گنجور

بخش ۵۷ - در شرایط دوستی و وفا

دوستی را یگانه شو با دوست
از صفا چون دو مغز در یک پوست
دوستی کز برای دین نبود
دل بر آن دوستی امین نبود
تا میان دو دوست فرقی هست
هم‌چنان در میانه زرقی هست
اندرین کار یار باید، یار
چونکه بی‌یار بر نیاید کار
تا ترا قصد و اختیار بود
یار، مشنو، که با تو یار بود
چون پی اختیار خود باشی
یار کس نی، که یار خود باشی
دوست را پند گوی و پند پذیر
پیش او خرد باش و خرده مگیر
این محبان، که شهرهٔ شهرند
از محبت تمام بی‌بهرند
دوستی از پی تراش کنند
یار از بهر نان و آش کنند
از جفا با تو دوست دیر شوند
دوست گیرند و زود سیر شوند
پی مال تواند، چون ببرند
پایمالت کنند و غم نخورند
گر درم هست با تو در سازند
تا ترا از درم بپردازند
بدهی لوت، چشمشان با تست
ندهی، جنگ و خشمشان با تست
دوستی ز امن و استواری خاست
امن چون نیست دوستی ز کجاست؟
هم ز احوال دوستان مجاز
رو نماید ترا حقیقت باز
هر که این دوستی به سر نبرد
راه از آن دوستی به در نبرد
ظاهر و باطنیت باید چست
تا به پایان بری تو عهد درست
از سر بندگی به روز الست
چون به پیمان دوست دادی دست
بر دلت هر چه بگذرد جز دوست
بعد از آن عهد کرد کار تو اوست
بر نخستینه عهد باید بود
وندران جد و جهد باید بود
تا به پایان بری سخن، باری
که در آن روز گفته‌ای: آری
تا تو این عهد را وفا نکنی
روی در قبلهٔ صفا نکنی
ایزد «اوفوا بعهد کم» فرمود
آدمی عهد را وفا ننمود
از کلام ار وفا پژوه کسست
« کلبهم باسط ذراع» بسست
کلب کو در ره وفا زد گام
خرقه پوشد ز پوست در بلعام
به وفا سگ چو ز اسب شد ممتاز
گشت در روی او بلند آواز
بی‌هنر خود سگی بدان تا سه
چون شود با همای هم‌کاسه؟
پارسایان، که با وفا جفتند
از زن پارساش به گفتند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوستی را یگانه شو با دوست
از صفا چون دو مغز در یک پوست
هوش مصنوعی: دوستی واقعی زمانی شکل می‌گیرد که دو دوست با صداقت و صفا به یکدیگر نزدیک شوند، مانند دو مغز که در یک پوست قرار دارند و کاملاً در هم آمیخته و همدل هستند.
دوستی کز برای دین نبود
دل بر آن دوستی امین نبود
هوش مصنوعی: اگر دوستی بر اساس دین و ایمان نباشد، به آن دوستی نمی‌توان اعتماد کرد.
تا میان دو دوست فرقی هست
هم‌چنان در میانه زرقی هست
هوش مصنوعی: در دنیای دوستی، همیشه تفاوت‌هایی وجود دارد، همان‌طور که در میان آب‌های آبی لبه‌های مختلفی هم وجود دارد.
اندرین کار یار باید، یار
چونکه بی‌یار بر نیاید کار
هوش مصنوعی: در این موضوع باید یار و همراهی وجود داشته باشد، چرا که بدون وجود یار، هیچ کاری پیش نخواهد رفت.
تا ترا قصد و اختیار بود
یار، مشنو، که با تو یار بود
هوش مصنوعی: تا زمانی که قصد و انتخاب تو به یاری کسی باشد، به او گوش نده، زیرا او تنها در این حالت یار تو خواهد بود.
چون پی اختیار خود باشی
یار کس نی، که یار خود باشی
هوش مصنوعی: وقتی بر اساس خواسته‌ها و انتخاب‌های خود زندگی کنی، دیگر کسی جز خودت یار و همرا هت نخواهد بود.
دوست را پند گوی و پند پذیر
پیش او خرد باش و خرده مگیر
هوش مصنوعی: به دوست خود اندرز بده و خودت هم اندرز را بپذیر. در حضور او با هوش و آگاهی باش و از کوچک‌ترین نواقص خود نرنج.
این محبان، که شهرهٔ شهرند
از محبت تمام بی‌بهرند
هوش مصنوعی: این عاشقان که در شهر معروف هستند، در واقع از عشق واقعی بی‌نصیب‌اند.
دوستی از پی تراش کنند
یار از بهر نان و آش کنند
هوش مصنوعی: دوستی از روی نیاز و منافع شخصی شکل می‌گیرد، برخی افراد به خاطر نان و آسایش با هم ارتباط برقرار می‌کنند.
از جفا با تو دوست دیر شوند
دوست گیرند و زود سیر شوند
هوش مصنوعی: دوست ممکن است به خاطر بی‌محلی و ناراحتی‌ای که از تو می‌بیند، دیر به تو علاقه‌مند شود و زمانی که به تو توجه کند، به‌سرعت از این رابطه خسته شود.
پی مال تواند، چون ببرند
پایمالت کنند و غم نخورند
هوش مصنوعی: اگر به دنبال مال و ثروت باشی، ممکن است دیگران در پی آن برآیند و حتی تو را نادیده گرفته و دیدگاهی نسبت به درد و رنج تو نداشته باشند.
گر درم هست با تو در سازند
تا ترا از درم بپردازند
هوش مصنوعی: اگر پولی داشته باشم، با تو به توافق می‌رسم تا آن‌ها مرا رها کنند.
بدهی لوت، چشمشان با تست
ندهی، جنگ و خشمشان با تست
هوش مصنوعی: اگر به آن‌ها چیزی را که می‌خواهند ندهی، ناامید و عصبانی می‌شوند و رفتارشان با تو جنگ-like خواهد بود؛ اما اگر آنچه را که می‌خواهند به آن‌ها بدهی، دیگر نگران نخواهند بود.
دوستی ز امن و استواری خاست
امن چون نیست دوستی ز کجاست؟
هوش مصنوعی: دوستی از جایی به وجود می‌آید که امنیت و ثبات وجود داشته باشد. اگر امنیت نباشد، دوستی از کجا می‌تواند نشأت بگیرد؟
هم ز احوال دوستان مجاز
رو نماید ترا حقیقت باز
هوش مصنوعی: از حال و احوال دوستان، دوستی تو را به حقیقت نزدیک‌تر می‌کند.
هر که این دوستی به سر نبرد
راه از آن دوستی به در نبرد
هوش مصنوعی: هر کسی که نتواند این نوع دوستی را به پایان برساند، نمی‌تواند از مسیر واقعی دوستی خارج شود.
ظاهر و باطنیت باید چست
تا به پایان بری تو عهد درست
هوش مصنوعی: ظاهر و باطن تو باید به هم پیوسته و هماهنگ باشد تا بتوانی به وعده‌هایت درستی و وفاداری کنی.
از سر بندگی به روز الست
چون به پیمان دوست دادی دست
هوش مصنوعی: زمانی که در روز الست، به عنوان بنده در برابر خداوند خود را معرفی کردی و با او پیمان دوستی بستی.
بر دلت هر چه بگذرد جز دوست
بعد از آن عهد کرد کار تو اوست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل تو بگذرد، پس از دوستی، به یاد عهدی خواهد افتاد که او سرنوشت تو را رقم زده است.
بر نخستینه عهد باید بود
وندران جد و جهد باید بود
هوش مصنوعی: باید در آغاز هر کار و پیش از هر چیزی، تمام تلاش و کوشش خود را بکنیم و به عهد و پیمان خود وفادار بمانیم.
تا به پایان بری سخن، باری
که در آن روز گفته‌ای: آری
هوش مصنوعی: تا زمانی که صحبتت تمام نشده، به یاد داشته باش که در آن روز گفته‌ای: بله.
تا تو این عهد را وفا نکنی
روی در قبلهٔ صفا نکنی
هوش مصنوعی: تا وقتی که به قول و قرار خود عمل نکنی، نمی‌توانی به طرف آرامش و صفا برگردی.
ایزد «اوفوا بعهد کم» فرمود
آدمی عهد را وفا ننمود
هوش مصنوعی: خداوند فرمود که به عهد و پیمان خود وفا کنید، اما انسان به این وعده‌ها عمل نکرد و پیمان را نشکست.
از کلام ار وفا پژوه کسست
« کلبهم باسط ذراع» بسست
هوش مصنوعی: اگر کسی خواهان حقیقت باشد، باید به آن برساند که وفا به مثل سگ وفادار است که با دست‌هایش بر می‌آید.
کلب کو در ره وفا زد گام
خرقه پوشد ز پوست در بلعام
هوش مصنوعی: سگ وفاداری که در مسیر عشق حرکت می‌کند، به خاطر پاکدامنی‌اش به لباس خاصی مانند خرقه‌ای از پوست تبدیل می‌شود.
به وفا سگ چو ز اسب شد ممتاز
گشت در روی او بلند آواز
هوش مصنوعی: هنگامی که سگ به وفاداری مانند اسب مورد توجه قرار گرفت، آوازه‌اش در میان مردم بلند شد.
بی‌هنر خود سگی بدان تا سه
چون شود با همای هم‌کاسه؟
هوش مصنوعی: کسی که هنری ندارد، چگونه می‌تواند در کنار یک پرنده‌ی بلندپرواز همچون همای قرار بگیرد؟
پارسایان، که با وفا جفتند
از زن پارساش به گفتند
هوش مصنوعی: پارسایان، کسانی هستند که با وفا و درستکارند و از همسران درستکار خود گفتند.