گنجور

بخش ۶۱ - حکایت

بود در روم پیش ازین سر و کار
صاحبی نان ده و فتوت یار
لنگری باز کرده چون کشتی
پر ز سنگ و ز آلت کشتی
در لنگر نهاده باز فراخ
کرده ریش دراز را به دو شاخ
خلق رومش نماز بردندی
بچهٔ خود بدو سپردندی
نان صاحب ز کار رندان بود
گوشه بیکارشان چو زندان بود
حوریان گرد او گروه شده
رند و عامی در آه و اوه شده
جمع گشتند ازین صفت خیلی
هر یکی را به دیگری میلی
ناگهان رومی غلام باره
صورتی نحس و جامه‌ای پاره
به یکی زان میانه عشق آورد
علم مصر در دمشق آورد
در نهانی انار و سیبش داد
تا به تلبیس خود فریبش داد
برد روزی به گوشهٔ باغش
می‌نهاد از عمود خود داغش
خر زهٔ خویش در وعا می‌کرد
هر دمی بر اخی دعا می‌کرد
باغبان این بدید و گفت: ای خر
پدرش را دعا کن و مادر
رند گفتا: ز هر دو بیزارم
که من این دولت از اخی دارم
حکم او تا به دست مادر بود
طفل در خانه، قفل بر در بود
چون پدر پیش صاحب آوردش
به نیابت چنین بپروردش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود در روم پیش ازین سر و کار
صاحبی نان ده و فتوت یار
هوش مصنوعی: در گذشته در روم فردی وجود داشت که با سخاوت و جوانمردی میزبان دیگران بود و نان می‌داد.
لنگری باز کرده چون کشتی
پر ز سنگ و ز آلت کشتی
هوش مصنوعی: کشتی که به دلیل سنگینی و تجهیزاتش لنگر انداخته، در حالتی از ناپایداری به سر می‌برد.
در لنگر نهاده باز فراخ
کرده ریش دراز را به دو شاخ
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از کسی است که آرامش یافته و در حال استراحت است. او در مکانی ثابت و مطمئن نشسته و به راحتی و آرامش به اطراف نگاه می‌کند، در حالی که ریش بلندش را به دو طرف تقسیم کرده است. این تصویر به نوعی احساس راحتی و امنیت را منتقل می‌کند.
خلق رومش نماز بردندی
بچهٔ خود بدو سپردندی
هوش مصنوعی: مردم روم برای نماز به مسجد می‌رفتند و فرزندان خود را به او می‌سپردند.
نان صاحب ز کار رندان بود
گوشه بیکارشان چو زندان بود
هوش مصنوعی: نان کسی که به کار رندان (مردم عاصی و سرکش) می‌پردازد، در حقیقت حاصل زحمات و تلاش‌های آنان است. در این حالت، کسانی که بیکار و بی‌هدف نشسته‌اند، به نوعی در حبس و محدودیت قرار دارند.
حوریان گرد او گروه شده
رند و عامی در آه و اوه شده
هوش مصنوعی: حوریان دور او جمع شده‌اند و همه در حال ناله و گریه‌اند.
جمع گشتند ازین صفت خیلی
هر یکی را به دیگری میلی
هوش مصنوعی: همه به خاطر این ویژگی گرد آمدند و هر کدام به دلیلی به دیگری تمایل دارند.
ناگهان رومی غلام باره
صورتی نحس و جامه‌ای پاره
هوش مصنوعی: ناگهان یک رومی را دیدم که ظاهری نامناسب و لباسی پاره داشت.
به یکی زان میانه عشق آورد
علم مصر در دمشق آورد
هوش مصنوعی: در میان عشق، کسی دانشی از مصر به دمشق آورد.
در نهانی انار و سیبش داد
تا به تلبیس خود فریبش داد
هوش مصنوعی: در خفا و به دور از چشم دیگران، میوه‌هایی مانند انار و سیب را به او ارائه داد تا به این شیوه او را فریب دهد.
برد روزی به گوشهٔ باغش
می‌نهاد از عمود خود داغش
هوش مصنوعی: او روزی در گوشهٔ باغش، نشانه‌ای از خود بر جای می‌گذاشت.
خر زهٔ خویش در وعا می‌کرد
هر دمی بر اخی دعا می‌کرد
هوش مصنوعی: خر از تجربه‌های خود در بازار هر روز برای برادرش دعا می‌کرد.
باغبان این بدید و گفت: ای خر
پدرش را دعا کن و مادر
هوش مصنوعی: باغبان وقتی این صحنه را دید، با تعجب گفت: خوب است که برای پدر و مادرش دعا کنی.
رند گفتا: ز هر دو بیزارم
که من این دولت از اخی دارم
هوش مصنوعی: رند بیان می‌کند که از هر دو طرف، یعنی از هر دو حالت یا موقعیت، بی‌زار است زیرا او این موفقیت و خوشبختی را از نزد دوستش به دست آورده است.
حکم او تا به دست مادر بود
طفل در خانه، قفل بر در بود
هوش مصنوعی: تا زمانی که مادر بر امور خانواده تسلط دارد و تصمیم‌گیری می‌کند، بچه در خانه‌اش احساس امنیت می‌کند و در واقع درهای زندگی‌اش به روی او بسته است، به گونه‌ای که هیچ چیز نمی‌تواند او را تهدید کند.
چون پدر پیش صاحب آوردش
به نیابت چنین بپروردش
هوش مصنوعی: زمانی که پدر، فرزندش را به عنوان نماینده به دیگران معرفی کرد، بنابراین او را به همین شکل پرورش داد.