گنجور

بخش ۶۸ - در حال قضاة و قضا

کوش تا تکیه بر قضا ندهی
به فریب عمل رضا ندهی
زانکه چون خواجه مبتلا گردد
پر بود کان قضا بلا گردد
چون دو کس رفع حال خویش کنند
پیشت اثبات مال خویش کنند
به یکی میل بی‌گواه مکن
جز به یک چشمشان نگاه مکن
چون نخواهی تو رشوه و پاره
نایبان نیز را بکن چاره
که به نیروی عدل سادهٔ تو
آب ما می‌برد پیادهٔ تو
عدلت از راستی عدول کند
عادلی را اگر قبول کند
کارت از رونق ار چو ماه شود
از وکیلان بد تباه شود
چه قدر باشد این قضای تو؟ باش
تا قضای سپهر گردد فاش
پای بر دست شرع و سر پر شور
چه بری جز وبال و وزر به گور؟
جیفه باشد که خواجه میل کند
چو نظر در جحیم و ویل کند
شرع را شارعیست بس باریک
چشمها تیره، کوچها تاریک
حکم قاضی به اعتماد کسان
گر به جایی رسد تو هم برسان
تا نگردی تو مجتهد در دین
ننویسی جواب کس به یقین
نفس مفتی ز خبث باید پاک
فقنا زین مقولهٔ بی‌باک
زین قضا جز قضای بد بنماند
بد و نیک ار چه هیچ خود بنماند
گر بزی چند ریش شانه زده
چنگ در حجت و بهانه زده
دست پیچیده در میان، لنگان
دره‌ای در برابر آونگان
هم چو کرد کریوه چشم به راه
تا که آید ز بامداد پگاه؟
که زن خویش را طلاق دهد؟
مرگ حلق که را خناق دهد؟
مهتری را نشانده اندر صدر
گشته ایشان ستاره، او شده بدر
هر که رشوت برد، رهش باشد
وانکه پنج آورد، دهش باشد
زر دهی، گوی از میانه بری
ندهی، کیر خر به خانه بری
قاضیی مرد وماند ازو صد باغ
دل پر از درد و اندرون پر داغ
باغها چون برفت و داغ بهشت
با چنان داغ دوزخست بهشت
سرورانی، که پیش ازین بودند
در سلف پیشوای دین بودند
گر بدینگونه زیستند که او
ده سلمان و باغ بوذر کو؟
نرد این درد پاک باید باخت
بیغرض کار خلق باید ساخت
دل آنکس که درد دین دارد
داغ انصاف بر جبین دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کوش تا تکیه بر قضا ندهی
به فریب عمل رضا ندهی
هوش مصنوعی: سعی کن به سرنوشت تکیه نکنی و فریب کارهای ظاهری را نخوری.
زانکه چون خواجه مبتلا گردد
پر بود کان قضا بلا گردد
هوش مصنوعی: چون کسی که قدرت و ثروت دارد، در گرفتاری و مشکلات قرار بگیرد، آن مشکل به طور حتم تبدیل به یک مصیبت بزرگ خواهد شد.
چون دو کس رفع حال خویش کنند
پیشت اثبات مال خویش کنند
هوش مصنوعی: وقتی دو نفر به نزد تو می‌آیند تا مشکل خود را حل کنند، در واقع سعی دارند وضعیت خود را به گونه‌ای نشان دهند که مال و اموالشان نیز ثابت و معتبر باشد.
به یکی میل بی‌گواه مکن
جز به یک چشمشان نگاه مکن
هوش مصنوعی: به هیچ دلیلی به کسی تمایل نشان نده و فقط به یک چشم او نگاه کن.
چون نخواهی تو رشوه و پاره
نایبان نیز را بکن چاره
هوش مصنوعی: اگر تو از دریافت رشوه اجتناب کنی، پس نایبان و نمایندگان هم باید به فکر چاره‌ای باشند.
که به نیروی عدل سادهٔ تو
آب ما می‌برد پیادهٔ تو
هوش مصنوعی: با قدرت و انصاف بی‌دروغ تو، ما در مسیر تو حرکت می‌کنیم.
عدلت از راستی عدول کند
عادلی را اگر قبول کند
هوش مصنوعی: اگر کسی که عادل است، از حقیقت منحرف شود و به نادرستی گرایش پیدا کند، این انحراف او را از عدالت دور می‌سازد.
کارت از رونق ار چو ماه شود
از وکیلان بد تباه شود
هوش مصنوعی: اگر کار تو مانند ماه درخشان و پر رونق باشد، وکلای بد باعث فساد و نابودی آن خواهند شد.
چه قدر باشد این قضای تو؟ باش
تا قضای سپهر گردد فاش
هوش مصنوعی: چقدر ممکن است قضای تو طول بکشد؟ بگذار تا کاملاً روشن شود که سرنوشت چطور رقم می‌خورد.
پای بر دست شرع و سر پر شور
چه بری جز وبال و وزر به گور؟
هوش مصنوعی: اگر از قوانین دین سرپیچی کنی و خود را در هیجان و شور زندگی غرق کنی، جز عذاب و گناه در آخرت نصیب تو چه خواهد شد؟
جیفه باشد که خواجه میل کند
چو نظر در جحیم و ویل کند
هوش مصنوعی: اگر نیک بنگری، چیز بی‌ارزشی است که هیچ کس تمایل به آن ندارد، درست مانند اینکه کسی نگاهش به جهنم بیفتد و به عذاب آن بیفتد.
شرع را شارعیست بس باریک
چشمها تیره، کوچها تاریک
هوش مصنوعی: در اینجا به دقت و سخت‌گیری قوانین اشاره شده است که به طور خاص از افرادی با نگاه‌هایی تنگ و محدود می‌آید و در نتیجه، راه‌ها و مسیرها برای ادامه کار یا زندگی به شدت مبهم و دشوار می‌شود.
حکم قاضی به اعتماد کسان
گر به جایی رسد تو هم برسان
هوش مصنوعی: اگر حکم قاضی به نظر دیگران بستگی دارد و به جایی می‌رسد، تو هم باید نظر خود را به او برسانی.
تا نگردی تو مجتهد در دین
ننویسی جواب کس به یقین
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی به‌طور قطعی و با اطمینان به سوالات دینی پاسخ دهی، باید خودت در دین پژوهش و اجتهاد کنی. بدون این مطالعه و تحقیق، نمی‌توانی نظر صحیحی بدهی.
نفس مفتی ز خبث باید پاک
فقنا زین مقولهٔ بی‌باک
هوش مصنوعی: نفس کسی که در مقام فتوا است، باید از زشتی‌ها و ناپاکی‌ها دور باشد. ما باید از این موضوع خود را بی‌پروا و آزاد کنیم.
زین قضا جز قضای بد بنماند
بد و نیک ار چه هیچ خود بنماند
هوش مصنوعی: به خاطر این سرنوشت، جز تقدیر بد چیزی باقی نمی‌ماند، چه خوب و چه بد، حتی خودِ وجود نیز باقی نمی‌ماند.
گر بزی چند ریش شانه زده
چنگ در حجت و بهانه زده
هوش مصنوعی: اگر کسی چندین بار به خود زحمت داده و به شکل‌های مختلف از خود دفاع کرده و بهانه‌تراشی کرده است، اما در واقع به چیزی باور ندارد و به حقیقتی پایبند نیست.
دست پیچیده در میان، لنگان
دره‌ای در برابر آونگان
هوش مصنوعی: در میان جمعی که در حال حرکت هستند، فردی با ناتوانی و لنگانی در برابر آن‌ها قرار دارد.
هم چو کرد کریوه چشم به راه
تا که آید ز بامداد پگاه؟
هوش مصنوعی: همچون کسی که با امید و اشتیاق به انتظار نشسته است تا صبح روشنی از راه برسد.
که زن خویش را طلاق دهد؟
مرگ حلق که را خناق دهد؟
هوش مصنوعی: کسی که همسرش را طلاق دهد، به نوعی خود را در وضعیت سختی قرار می‌دهد. آیا به راستی مرگی که دیگران را دچار مشکل می‌کند، چه پیامدی خواهد داشت؟
مهتری را نشانده اندر صدر
گشته ایشان ستاره، او شده بدر
هوش مصنوعی: رئیس و بزرگ‌تری در جایگاه رفیع نشسته است، او همانند ماه درخشان و برجسته شده و دیگران به مانند ستاره‌هایی در کنار او قرار گرفته‌اند.
هر که رشوت برد، رهش باشد
وانکه پنج آورد، دهش باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که به عنوان رشوه پولی دریافت کند، باید مسئولیت عواقب آن را بپذیرد و در عوض، کسی که به دیگران خدمت و کمک واقعی کند، پاداش بیشتری خواهد گرفت.
زر دهی، گوی از میانه بری
ندهی، کیر خر به خانه بری
هوش مصنوعی: اگر زر بدهی (پول یا کمک مالی)، می‌توانی از وسط بروی و منتظر چیزی نباشی، اما اگر چیزی ندهی، فقط بار سنگین مشکلات دیگران را به دوش خود می‌گذاری.
قاضیی مرد وماند ازو صد باغ
دل پر از درد و اندرون پر داغ
هوش مصنوعی: یک قاضی وجود داشت که از او خاطرات تلخی به جا ماند. دلش پر از رنج و درد بود و درونش پر از زخم و داغ.
باغها چون برفت و داغ بهشت
با چنان داغ دوزخست بهشت
هوش مصنوعی: باغ‌ها وقتی از بین بروند و عذاب بهشت به شکل شدیدی احساس شود، در واقع آن عذاب به شدت شبیه عذاب دوزخ خواهد بود.
سرورانی، که پیش ازین بودند
در سلف پیشوای دین بودند
هوش مصنوعی: زبان‌آوری و بزرگواری کسانی که پیش از این در زمان‌های گذشته وجود داشته‌اند، همواره الگو و راهنمای دین و مذهب بوده است.
گر بدینگونه زیستند که او
ده سلمان و باغ بوذر کو؟
هوش مصنوعی: اگر زندگی انسان‌ها به این صورت باشد، پس ده سلمان و باغ بوذرکجاست؟
نرد این درد پاک باید باخت
بیغرض کار خلق باید ساخت
هوش مصنوعی: برای رهایی از این درد و رنج، باید بی‌صفت بازی کرد و به کار مردم اهمیت داد و برای آنها تلاش کرد.
دل آنکس که درد دین دارد
داغ انصاف بر جبین دارد
هوش مصنوعی: آنکه به دین و ایمان اهمیت می‌دهد، همواره بر چهره‌اش نشانه‌ای از درد و انصاف دیده می‌شود.