بخش ۵۲ - در تاثیر پرورش و وخامت عاقبت خود رویی
هر که از پرورنده رنج ندید
در جهان جز غم و شکنج ندید
میوهٔ بیشه چون نپروردست
دل داننده را نه در خوردست
خورش خرس یا شغال شود
یا در آن بیشه پایمال شود
خرس نیزار خورد به ناچارش
زود در کخ کخ اوفتد کارش
در درختش که پر گره شد و زشت
در زنند آتش و کنند انگشت
چون بسوزد دگر به شهر برند
وندر آن کورههای قهر برند
آتشی باز بر فروزانند
در دم آهنش بسوزانند
ز تفش سنگ در خروش آید
آهن از تاب او به جوش آید
تن او را به سیخ گردانند
تا صدش بار در نور دانند
دست استاد و رخ سیاه کند
در و بام دکان تباه کند
کورهٔ او ز هر نفس زدنی
آدمی را کند چو اهرمنی
سال و مه جفت ناخوشی گردد
در دو بوته دو آتشی گردد
از وجودش اثر بجا نهلند
خاک او نیز در سرا نهلند
تا بدانی که چرک خود رستن
به چنین آتشی توان شستن
تو خود رویی وز خود رایی
چون زمانی به خود نمییی؟
در حیات به غم کنند انگشت
تا ز دودش سیاه گردی و زشت
چون بمیری در آن سرات برند
پیش نار سقرفزات برند
به دم دوزخت در اندازند
گه بسوزند و گاه بگدازند
ماکیان چون سقط چرید و سبوس
عرصهٔ خایه کردنست و عبوس
گر نیاید همی نخوانندش
ور بیاید به سنگ رانندنش
روزش از چپ و راست تیر زنان
شب در آن خانهای پیرزنان
خوف در جان و طوف در سرگین
گه به آن خانه پوید و گه این
دهیانش به سر در آویزند
شهریانش به قهر خون ریزند
باز چون میل آب و دانه نکرد
بر زمین آشیان و خانه نکرد
چند روزی به محنت و زاری
که ریاضت کشید و بیداری
لایق دست میر و شاه شود
در خور مسند و کلاه شود
تا درو فر شاه کار کند
مرغ ده سنگ خود شکار کند
از بلندان نظر بلند شود
تا نصیب تو چون و چند بود؟
فر احمد چو در علی پیوست
در خیبر گرفت در یکدست
گر تو داری، مبند بر خود راه
ور نداری، ز دیگران میخواه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که از پرورنده رنج ندید
در جهان جز غم و شکنج ندید
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی از پرورش و تربیت سختی نکشیده باشد، در دنیا جز درد و رنج چیزی نخواهد دید.
میوهٔ بیشه چون نپروردست
دل داننده را نه در خوردست
هوش مصنوعی: اگر کسی که دلش داناست، میوهٔ درختان جنگل را نچشیده باشد، نمیتواند از آن لذت ببرد.
خورش خرس یا شغال شود
یا در آن بیشه پایمال شود
هوش مصنوعی: اگر خورشید در خطر آفتابسوختگی باشد، ممکن است یا به دام شغال بیفتد یا در جنگل زیر پا برود.
خرس نیزار خورد به ناچارش
زود در کخ کخ اوفتد کارش
هوش مصنوعی: خرس در میان نیزار به خاطر ناچاری زود به پایین میافتد و کارش به هم میریزد.
در درختش که پر گره شد و زشت
در زنند آتش و کنند انگشت
هوش مصنوعی: درختی که پر از گره و زشتی شده را به آتش میکشند و به آن آسیب میزنند.
چون بسوزد دگر به شهر برند
وندر آن کورههای قهر برند
هوش مصنوعی: زمانی که در آتش قهر دچار سوختگی و درد شدید، دیگران شما را به شهر میبرند تا از آن کورههای عذاب نجات پیدا کنید.
آتشی باز بر فروزانند
در دم آهنش بسوزانند
هوش مصنوعی: آتش دوباره شعلهور شده و در لحظهای آن را با آهنش سوزاندهاند.
ز تفش سنگ در خروش آید
آهن از تاب او به جوش آید
هوش مصنوعی: وقتی سنگ به شدت حرارت ببیند، آهن به خاطر این گرما به حرکت درمیآید و ذوب میشود.
تن او را به سیخ گردانند
تا صدش بار در نور دانند
هوش مصنوعی: تن او را به سیخ میزنند تا صدبار در نور قرار گیرد.
دست استاد و رخ سیاه کند
در و بام دکان تباه کند
هوش مصنوعی: وقتی که مهارت و هنر یک استاد در کار خود نمایان شود، میتواند سبب ویرانی و نابودی آنچه در کارگاه یا مغازه است، شود.
کورهٔ او ز هر نفس زدنی
آدمی را کند چو اهرمنی
هوش مصنوعی: حرارت وجود او به قدری زیاد است که هر بار که نفس میکشد، تواناییهای انسانی را به چالش میکشد و برای او مانند یک موجود جادویی و قدرتمند میشود.
سال و مه جفت ناخوشی گردد
در دو بوته دو آتشی گردد
هوش مصنوعی: در سال و ماه، اگر نشانههای خوشی نباشد، دو مشقت و سختی به وجود میآید که مانند دو بوته آتش به یکدیگر میپیوندند.
از وجودش اثر بجا نهلند
خاک او نیز در سرا نهلند
هوش مصنوعی: از وجود او نشانههایی باقی میماند و حتی خاک او هم در خانهها اثر خواهد گذاشت.
تا بدانی که چرک خود رستن
به چنین آتشی توان شستن
هوش مصنوعی: تا بفهمی که برای پاک شدن از آلودگیها، باید در برابر چنان آتشی قرار گرفت و عازم شد.
تو خود رویی وز خود رایی
چون زمانی به خود نمییی؟
هوش مصنوعی: تو خود را مینگری و بر خود احساس تکیه میکنی، ولی آیا هرگز به فکر نمیافتی که به درون خود نپردازی؟
در حیات به غم کنند انگشت
تا ز دودش سیاه گردی و زشت
هوش مصنوعی: در زندگی، غم و اندوه باعث میشود که انسان به نحو ناخوشایندی دچار کدری و زشتی شود.
چون بمیری در آن سرات برند
پیش نار سقرفزات برند
هوش مصنوعی: وقتی که بمیری، در آن لحظه تو را به سمت جهنم میبرند و به دردسر خواهد انداختند.
به دم دوزخت در اندازند
گه بسوزند و گاه بگدازند
هوش مصنوعی: در آتش دوزخ به گاههایی شخص را میسوزانند و در زمانهایی دیگر با روشهای دیگر عذاب میدهند.
ماکیان چون سقط چرید و سبوس
عرصهٔ خایه کردنست و عبوس
هوش مصنوعی: مرغها در دل خود غمها و ناراحتیهایی دارند و دانهخواری و پرچینی آنها تنها به خاطر مشکلات زندگیشان است. آنها به خاطر سختیها و تیرگی روزگار به حالت عبوس و ناراحت درآمدهاند.
گر نیاید همی نخوانندش
ور بیاید به سنگ رانندنش
هوش مصنوعی: اگر کسی نیاید، به یادش نمیآورند و اگر بیاید، به سختی با او رفتار میکنند.
روزش از چپ و راست تیر زنان
شب در آن خانهای پیرزنان
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تحولی در یک روز میپردازد که با حمله و مشکلهایی از سمت چپ و راست همراه است، و در آن، شب هم در حال تأثیرگذاری و تغییر بر روی ارتباطات و زندگی پیرزنان در خانههایشان است. در واقع، نشان دهنده چالشها و سختیهایی است که در زندگی آنها وجود دارد.
خوف در جان و طوف در سرگین
گه به آن خانه پوید و گه این
هوش مصنوعی: ترس در دل و آشفتگی در زندگی، گاهی به این خانه میآید و گاهی به آن خانه.
دهیانش به سر در آویزند
شهریانش به قهر خون ریزند
هوش مصنوعی: مردم شهرش دچار درد و رنج میشوند و در این شرایط، حاکمان به قساوت و خشونت روی میآورند.
باز چون میل آب و دانه نکرد
بر زمین آشیان و خانه نکرد
هوش مصنوعی: باز وقتی که دیگر میل به آب و دانه نداشت، بر روی زمین آشیانه و خانهای نساخت.
چند روزی به محنت و زاری
که ریاضت کشید و بیداری
هوش مصنوعی: مدتی را در سختی و رنج به سر برد و با زحمت و بیداری به خودسازی پرداخت.
لایق دست میر و شاه شود
در خور مسند و کلاه شود
هوش مصنوعی: کسی که شایسته باشد، باید به مقامهای بزرگ و عالی دست یابد و ارزش نشستن بر تخت و استفاده از تاج را داشته باشد.
تا درو فر شاه کار کند
مرغ ده سنگ خود شکار کند
هوش مصنوعی: تا وقتی که مرغ ده به شکار سنگ خود مشغول است، فر شاه به کار خود ادامه میدهد.
از بلندان نظر بلند شود
تا نصیب تو چون و چند بود؟
هوش مصنوعی: برای اینکه نصیب و قسمت تو مشخص شود، باید از موقعیتهای بالاتر و دیدگاههای وسیعتری نگاه کنی.
فر احمد چو در علی پیوست
در خیبر گرفت در یکدست
هوش مصنوعی: وقتی که احمد در کنار علی قرار گرفت، در خیبر موفق شد به راحتی و قدرت تمام، دشمن را در یک لحظه شکست دهد.
گر تو داری، مبند بر خود راه
ور نداری، ز دیگران میخواه
هوش مصنوعی: اگر چیزی داری، آن را در خود محبوس نکن و اگر از دیگران نمیتوانی چیزی بگیری، بهتر است از دیگران درخواست کنی.