گنجور

بخش ۶ - در ستایش خرد

ای نخستینه فیض عالم جود
اولین نسخهٔ سواد وجود
روح در مکتبت نو آموزی
ابد از مد مدتت روزی
آسمان ترا زمین سایه
آفتاب سپهر نه پایه
لنگر کشتی نفوس تویی
مسعد اختر نحوی تویی
هر که دور از تو دور ازو نیکی
وانکه نزد تو، یافت نزدیکی
نیست راه از تو تا به علت تو
بجز از بیش او و قلت تو
اندر ایجاد علت اولی
نیست بالاتر از تو معلولی
نظرت کرده تربیت جان را
یار او کرده نور ایمان را
پیش رخ بسته‌ای، ز قاف به قاف
تتق از زر نگار گوهر باف
گوش نه چرخ بر اشارت تست
کاخ هفت اختر از عمارت تست
یزک لشکر وجود تویی
قاید کاروان جود تویی
دین ز حفظ تو پایدار بود
دل ز بوی تو با قرار بود
لشکر روح را امیر تویی
همه طفلند خلق و پیر تویی
ای ز چرخ و سروش بالاتر
از تو گوهر نزاد والاتر
مددی ده، که دیو رنجم داد
جان من شو، که تن شکنجم داد
کارگاه من از تو بر کارست
تو نباشی، مرا چه مقدارست؟
سایهٔ خود مدار دور از من
مبر، ای محض نور، نور از من
به فلک راه ده روانم را
فلکی کن به علم جانم را

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1389/11/05 16:02
میثاقی نژاد

لطفا بیت 4 این بخش به این صورت اصلاح شود:
لنگر شتی نفوس تویی
مسعد اختر نحوس تویی

1389/11/05 16:02
میثاقی نژاد

لطفا بیت 4 این بخش به این صورت اصلاح شود:
لنگر کشتی نفوس تویی
مسعد اختر نحوس تویی