گنجور

بخش ۴۸ - حکایت

واعظی وصف حوریان میکرد
شرح حسن عمل بیان میکرد
که: بهر مرد بیست حور دهند
جای در باغ و در قصور دهند
زنکی پیر از آن میان برخاست
که: همی پرسمت حدیثی راست
هیچ در خلد حور نر باشد؟
گفت: بنشین که آنقدر باشد
در بهشت ار شوی تو، ای ساده
نهلندت سلیم و نا گاده
با زن دول پند بی‌خرما
گردگانست و گنبد هر ما
توشهٔ خود بر آر از انبانش
سر فرو ده درین بیابانش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

واعظی وصف حوریان میکرد
شرح حسن عمل بیان میکرد
هوش مصنوعی: موعظه کننده در مورد زیبایی‌های حوریان صحبت می‌کرد و ویژگی‌های خوب اعمال را توضیح می‌داد.
که: بهر مرد بیست حور دهند
جای در باغ و در قصور دهند
هوش مصنوعی: برای هر مرد، بیست حور به او عطا می‌شود و در باغ‌ها و کاخ‌ها جایی به او داده می‌شود.
زنکی پیر از آن میان برخاست
که: همی پرسمت حدیثی راست
هوش مصنوعی: زن سال‌خورده‌ای از آن جمع بلند شد و گفت: من می‌خواهم از تو داستانی واقعی بپرسم.
هیچ در خلد حور نر باشد؟
گفت: بنشین که آنقدر باشد
هوش مصنوعی: در بهشت آیا حوری‌ای وجود دارد که نر باشد؟ پاسخ داد: نگران نباش، این موضوع تا حدی وجود دارد.
در بهشت ار شوی تو، ای ساده
نهلندت سلیم و نا گاده
هوش مصنوعی: اگر به بهشت بروی، ای سادگی که داری، در آنجا به تو خوش اخلاقی و درستکاری می‌آموزند.
با زن دول پند بی‌خرما
گردگانست و گنبد هر ما
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از دوستی و نزدیکی به زنان است که شبیه به میوه‌های شیرین و دلپذیر هستند. همچنین اشاره‌ای به زیبایی و بزرگی آسمان و گردونه‌های آن دارد که نماد زندگی و تحولات در دیار ما به شمار می‌رود.
توشهٔ خود بر آر از انبانش
سر فرو ده درین بیابانش
هوش مصنوعی: از انبانش، توشهٔ خود را بردار و در این بیابان برای خود آماده کن.