بخش ۴۵ - در حالات زنان بد
زن به چشم تو گر چه خوب شود
زشت باشد چو خانه روب شود
زن مستور شمع خانه بود
زن شوخ آفت زمانه بود
پارسا مرد را سر افرازد
زن ناپارسا بر اندازد
چون تهی کرد سفره و کوزه
دست یازد به چادر و موزه
پیش قاضی برد که: مهر بده
به خوشی نیستت به قهر بده
زن پرهیزگار طاعت دوست
با تو چون مغز باشد اندر پوست
زن ناپارسا شکنج دلست
زود دفعش بکن، که رنج دلست
زن چو خامی کند بجوشانش
رخ نپوشد، کفن بپوشانش
زن بد را قلم به دست مده
دست خود را قلم کنی زان به
زان که شوهر شود سیه جامه
به که خاتون کند سیه نامه
چرخ زن را خدای کرد بحل
قلم و لوح، گو: به مرد بهل
بخت باشد، زن عطارد روی
چون قلم سر نهاده بر خط شوی
زن چو خطاط شد بگیرد هم
هم چو بلقیس عرش را به قلم
کاغذ او کفن، دواتش گور
بس بود گر کند به دانش زور
آنکه بینامه نامها بد کرد
نامه خوانی کند چه خواهد کرد؟
دور دار از قلم لجاجت او
تو قلم میزنی، چه حاجت او؟
او که الحمد را نکرد درست
ویس و رامین چراش باید جست؟
زن و سوراخ مار و سوراخست
ور بود شوخ مار با شاخست
شخ او باش، بر شکن شاخش
مار خود را مهل به سوراخش
به جداییش چند روز بساز
چند شب نیز طاق و جفت مباز
طاق باید شد از چنان جفتی
که همین خیز داند و خفتی
وقت خواب از رخش مگردان پشت
که در انگشتری جهد انگشت
زن چو بیرون رود، بزن سختش
خود نمایی کند، بکن رختش
ور کند سرکشی، هلاکش کن
آب رخ میبرد، به خاکش کن
چون به فرمان زن کنی ده و گیر
نام مردی مبر، به ننگ بمیر
پیش خود مستشار گردانش
لیک کاری مکن به فرمانش
راز خود بر زن آشکار مکن
خانه را بر زنان حصار مکن
زن بد را نگاه نتوان داشت
نیک زن را تباه نتوان داشت
عشق داری، بزن مگوی که: هست
که ز دستان او نشاید رست
زن بد کار خویش خواهد کرد
پس ببندی، ز پیش خواهد کرد
زن چو مارست، زخم خود بزند
بر سرش نیک زن که بد بزند
مارت ابلیس در بهشت کند
تا ترا پای بند کشت کند
چون بری در درون جنت بار؟
وز برون دوستی کنی با مار؟
مکنش پرورش به مهر و به مهر
زانکه نقشین بود ولی پر زهر
نرمی و نقش مار گَرزه بهل
زهر دنبال بین و زهرهٔ دل
نه به حجت توان به راه آورد
نه به اقرار در گناه آورد
نه به سوگند راست کار شود
نه به پیمان و عهد یار شود
تا که باشی کشد در آغوشت
چون برفتی کند فراموشت
گر جوی خرج سازی از مالش
نرهی، تا تو باشی از، قالش
زن چو نیکوترست هیچ بود
زآنکه چون مار پیچ پیچ بود
مروش پی، تلف مکن مالت
که سبک در کشد به دنبالت
بگذر از مارگیر وسلهٔ او
که به جز زهر نیست زلهٔ او
جسم را بند و روح را بنده
چه روی از پی ششی گنده؟
غول خود را مدان به جز زن خود
بر منه پای او به گردن خود
زانکه چون غول در سرای شود
گردنت را دوال پای شود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زن به چشم تو گر چه خوب شود
زشت باشد چو خانه روب شود
هوش مصنوعی: اگرچه زنی در نظر تو زیبا به نظر بیاید، اما در حقیقت زشت خواهد بود، مانند خانهای که پر از گرد و غبار است.
زن مستور شمع خانه بود
زن شوخ آفت زمانه بود
هوش مصنوعی: زنی که در خانه حضور داشت و زینتبخش آن بود، به عنوان زن با نشاط و سرزندهای شناخته میشد که در زمانهاش درخشندگی و شگفتی ایجاد میکرد.
پارسا مرد را سر افرازد
زن ناپارسا بر اندازد
هوش مصنوعی: مرد پارسا و درستکار در جامعه احترام و منزلت مییابد، اما زن ناپاک و بیاخلاق میتواند او را به زمین بزند و از مقام و منزلتش بیندازد.
چون تهی کرد سفره و کوزه
دست یازد به چادر و موزه
هوش مصنوعی: وقتی سفره خالی شد و کوزه را برطرف کرد، به چادر و کفشها دست میزند.
پیش قاضی برد که: مهر بده
به خوشی نیستت به قهر بده
هوش مصنوعی: به قاضی بگویید که اگر خواستهات را به خاطر رضایت انجام نمیدهی، پس با غضب و ناراحتی انجامش بده.
زن پرهیزگار طاعت دوست
با تو چون مغز باشد اندر پوست
هوش مصنوعی: زن پرهیزگار، مانند مغزی است که در پوست قرار دارد؛ او در طاعت و عبادت خداوند به طور کاملاً واقعی و عمیق مشغول است، حتی اگر ظاهر کار او ممکن است معمولی به نظر برسد.
زن ناپارسا شکنج دلست
زود دفعش بکن، که رنج دلست
هوش مصنوعی: زنان ناپاک و بیبند و بار موجب درد و زحمت دل هستند. بهتر است هر چه سریعتر از آنها دوری جست تا از رنج و مصیبتهای عاطفی در امان بمانی.
زن چو خامی کند بجوشانش
رخ نپوشد، کفن بپوشانش
هوش مصنوعی: اگر زنی نادان باشد، باید او را آگاه کرد و به او آموزش داد؛ در غیر این صورت، بهتر است که او را از دنیای خارج دور نگه داریم.
زن بد را قلم به دست مده
دست خود را قلم کنی زان به
هوش مصنوعی: به زن بد اجازه نده که قلم به دست بگیرد، زیرا ممکن است به خود آسیب بزند.
زان که شوهر شود سیه جامه
به که خاتون کند سیه نامه
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه مرد با لباس سیاه میشود، بهتر است که زن با نوشتهای سیاه (بد) نشود.
چرخ زن را خدای کرد بحل
قلم و لوح، گو: به مرد بهل
هوش مصنوعی: خداوند چرخ زن را به حرکت درآورد و نوشتن با قلم و روی لوح را آغاز کرد. گو، به مرد بگو که از راه خود کنار برود.
بخت باشد، زن عطارد روی
چون قلم سر نهاده بر خط شوی
هوش مصنوعی: اگر روزگار به تو یاری کند، همسر تو مانند سیارهٔ عطارد زیبا و دلربا خواهد بود، مانند قلمی که بر روی کاغذ خط میکشد.
زن چو خطاط شد بگیرد هم
هم چو بلقیس عرش را به قلم
هوش مصنوعی: وقتی زن مانند یک خطاط ماهر شود، میتواند حتی عرش را با قلم خود به دست آورد، همانطور که بلقیس، ملکه سبا، قدرت و شکوه را به دست آورد.
کاغذ او کفن، دواتش گور
بس بود گر کند به دانش زور
هوش مصنوعی: اگر کاغذ او را کفن و دواتش را قبر بدانیم، کافی است که با علم و دانش خود بر دیگران چیره شود.
آنکه بینامه نامها بد کرد
نامه خوانی کند چه خواهد کرد؟
هوش مصنوعی: کسی که بدون داشتن یک هویت و نشانه صحیح، کارهایی ناپسند انجام میدهد، هنگامی که بخواهد نامهای را بخواند، چه انتظاری میتوان از او داشت؟
دور دار از قلم لجاجت او
تو قلم میزنی، چه حاجت او؟
هوش مصنوعی: از این شخصی که به طور لجبازانه اصرار دارد دوری کن؛ تو در حال نوشتن هستی و او نیازی به این کار ندارد.
او که الحمد را نکرد درست
ویس و رامین چراش باید جست؟
هوش مصنوعی: کسی که نتوانسته به درستی شکر و ستایش را به جا آورد، چرا باید به دنبال داستان ویس و رامین باشد؟
زن و سوراخ مار و سوراخست
ور بود شوخ مار با شاخست
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به برخی از ویژگیهای زنان و مارها اشاره دارد و به نظر میرسد که نوعی کنایه یا طعنه دارد. در این بیان، زن و مار به ویژه در مورد جذابیت و فریبندگی آنها اشاره شده است. به طور کلی، این جمله نشاندهنده نوعی بازی با کلمات و مفاهیم است که در آن به زیبایی و خطرهایی که ممکن است در پی داشته باشد، اشاره شده است.
شخ او باش، بر شکن شاخش
مار خود را مهل به سوراخش
هوش مصنوعی: به خودت اعتماد داشته باش، اما مواظب باش که حواست به خطرها باشد و اجازه ندهی که به راحتی به چنگ بیایند.
به جداییش چند روز بساز
چند شب نیز طاق و جفت مباز
هوش مصنوعی: برای جدایی او، چند روز و چند شب را سپری کن و در این مدت، تلاش کن که مقاومت کنی و از غم و اندوه فاصله بگیری.
طاق باید شد از چنان جفتی
که همین خیز داند و خفتی
هوش مصنوعی: برای داشتن یک رابطه موفق و پایدار، باید از شریک زندگیای انتخاب کنید که هم در لحظات خوب و خوشی، و هم در مواقع دشوار و چالشبرانگیز، توانایی و قابلیت اعتماد و حمایت را داشته باشد.
وقت خواب از رخش مگردان پشت
که در انگشتری جهد انگشت
هوش مصنوعی: زمانی که به خواب میروی، چهرهات را از من برنگردان. زیرا در برابر زیباییات، سنگینی بهترین جواهرات بیمعناست.
زن چو بیرون رود، بزن سختش
خود نمایی کند، بکن رختش
هوش مصنوعی: زن که از خانه بیرون میرود، خودش را به گونهای نشان میدهد که توجه دیگران را جلب کند. بنابراین، سعی کن لباسهای او را مرتب و زیبا کنی.
ور کند سرکشی، هلاکش کن
آب رخ میبرد، به خاکش کن
هوش مصنوعی: اگر کسی سرکشی کند و نافرمانی نماید، او را از پا درآور و با آب میبرد، او را به خاک بسپار.
چون به فرمان زن کنی ده و گیر
نام مردی مبر، به ننگ بمیر
هوش مصنوعی: اگر به فرمان زنان تن دهی و نام مردی را فراموش کنی، با شرمندگی خواهی مرد.
پیش خود مستشار گردانش
لیک کاری مکن به فرمانش
هوش مصنوعی: به خودت تکیه کن و مشورت بگیر، اما هیچ کاری را به خاطر اینکه او میگوید انجام نده.
راز خود بر زن آشکار مکن
خانه را بر زنان حصار مکن
هوش مصنوعی: رازهای شخصی و خصوصی خود را به زنان نگو و در اختیارشان نگذار؛ زیرا نباید اجازه بدهی که این رازها برای آنها قابل دسترسی باشد.
زن بد را نگاه نتوان داشت
نیک زن را تباه نتوان داشت
هوش مصنوعی: زن بد را نمیتوان تحمل کرد و زن نیک را نمیتوان خراب کرد.
عشق داری، بزن مگوی که: هست
که ز دستان او نشاید رست
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی، عمل کن و بهانه ناورید که از چنگال او نمیتوان رهایی یافت.
زن بد کار خویش خواهد کرد
پس ببندی، ز پیش خواهد کرد
هوش مصنوعی: زن بد کار خود را انجام خواهد داد، پس بهتر است که از او دوری کنی و پیش خود را خالی کنی.
زن چو مارست، زخم خود بزند
بر سرش نیک زن که بد بزند
هوش مصنوعی: زن مانند ماری است که اگر به او آسیب برسد، به شدت انتقام میگیرد. بنابراین، باید با او به خوبی رفتار کرد، زیرا اگر بدی ببینید، واکنش نامناسبی خواهد داشت.
مارت ابلیس در بهشت کند
تا ترا پای بند کشت کند
هوش مصنوعی: ابلیس در بهشت، تو را به دام میاندازد تا تو را از راه درست منحرف کند.
چون بری در درون جنت بار؟
وز برون دوستی کنی با مار؟
هوش مصنوعی: وقتی که در بهشت به سر میبری، چرا از بیرون با دوستی به ماری نزدیک میشوی؟
مکنش پرورش به مهر و به مهر
زانکه نقشین بود ولی پر زهر
هوش مصنوعی: از محبت و مهربانی او را پرورش نده، زیرا او شبیه چیز زیبا و نقشینی است که در واقع سمی و خطرناک است.
نرمی و نقش مار گَرزه بهل
زهر دنبال بین و زهرهٔ دل
هوش مصنوعی: نرمی و زیبایی مار که زهر دارد، مانند زهر دل را دنبال کن.
نه به حجت توان به راه آورد
نه به اقرار در گناه آورد
هوش مصنوعی: نه میتوان کسی را با دلایل قاطع به مسیر درست هدایت کرد و نه با اینکه در گناهان خود اعتراف کند، میتوان او را تغییر داد.
نه به سوگند راست کار شود
نه به پیمان و عهد یار شود
هوش مصنوعی: نه با قسم خوردن، کار درست میشود و نه با پیمان و قول، دوستی شکل میگیرد.
تا که باشی کشد در آغوشت
چون برفتی کند فراموشت
هوش مصنوعی: وقتی در کنار کسی هستی و او را در آغوش میگیری، احساس نزدیکی و محبت خواهد بود، اما زمانی که او را ترک کنی، همه چیز به فراموشی میرود.
گر جوی خرج سازی از مالش
نرهی، تا تو باشی از، قالش
هوش مصنوعی: اگر در خرج کردن مال کسی سلیقه و مدیریت خوبی به خرج دهی، حتی اگر آن مال متعلق به او باشد، وقتی تو در حیات او هستی، باز هم از برکت آن مال بهرهمند خواهی شد.
زن چو نیکوترست هیچ بود
زآنکه چون مار پیچ پیچ بود
هوش مصنوعی: زن هر چه زیباتر باشد، هیچ نیست جز این که مانند ماری پیچپیچ و فریبنده است.
مروش پی، تلف مکن مالت
که سبک در کشد به دنبالت
هوش مصنوعی: مالت را هدر نده و بیدلیل آن را خرج نکن، زیرا بیمقدار شدن آن باعث میشود که مشکلات به سادگی به دنبال تو بیفتند.
بگذر از مارگیر وسلهٔ او
که به جز زهر نیست زلهٔ او
هوش مصنوعی: از مارگیر بگذر، زیرا او جز زهر چیزی ندارد و در رفتار او نیرنگی پنهان است.
جسم را بند و روح را بنده
چه روی از پی ششی گنده؟
هوش مصنوعی: بدن محدودیتهایی دارد و روح تحت تسلط است؛ چرا باید به دنبال چیزهای بیارزش باشیم؟
غول خود را مدان به جز زن خود
بر منه پای او به گردن خود
هوش مصنوعی: به جز همسر خود، کسی را غول و بزرگمنش ندان و پای او را بر گردن خود نگذار.
زانکه چون غول در سرای شود
گردنت را دوال پای شود
هوش مصنوعی: چون غول به خانه بیاید، گردنت در وضعیت دشواری قرار میگیرد و میتواند به مشکل زیادی دچار شود.