بخش ۷۸ - باب دوم در معاش و احوال آخرت و در آن چند سخنست اول در جد و جهد و توجه اصلی
طالبی، ترک سروری کن و جاه
رخ به هر مشکلی مپیچ ز راه
در سماوات کن به فکرت سیر
روح پیوند شو به عالم خیر
یاد ارواح پاک ورزش کن
خویشتن را بلند ارزش کن
منزل خود بلند ساز این جا
خویش را ارجمند ساز اینجا
تا چو باشد توجهت به فلک
در رکابت روند جن و ملک
بدر آر از گل طبیعت پای
تا کنی در میان جنت جای
روح را رفرف و براق اینست
عقل را رای و اتفاق اینست
راه نارفته کی رسی جایی؟
جای نادیده چون نهی پایی؟
در گذار تو هر هوس دامیست
از حیات تو هر نفس گامیست
دو جهانی بدین صغیری تو
تا ترا مختصر نگیری تو
این چنین آلتی مجازی نیست
وین چنین حالتی به بازی نیست
ترک یاران خویشتن دادی
رشتهٔ جان به دست تن دادی
تن به جاه و مال چست شود
دین به علم و عمل درست شود
تا تو گرد کلاه و سر گردی
کی بدان رسته راهبر گردی؟
داغ ایمان به روی جان درکش
علم دین بر آسمان برکش
پشت بر خاکدان فانی کن
روی در عالم معانی کن
زندهای شو به جان معرفتش
تا برآیی به حیله و صفتش
نفس قدسی چو کامیاب شود
کار بر منهج صواب شود
رنج نایافتن ز هستی تست
وز بلندی که عین پستی تست
چند و چند از گریز و ناخلفی؟
هم پدیدست حد خوش علفی
تا بکی شرمسار باید بود؟
مدتی هم به کار باید بود
این چنین کارخانهای در دست
تو چنان خفته خوش، چه عذرت هست؟
کارت از کاهلی نیاید راست
بعد ازین عذر رفته باید خواست
گر چه بر خویش بد پسندیدی
نتوان رفت راه نومیدی
منشان دیگ جستجو از جوش
تا رگی هست در تنت میکوش
واقفی، بر در مجاز مگرد
رخ نهادی به تیر باز مگرد
گر چه آهسته خر همیرانی
هم به جایی رسی، چه میدانی؟
بخش ۷۷ - در بیوفایی جهان و خرسندی به حکم قضا: حال و کار جهان خیالاتستبخش ۷۹ - حکایت: آن شیندی که شاه کیخسرو
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طالبی، ترک سروری کن و جاه
رخ به هر مشکلی مپیچ ز راه
هوش مصنوعی: ای طالب، از دنیای فانی و مقام و سروری دست بردار و در مواجهه با مشکلات، از مسیر اصلی خود منحرف نشو.
در سماوات کن به فکرت سیر
روح پیوند شو به عالم خیر
هوش مصنوعی: در آسمانها به تفکر بپرداز و روح خود را به دنیای خوبیها متصل کن.
یاد ارواح پاک ورزش کن
خویشتن را بلند ارزش کن
هوش مصنوعی: به خاطر ارواح پاک، بر روی خودت کار کن و ارزش خود را بالا ببر.
منزل خود بلند ساز این جا
خویش را ارجمند ساز اینجا
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به ساختن یک مکان با عظمت و محترم برای خود و خانوادهتان است. زندگی را در این مکان با ارزش و قابل احترام بسازید.
تا چو باشد توجهت به فلک
در رکابت روند جن و ملک
هوش مصنوعی: وقتی توجه تو به آسمان جلب شود، جن و فرشتگان در پشتیبانی از تو حرکت خواهند کرد.
بدر آر از گل طبیعت پای
تا کنی در میان جنت جای
هوش مصنوعی: از گلهای زیبا و طبیعی دنیا پای خود را بیرون بیاور تا بتوانی در بهشت جا بگیری.
روح را رفرف و براق اینست
عقل را رای و اتفاق اینست
هوش مصنوعی: روح را میتوان به پرندهای نورانی و سبک تشبیه کرد که به سوی معنویت و ارتفاعات بالاتر پرواز میکند. اما عقل با تدبیر و هماهنگی، به نوعی هماهنگی و توافق در مسیر زندگی اشاره دارد که به ما کمک میکند تا بهترین تصمیمات را بگیریم.
راه نارفته کی رسی جایی؟
جای نادیده چون نهی پایی؟
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدفی که هنوز آن را تجربه نکردهای، باید گام برداری و مسیر را بپیمایی. بدون حرکت و تلاش، نمیتوان به ناشناختهها دست یافت.
در گذار تو هر هوس دامیست
از حیات تو هر نفس گامیست
هوش مصنوعی: در هر لحظهای که در مسیر زندگی قدم میزنی، خواستهها و آرزوها به نوعی تو را به دام میاندازند و هر نفس که میکشی، فرصتی را برای حرکت به جلو فراهم میکند.
دو جهانی بدین صغیری تو
تا ترا مختصر نگیری تو
هوش مصنوعی: دو جهان به خاطر تو در این اندک زمانی که هستی، بیآنکه تو مختصر و کوچک شوی، به وجود آمدهاند.
این چنین آلتی مجازی نیست
وین چنین حالتی به بازی نیست
هوش مصنوعی: این گونه وسایل و ابزارها واقعی نیستند و این شرایط و حالتها هم به سادگی قابل بازی نیستند.
ترک یاران خویشتن دادی
رشتهٔ جان به دست تن دادی
هوش مصنوعی: تو دوستان خود را رها کردی و سرنوشت خود را به دست بدن سپردی.
تن به جاه و مال چست شود
دین به علم و عمل درست شود
هوش مصنوعی: بدن به مقام و ثروت مشغول میشود، اما دین به دانش و کار درست شکل میگیرد.
تا تو گرد کلاه و سر گردی
کی بدان رسته راهبر گردی؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در دور خودت میچرخید و احساس بیهدفی میکنی، چطور میتوانی به راهنمایی دیگران برسی؟
داغ ایمان به روی جان درکش
علم دین بر آسمان برکش
هوش مصنوعی: عشق و ایمان را با تمام وجود حس کن و علم دین را در اوج بلندی قرار بده.
پشت بر خاکدان فانی کن
روی در عالم معانی کن
هوش مصنوعی: با اینکه زندگی مادی و دنیا گذراست، به سمت معنای واقعی و ارزشهای عمیقتر در زندگی بپرداز.
زندهای شو به جان معرفتش
تا برآیی به حیله و صفتش
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن درک عمیقتری از حقیقت و ویژگیهای آن، باید با تمام وجود به آن متعهد شوی و روح خود را زنده کنی.
نفس قدسی چو کامیاب شود
کار بر منهج صواب شود
هوش مصنوعی: وقتی نفس پاک و روحانی به موفقیت دست یابد، همه امور به درستی و بر اساس انصاف پیش میرود.
رنج نایافتن ز هستی تست
وز بلندی که عین پستی تست
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از وجود خود نمیکشی، ناشی از بلندی و عظمت توست که در واقع، خود پستی را به همراه دارد.
چند و چند از گریز و ناخلفی؟
هم پدیدست حد خوش علفی
هوش مصنوعی: چند بار باید از فرار و ناپاکی حرف بزنیم؟ همیشه نشانههایی از خوشی و طراوت وجود دارد.
تا بکی شرمسار باید بود؟
مدتی هم به کار باید بود
هوش مصنوعی: تا کی باید احساس شرمندگی کرد؟ مدتی هم باید به کار و فعالیت پرداخت.
این چنین کارخانهای در دست
تو چنان خفته خوش، چه عذرت هست؟
هوش مصنوعی: تو با این قدرت و توانایی، چطور در این موقعیت نسبت به خودت نگران هستی و بهانهای میجویی؟
کارت از کاهلی نیاید راست
بعد ازین عذر رفته باید خواست
هوش مصنوعی: از این به بعد نباید به بهانهی تنبلی کارها را نادیده بگیری؛ حالا دیگر باید سعی کنی و عذرخواهی کردن فایدهای ندارد.
گر چه بر خویش بد پسندیدی
نتوان رفت راه نومیدی
هوش مصنوعی: اگرچه نمیتوانی به دلیل خودپسندی به مسیری پر از ناامیدی بروی، ولی باید بدان که وضعیت فعلی نمیتواند تو را از حرکت به جلو بازدارد.
منشان دیگ جستجو از جوش
تا رگی هست در تنت میکوش
هوش مصنوعی: هرگز از جستجو و بررسی دست نکش، زیرا در وجودت خون و زندگی جاری است. تلاش کن و نگذار که شوق و پویایی در تو خاموش شود.
واقفی، بر در مجاز مگرد
رخ نهادی به تیر باز مگرد
هوش مصنوعی: ای کسی که به حقیقت آگاهی، در دروازه مجاز نایست؛ چهرهات را به تیر نزن و از حقیقت منحرف نگرد.
گر چه آهسته خر همیرانی
هم به جایی رسی، چه میدانی؟
هوش مصنوعی: هرچند که شاید به آرامی پیش بروی، اما در نهایت به مقصد خواهی رسید. تو نمیدانی که مسیرت چگونه پیش میرود.