هدف خود برسی، اما این طریق ممکن است سبب شود که تعجبت از چشمان دیگران پنهان بماند.
دیو چون عجب داشت سجده نکرد
عجب، یکسونه، ای فرشته نورد
هوش مصنوعی: دیو به دلیل داشتن شگفتی و تعجب، نتوانست سجده کند. عجبی که در او بود مانع از این عمل شد، ای فرشته نورانی.
عجب ورزی پلنگ و ببر شوی
بهل این عجب اگر نه گبر شوی
هوش مصنوعی: عجب انگیز است که تو مانند پلنگ و ببر به تماشا می‌نشینی، اما اگر در این تماشا غرق نشوی، چه فایده‌ای خواهد داشت؟
عجب بلعام را چو شد در پوست
سگ اصحاب کهف بهتر ازوست
هوش مصنوعی: در حیرتم که بلعام، که توانایی‌های ویژه‌ای داشت، حالا در لباسی بی ارزش مانند پوست سگ قرار گرفته و وضعیت او از وضعیت اصحاب کهف که در خواب بودند، بهتر است.
با جوی عجب در ترازوی راز
هیچ باشد هزار ساله نماز
هوش مصنوعی: اگر با نیکوکاری و پاکدامنی در ترازوی معنویت قرار بگیری، حتی اگر سال‌های زیادی عبادت کنی، ارزش آن چندان نیست.
دیدم و نیست در جهان باری
بهتر از عجز و نیستی کاری
هوش مصنوعی: در دنیا چیزی بهتر از ناتوانی و عدم وجود نیست.