بخش ۴۶ - حکایت
پسری با پدر به زاری گفت
که: مرا یار شو به همسر و جفت
گفت بابا: زنا کن و زن نه
پند گیر از خلایق، از من نه
در زنا گر بگیردت عسسی
بهلد، کاو گرفت چون تو بسی
زن بخواهی تو را رها نکند،
ور تو بگذاریش چهها نکند؟
از من و مادرت نگیری پند
چند دیدی و نیز دیدم چند
آن رها کن که نان و هیمه نماند
ریش بابا ببین که: نیمه نماند
بخش ۴۵ - در حالات زنان بد: زن به چشم تو گر چه خوب شودبخش ۴۷ - در نصیحت زنان بد: مکن، ای شاهد شکر پاره
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پسری با پدر به زاری گفت
که: مرا یار شو به همسر و جفت
هوش مصنوعی: پسری با ناراحتی به پدرش گفت که: کاش برای من یک همسر و شریک زندگی انتخاب کنی.
گفت بابا: زنا کن و زن نه
پند گیر از خلایق، از من نه
هوش مصنوعی: پدر گفت: به نافرمانی و دسیسه بپرداز و از مردم نصیحت نگیر، از من هم نه.
در زنا گر بگیردت عسسی
بهلد، کاو گرفت چون تو بسی
هوش مصنوعی: اگر در زنا به تو اتهامی وارد شود، مانند کسی که دلیلی برای محکومیت تو پیدا کرده، بسیارند افرادی که مانند تو هستند و به همین دلیل گرفتار شدهاند.
زن بخواهی تو را رها نکند،
ور تو بگذاریش چهها نکند؟
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زن تو را رها نکند، باید به او توجه کنی و او را دوست داشته باشی؛ اگر او را نادیده بگیری و فراموش کنی، ممکن است چه کارها که نکند!
از من و مادرت نگیری پند
چند دیدی و نیز دیدم چند
هوش مصنوعی: به خاطر تجربهها و دیدگاههایی که من و مادرت داریم، نباید به یکدیگر نصیحت کنیم. ما هر کدام در زندگی چیزهایی دیدهایم و یاد گرفتهایم که ارزشمند است.
آن رها کن که نان و هیمه نماند
ریش بابا ببین که: نیمه نماند
هوش مصنوعی: آنچه در دست داری که به درد نمیخورد، رها کن. به زندگی پدرت نگاه کن که او چیزهایی را برای تو فراهم کرده که دیگر نیمهکاره نماندند.