گنجور

بخش ۵۰ - در تربیت اولاد

شرم دار، ای پدر، ز فرزندان
ناپسندیده هیچ مپسند آن
با پسر قول زشت و فحش مگوی
تا نگردد لئیم و فاحشه گوی
تو بدارش به گفتها آزرم
تا بدارد ز کرده‌های تو شرم
بچهٔ خویش را به ناز مدار
نظرش هم ز کار باز مدار
چون به خواری برآید و سختی
نکشد محنت و زبون بختی
کارش آموز، تا شود بنده
جور کن، تا شود سر افگنده
مدهش دل، که پهلوان گردد
تو شوی پیر و او جوان گردد
گر کمانش خری، چو تیر شود
ور کمر یافت، خود اسیر شود
ننشیند، سفر کند ز برت
بگدازد ز هجر خود جگرت
هر دم آید به روی او خطری
هر زمان آورند ازو خبری
مادر از اشتیاق او میرد
پدر اندر فراق او میرد
چون هوس کرد پنجه و کشتیش
گر اجازت دهی همی کشتیش
یا به جنگیش برند و سر بدهد
یا شود دزد مال و زر بنهد
گر چه فرزند کشتهٔ تو بود
این بلا دست‌رشتهٔ تو بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شرم دار، ای پدر، ز فرزندان
ناپسندیده هیچ مپسند آن
هوش مصنوعی: ای پدر، از داشتن فرزندانی که ناپسند و نادرست‌اند، شرم داشته باش و هیچ‌گاه از آن‌ها راضی نباش.
با پسر قول زشت و فحش مگوی
تا نگردد لئیم و فاحشه گوی
هوش مصنوعی: با فرزند به زشتی و فحش سخن مگو، زیرا او تبدیل به انسانی پست و بدزبان خواهد شد.
تو بدارش به گفتها آزرم
تا بدارد ز کرده‌های تو شرم
هوش مصنوعی: تو با زبان خودت به او ادب و احترام و نرمی یاد بده تا از کارهای تو خجالت بکشد.
بچهٔ خویش را به ناز مدار
نظرش هم ز کار باز مدار
هوش مصنوعی: بچه‌ات را ناز نکن و اجازه نده که از کار و تلاش باز بماند.
چون به خواری برآید و سختی
نکشد محنت و زبون بختی
هوش مصنوعی: اینان که به سختی دچار نمی‌شوند و رنج و مشقت را احساس نمی‌کنند، در واقع در ذلت و بدبختی به سر می‌برند.
کارش آموز، تا شود بنده
جور کن، تا شود سر افگنده
هوش مصنوعی: آموزش ببین، تا به خوبی در کار خود مهارت پیدا کنی؛ تلاش کن، تا به توفیق و موفقیت دست یابی.
مدهش دل، که پهلوان گردد
تو شوی پیر و او جوان گردد
هوش مصنوعی: دل را به شگفتی نیاور، زیرا تو پیر خواهی شد و او جوان خواهد ماند.
گر کمانش خری، چو تیر شود
ور کمر یافت، خود اسیر شود
هوش مصنوعی: اگر کمان را در دست داشته باشی، می‌توانی به هدف بزنی، اما اگر کمربند را محکم کنی، خود را به بند خواهی کشید.
ننشیند، سفر کند ز برت
بگدازد ز هجر خود جگرت
هوش مصنوعی: نمی‌تواند آرام بگیرد، سفر خواهد کرد و از دوری تو قلبش به درد می‌آید.
هر دم آید به روی او خطری
هر زمان آورند ازو خبری
هوش مصنوعی: هر لحظه خطری به او نزدیک می‌شود و هر زمانی خبری از آن خطر به گوش می‌رسد.
مادر از اشتیاق او میرد
پدر اندر فراق او میرد
هوش مصنوعی: مادر به خاطر علاقه و محبتش به فرزندش دچار غم و اندوه می‌شود و پدر هم به خاطر دوری و جدایی او به شدت رنج می‌کشد.
چون هوس کرد پنجه و کشتیش
گر اجازت دهی همی کشتیش
هوش مصنوعی: وقتی که به او اجازه دهی، او کار خود را انجام می‌دهد و تو را از بین می‌برد.
یا به جنگیش برند و سر بدهد
یا شود دزد مال و زر بنهد
هوش مصنوعی: یا به جنگ می‌رود و جانش را فدای حق می‌کند، یا به دزدی می‌چسبد و ثروت جمع می‌نماید.
گر چه فرزند کشتهٔ تو بود
این بلا دست‌رشتهٔ تو بود
هوش مصنوعی: هرچند که فرزند تو به خاطر این حادثه جان باخته است، اما این مشکل را خودت به وجود آورده‌ای.

حاشیه ها

1390/10/14 14:01
مصطفی

سلام
میشه معنی این بیت رو بگید منظورش از مصرع دومش چیه
گر کمانش خری، چو تیر شود
ور کمر یافت، خود اسیر شود
و همچنین معنی بیت زیر :
چون هوس کرد پنجه و کشتیش
گر اجازت دهی همی کشتیش

ممنون

1390/10/18 14:01
رسته

معنی بیت 8
گر کمانش خری، چو تیر شود
ور کمر یافت، خود اسیر شود
اگر کمان برای پسرت بخری او مانند تیر می شود. اگر او کمر یافت اسیر خواهد شد. کمر یافتن کنایه از بلندی یافتن است . فردوسی می گوید
به مردی رسد برکشد سر به ماه
کمر جوید و تاج و تخت و کلاه .
اوحدی صوفی مسلک بوده است در تربیت فرزند توصیه می کند که روش درویشی پیشه کند اگر فرزند سپاهی و لشکری شد باید به جنگ رود و مادر را عزا دارد کند، اگر مقام و بلندی یافت خود اسیر مقام و مافوق خود خواهد شد.
بیت 12
چون هوس کرد پنجه و کشتیش
گر اجازت دهی همی کشتیش
اگر هوس کشتی گرفتن و پنجه در افکندن را کرد و تو اجازه دادی که آن کار را بکند مانند آن است که او را کشته باشی