گنجور

بخش ۶۳ - در حال پیشه کاران راست کردار

خنک آن پیشه کار حاجتمند
به کم و بیش ازین جهان خرسند
گشته قانع به رزق و روزی خویش
دست در کار کرده، سر در پیش
کرده بر عجز خویشتن اقرار
بر قصور گذشته استغفار
به دل از یاد حق نباشد دور
حاضرش داند از هدایت و نور
چند سال از برای کار و هنر
خورده سیلی ز اوستاد و پدر
رنج خود بر گرفته از مردم
کرده از دست رنج خود پی گم
دیده دیدار فتح حالت خود
کرده بر لطف حق حوالت خود
دل او دارد از امانت نور
دست او باشد از خیانت دور
بگزارد به وقت پنج نماز
سر نگرداند از خضوع و نیاز
عجب در روی خود رها نکند
طاعت خویش پر بها نکند
شب شود، سر به سوی خانه نهد
هر چه حق داد در میانه نهد
چون ز خورد و خورش بپردازد
شکر رزاق ورد خود سازد
خردهٔ نان به عاجز و درویش
برساند هم از نصیبهٔ خویش
گر چه اهل هنر بسی باشد
رستگار اینچنین کسی باشد
مظهر صنع رای اینانست
جنت عدن جای اینانست
زانکه نظم جهان ز پیشه ورست
هر نظامی که هست در هنرست
مرد را کار به ز بیکاریست
کاربد خبث و مردم آزاریست
خلق را از همست حاجت و خواست
آنکه محتاج خلق نیست خداست
گر چه سرهنگ آلت قهرست
خسته را نوش و جسته را زهرست
ورچه کناس را نجس خوانی
آنچه او میکند تو نتوانی
حرفت خوب داشتست آن مرد
که ازو خاطری نخفت به درد
آنچه آزار نیست عصیان نیست
مردم آزار مرد ایمان نیست
دانش آموز و تخم نیکی کار
تا دهد میوه‌های خوبت بار
خوب گفت این سخن چو در نگری:
کار علمست و پیشه برزگری
پادشاه و وزیر و لشکر و میر
زاهد و عامی و امام و دبیر
آنکه از بهر دانه میپویند
وانکه آب و علف همی جویند
همه را برزگر جواب دهد
و آن او ابر و آفتاب دهد
آفتابی ز علم روشن‌تر
نیست، بی‌علم روزگار مبر
گر نخواهی تو نور علم افروخت
در تنور اثیر خواهی سوخت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خنک آن پیشه کار حاجتمند
به کم و بیش ازین جهان خرسند
هوش مصنوعی: شغف و هنر کسی که در پی رفع نیازهایش است، همیشه او را در زندگی راضی و خشنود می‌کند، چه کم باشد و چه زیاد.
گشته قانع به رزق و روزی خویش
دست در کار کرده، سر در پیش
هوش مصنوعی: کسی که به روزی و رزق خود راضی شده، برای تأمین معیشت تلاش می‌کند و با تواضع به کار مشغول است.
کرده بر عجز خویشتن اقرار
بر قصور گذشته استغفار
هوش مصنوعی: آدمی به ناتوانی خود اعتراف می‌کند و به خاطر اشتباهات گذشته‌اش عذرخواهی می‌کند.
به دل از یاد حق نباشد دور
حاضرش داند از هدایت و نور
هوش مصنوعی: در دل کسی که به یاد خداست، هیچ چیز نمی‌تواند دور باشد، زیرا او همیشه از روشنایی و راهنمایی او آگاه است.
چند سال از برای کار و هنر
خورده سیلی ز اوستاد و پدر
هوش مصنوعی: چه سال‌ها به خاطر کار و هنر، از استاد و پدر نیش و سیلی خورده‌ام.
رنج خود بر گرفته از مردم
کرده از دست رنج خود پی گم
هوش مصنوعی: رنج و زحمت خود را از دست دیگران بگیر و به خاطر زحمات خود به دنبال مسیر خودت برو.
دیده دیدار فتح حالت خود
کرده بر لطف حق حوالت خود
هوش مصنوعی: چشم من به لطف خدا، پیروزی و خوشی را مشاهده کرده و به این نعمت دست یافته است.
دل او دارد از امانت نور
دست او باشد از خیانت دور
هوش مصنوعی: دل او پر از صداقت و امانت داری است و دست او از خیانت و نیرنگ دور مانده است.
بگزارد به وقت پنج نماز
سر نگرداند از خضوع و نیاز
هوش مصنوعی: در زمان نمازهای پنجگانه، به طور کامل و با حالتی پر از خضوع و نیاز، توجه خود را به خدا معطوف کند و سرش را پایین نیاورد.
عجب در روی خود رها نکند
طاعت خویش پر بها نکند
هوش مصنوعی: عجب این است که کسی به خاطر پرچم‌دار بودن خود را رها نکند و به انجام کارهای شایسته و ارزشمند اهمیت ندهد.
شب شود، سر به سوی خانه نهد
هر چه حق داد در میانه نهد
هوش مصنوعی: وقتی شب فرا می‌رسد، هر چیزی را که در طول روز به دست آورده است، به خانه‌اش می‌برد و آنچه را که حقش بوده است، در وسط قرار می‌دهد.
چون ز خورد و خورش بپردازد
شکر رزاق ورد خود سازد
هوش مصنوعی: زمانی که انسان از خوردن و آشامیدن دست بکشد، شکرگزاری و ستایش خداوند را آغاز می‌کند.
خردهٔ نان به عاجز و درویش
برساند هم از نصیبهٔ خویش
هوش مصنوعی: هرکس باید به کسانی که در شرایط سخت و نیازمندی به سر می‌برند، حتی اگر چیز کمی در اختیار دارد، کمک کند.
گر چه اهل هنر بسی باشد
رستگار اینچنین کسی باشد
هوش مصنوعی: اگرچه افراد هنرمند و توانایی وجود دارند، اما تنها کسی که واقعاً موفق می‌شود کسی است که شرایط و ویژگی‌های خاصی داشته باشد.
مظهر صنع رای اینانست
جنت عدن جای اینانست
هوش مصنوعی: آثاری از هنر و خلاقیت در اینجا نمایان است و بهشت برین نیز محلی برای آنان به شمار می‌آید.
زانکه نظم جهان ز پیشه ورست
هر نظامی که هست در هنرست
هوش مصنوعی: زیرا که ساختار جهان از کار هنرمندانه به وجود آمده و هر نظامی که وجود دارد، در هنر ریشه دارد.
مرد را کار به ز بیکاریست
کاربد خبث و مردم آزاریست
هوش مصنوعی: مرد باید مشغول کار باشد، زیرا بیکاری او را به کارهای ناپسند و آزار مردم وادار می‌کند.
خلق را از همست حاجت و خواست
آنکه محتاج خلق نیست خداست
هوش مصنوعی: مخلوقات به یکدیگر نیاز دارند و خواسته‌هایشان به هم وابسته است، اما خداوند نیازی به هیچ‌کس ندارد و از همه مستقل است.
گر چه سرهنگ آلت قهرست
خسته را نوش و جسته را زهرست
هوش مصنوعی: هرچند فرمانده یا مقام بالا ممکن است خسته باشد، اما آنهایی که کم‌تجربه و تازه‌کار هستند، دچار خطرات جدی خواهند شد.
ورچه کناس را نجس خوانی
آنچه او میکند تو نتوانی
هوش مصنوعی: اگرچه او را آلوده می‌دانی، کارهایی که او انجام می‌دهد، تو نمی‌توانی انجام دهی.
حرفت خوب داشتست آن مرد
که ازو خاطری نخفت به درد
هوش مصنوعی: آن مردی که حرفش خوب و منطقی است، هیچگاه به خاطر درد و رنجی که کشیده، آرامش ندارد.
آنچه آزار نیست عصیان نیست
مردم آزار مرد ایمان نیست
هوش مصنوعی: اگر چیزی موجب رنجش و آزار نشود، به عنوان نافرمانی تلقی نخواهد شد. کسی که دیگران را آزار می‌دهد، به واقع یک فرد مومن نیست.
دانش آموز و تخم نیکی کار
تا دهد میوه‌های خوبت بار
هوش مصنوعی: کسی که به یادگیری و انجام کارهای خوب بپردازد، در آینده نتایج مثبت و خوبی از تلاش‌هایش خواهد دید.
خوب گفت این سخن چو در نگری:
کار علمست و پیشه برزگری
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی به صحبت‌های خوب کسی توجه می‌کنی، می‌فهمی که علم و دانش مانند یک هنر و حرفه است که نیاز به تلاش و مهارت دارد.
پادشاه و وزیر و لشکر و میر
زاهد و عامی و امام و دبیر
هوش مصنوعی: در این مجموعه، افرادی از اقشار مختلف جامعه همچون پادشاه، وزیر، فرماندهان نظامی، زاهدان، مردم عادی، پیشوای دینی و دبیران در کنار هم قرار دارند.
آنکه از بهر دانه میپویند
وانکه آب و علف همی جویند
هوش مصنوعی: کسی که برای به دست آوردن دانه می‌گردد و کسی که دنبال آب و علف است، هر دو در تلاش و جستجو هستند.
همه را برزگر جواب دهد
و آن او ابر و آفتاب دهد
هوش مصنوعی: همه چیز در زندگی نیاز به توجه و مراقبت دارد و تنها منبع تسلط بر این امور، نیرویی بزرگ مانند بارش باران و تابش آفتاب است که به زندگی جان می‌بخشد.
آفتابی ز علم روشن‌تر
نیست، بی‌علم روزگار مبر
هوش مصنوعی: هیچ چیزی به اندازه دانش روشن و روشنگر نیست؛ پس به دور از علم و دانش زندگی نکن.
گر نخواهی تو نور علم افروخت
در تنور اثیر خواهی سوخت
هوش مصنوعی: اگر نخواهی که نور علم را در دل خود روشن کنی، پس در آتش جهل و نادانی می‌سوزی.

حاشیه ها

1397/10/15 00:01
ابراهیم

سطر15جنت عدن صحیح است. نه جنت عدم!