گنجور

بخش ۵۴ - حکایت

داشت عیسی خری کبود به رنگ
که نرفتی دو روز یک فرسنگ
من شنیدم که در شبان دراز
با وجود چنان حضور و نماز
برد یکشب ز رحمت آن بیخواب
خر خود را دویست بار به آب
هر پیی کش ببرد آب نخورد
چشم عیسی ز رحم خواب نکرد
جمع حواریان چو آن دیدند
روزش از سر آن بپرسیدند
گفت: او را زبان گفتن نیست
گر شود تشنه جای خفتن نیست
بار من برده، آب اگر نخورد
پیش جبار آب من ببرد
من سیر آب چون توانم خفت؟
کو شود تشنه و نداند گفت
خواجگی بندگیست خالق را
شفقت زمرهٔ خلایق را
داروی درد خستگان بودن
مومیای شکستگان بودن
زیر این گرد خیمهٔ مینا
از هزاران یکی شود بینا
گر به درمان خویش پردازد
داروی درد خویشتن سازد
سهل گیرد جهان و جاهش را
کند آماده ساز راهش را
دستگیر فتادگان باشد
پایمرد پیادگان باشد
در آزار و آز در بندد
بهر بیچارگان کمر بندد
نستاند زیادتی ز کسی
ننهند در وجود بوالهوسی
پیش گیرد ره سبکباری
رخ بپیچد ز مردم آزاری
نیکی داد و داده بشناسد
بدی نا نهاده بشناسد
باز داند ستمگران را جای
ننهد در دراز دستی پای
گر توانی بدیدن این را غور
ورنه بر خود بدان که کردی جور
عقد آن جوهری که میبندم
جز به نام رسول نپسندم
خواجه او بود و پادشاه خداست
امر اچار یارش از چپ و راست
وین دگرها چو سایه از پی نور
گشته زان سایه نیز بعضی دور
منعمی کندرو کرم نبود
هست ابری کش آب و نم نبود
زین جگر کوچکان همت خرد
بی‌جگر یک درم نشاید برد
آن کریمی به جز خدا نبود
که ز ذاتش کرم جدا نبود
کرم اینست رفته قاف به قاف
بی‌جواب و سال و منت و لاف

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داشت عیسی خری کبود به رنگ
که نرفتی دو روز یک فرسنگ
هوش مصنوعی: عیسی اسبی با رنگ آبی داشت که نشان می‌دهد تو برای دو روز مسیر طولانی‌تری را طی نکردی.
من شنیدم که در شبان دراز
با وجود چنان حضور و نماز
هوش مصنوعی: در شب‌های طولانی، با وجود آنکه نماز و حضور پرشکوهی بود، من شنیدم که ...
برد یکشب ز رحمت آن بیخواب
خر خود را دویست بار به آب
هوش مصنوعی: یک شب به خاطر رحمت الهی، آن بی‌خواب (شخص) خرش را دویست بار به آب برد.
هر پیی کش ببرد آب نخورد
چشم عیسی ز رحم خواب نکرد
هوش مصنوعی: هر کسی که آب آورد و نگذارد دیگران از آن بهره ببرند، مانند عیسی نیست که در رحمت و شفقت خواب نکرده باشد. در واقع، این جمله به اهمیت بخشش و کمک به دیگران در زندگی اشاره دارد و به نوعی رفتارهای خودخواهانه را نکوهش می‌کند.
جمع حواریان چو آن دیدند
روزش از سر آن بپرسیدند
هوش مصنوعی: هنگامی که جمعی از یاران او این را دیدند، در روز خاصی از او سوال کردند.
گفت: او را زبان گفتن نیست
گر شود تشنه جای خفتن نیست
هوش مصنوعی: او گفت: او قادر به صحبت کردن نیست، و اگر هم تشنه شود، جایی برای استراحت ندارد.
بار من برده، آب اگر نخورد
پیش جبار آب من ببرد
هوش مصنوعی: اگر بار من را ببرند و آب نخورند، حتی اگر در برابر ظالم باشد، آب من را هم خواهند برد.
من سیر آب چون توانم خفت؟
کو شود تشنه و نداند گفت
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم در آب سیر بخوابم؟ وقتی که کسی تشنه است و نمی‌داند چه بگوید.
خواجگی بندگیست خالق را
شفقت زمرهٔ خلایق را
هوش مصنوعی: خدمت به خداوند، مقام بزرگی است و انسان باید با محبت و مهربانی به دیگران خدمت کند.
داروی درد خستگان بودن
مومیای شکستگان بودن
هوش مصنوعی: معنی این بیت این است که انسان باید تسلی بخش و مایه آرامش دردآورانی باشد که خسته و شکست خورده‌اند. به نوعی، باید تلاش کند تا به دیگران کمک کند و بار غم آن‌ها را کم کند.
زیر این گرد خیمهٔ مینا
از هزاران یکی شود بینا
هوش مصنوعی: زیر این چادر مینا، از میان هزاران نفر یکی می‌تواند بینا و آگاه شود.
گر به درمان خویش پردازد
داروی درد خویشتن سازد
هوش مصنوعی: اگر کسی به فکر درمان خودش باشد، می‌تواند داروی دردهای خود را بسازد.
سهل گیرد جهان و جاهش را
کند آماده ساز راهش را
هوش مصنوعی: دنیا به راحتی با انسان برخورد می‌کند و شرایط لازم را برای او مهیا می‌سازد تا بتواند راه خود را پیدا کند.
دستگیر فتادگان باشد
پایمرد پیادگان باشد
هوش مصنوعی: پشتیبان و یاری‌دهنده کسانی که در سختی و مشکلات هستند، می‌باشد و کسی که در راه حق و حقیقت ایستادگی می‌کند، باید از آنان حمایت کند.
در آزار و آز در بندد
بهر بیچارگان کمر بندد
هوش مصنوعی: در زمان سختی و فشار، انسان باید برای کمک به کسانی که در درد و رنج هستند، قوی و مصمم باشد.
نستاند زیادتی ز کسی
ننهند در وجود بوالهوسی
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو برتری و فضیلت بیشتری دارد، نباید به خاطر حسادت یا بوالهوسی، وجود او را انکار کنی یا به او آسیب برسانی.
پیش گیرد ره سبکباری
رخ بپیچد ز مردم آزاری
هوش مصنوعی: اگر انسان به آسانی و با سبک‌بال حرکت کند، چهره‌اش از آزار رساندن به دیگران دور خواهد شد.
نیکی داد و داده بشناسد
بدی نا نهاده بشناسد
هوش مصنوعی: نیکی را بشناس و درک کن، زیرا نیکی همیشه وجود دارد؛ اما بدی را نیز بشناس که در اصل وجود ندارد و خود را در قالب‌های مختلف نشان می‌دهد.
باز داند ستمگران را جای
ننهد در دراز دستی پای
هوش مصنوعی: ستمگران در نهایت نمی‌توانند درازمدت در مکانی امن قرار بگیرند و از زیر ستم خود را پنهان کنند. آنها به زودی با عواقب اعمالشان مواجه خواهند شد.
گر توانی بدیدن این را غور
ورنه بر خود بدان که کردی جور
هوش مصنوعی: اگر می‌توانی به عمق این موضوع نگاه کنی، در غیر این صورت، بدان که بر خودت ظلم کرده‌ای.
عقد آن جوهری که میبندم
جز به نام رسول نپسندم
هوش مصنوعی: من فقط با نام پیامبر چنین عقدی را قبول می‌کنم و هیچ جوهری را به غیر از او نمی‌پسندم.
خواجه او بود و پادشاه خداست
امر اچار یارش از چپ و راست
هوش مصنوعی: او بزرگوار و پادشاه عالم است و در اداره کارها، یار و همراهش از هر سوی به او کمک می‌کنند.
وین دگرها چو سایه از پی نور
گشته زان سایه نیز بعضی دور
هوش مصنوعی: دیگران مانند سایه به دنبال نور هستند، ولی بعضی از آن سایه‌ها نیز دور شده‌اند.
منعمی کندرو کرم نبود
هست ابری کش آب و نم نبود
هوش مصنوعی: عطوفت و مهربانی وجود ندارد، اگر بارانی نباشد و به زیر ابر نرود. براستی، وقتی که برکات و نعمت‌ها در دسترس نیستند، کمکی به رشد و شکوفایی نخواهد بود.
زین جگر کوچکان همت خرد
بی‌جگر یک درم نشاید برد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که افراد کوچک و ضعیف، با تمامی مشکلات و دردهایشان، نباید اجازه دهند که یک فرد بی‌احساس و بی‌عاطفه از آن‌ها بهره‌کشی کند. کسانی که بزرگ‌تر و قوی‌تر هستند، باید به احساسات و مشکلات دیگران احترام بگذارند و از آن‌ها سواستفاده نکنند.
آن کریمی به جز خدا نبود
که ز ذاتش کرم جدا نبود
هوش مصنوعی: فقط خداوند به عنوان تنها منبع کرم و بخشش شناخته می‌شود و هیچ‌کس دیگری نیست که از ذات او جدا باشد یا به اندازه او بخشنده باشد.
کرم اینست رفته قاف به قاف
بی‌جواب و سال و منت و لاف
هوش مصنوعی: این عبارت به این معنی است که شخصی بدون هیچ پاسخی و با وجود گذشت زمان طولانی، در تلاش است تا از همه جا خواسته‌ها و توقعات خود را برآورده کند و تنها به حرف‌های تو خالی خود بسنده می‌کند. در واقع، او از دیگران انتظار دارد که به او کمک کنند، در حالی که خود عمل خاصی انجام نمی‌دهد.