بخش ۴۴ - در تناکح و توالد
خلق را چون نظر به صورت بود
وطن و منزلی ضرورت بود
چون شود منزل و وطن معمور
بیزن و خادمی نگیرد نور
تا اگر بگذرد ازین چندی
هم بماند ز هر دو فرزندی
که نگهدارد آن در خانه
نگذارد به دست بیگانه
زانکه از مال غم ندارد مرد
چون بداند که دوست خواهد خورد
عادت زیستن چنین بودست
شربت مرگ و مردن این بودست
پس چو ناچار شد که خواهی زن
گرد رانی به جوی بیگردن
زن دوشیزه خواه و نیک نژاد
تا ترا بیند و شود بتو شاد
کانکه با شوهری دگر بوده است
پیش او عشوهٔ تو بیهوده است
و گرش صورت و درم باشد
خود فتوحیست این و کم باشد
اصل در زن سداد و مستوریست
و گرش ایندو نیست دستوریست
چونکه پیوند شد، به نازش دار
بر سرخانه سر فرازش دار
تو در آیی ز در، سلامش کن
او درآید، تو احترامش کن
هر زمانش به دلنوازی کوش
وقت خلوت به لطف و بازی کوش
صاحب رخت و چیز دار او را
پیش مردم عزیز دار او را
از سخنهای خوب و گفتن خوش
به نماز و به طاعتش در کش
میکن ار بینی از خرد نورش
به نصیحت ز بام و در دورش
راه بیگانه در سرای مده
پیرزن را به خانه جای مده
بیضرورت روا مدار به فال
راه لولی و مطرب و دلادل
دل خویشان او مدار دژم
هر یکی را به قدر میخور غم
تا ز لطف تو شرمسار شود
به مراد تو سازگار شود
با زن خویشتن دو کیسه مباش
وان چه دارد به سوی خود متراش
زن چو داری، مرو پی زن غیر
چون روی در زنت نماند خیر
هر چه کاری همان درود توان
در زیان گارگی چه سود توان؟
زن کنی، داد زن بباید داد
دل در افتاد، تن بباید داد
آنکه شش ماه در سفر باشد
دو دیگر به راه در باشد
چار در شهر روز می خوردن
شب خرابی و جنگ و قی کردن
دل به بازارها گرو کرده
کهنه را هشته، قصد نو کرده
برده خاتون به انتظارش روز
او بخفته ز خستگی چون یوز
این گنه را که عذر داند خواست؟
وین تحکم به مذهب که رواست؟
کد خدایی چنین به سر نرود
زن ازین خانه چون بدر نرود؟
بشر در روم و تاجر اندر هند
چون نیاید به خانه فاجر و رند؟
در سفر خواجه بیغلامی نیست
بی می و نقل و کاس و جامی نیست
پیش خاتون جز آب و نان نبود
و آنچه اصلست در میان نبود
این نه عدلست و این نه داد، ای مرد
خانه خود مده به باد، ای مرد
به ازین کرد باید اندیشه
تا نیاید شغال در بیشه
تو که مردی، نمیکنی صبری
چه کنی بر زنان چنین جبری؟
خواجه چون بیغلام دم نزند
زن پاکیزه نیز کم نزند
بندهٔ خوب در حرم نبرند
آتش و پنبه پیش هم نبرند
کار ایشان اگر ز فتنه بریست
قصهٔ یوسف و زلیخا چیست؟
پیش روباه مینهی دنبه
میخروشی که: «تله میجنبه»
هر که غیرت نداشت دینش نیست
آن ندارد کسی که اینش نیست
زن کنی، خانه باید و پس کار
بعد از آن بنده و ضیاع و عقار
ملک را آب و بندگان را نان
خانه را خرج و خرج را مهمان
طفل کوچک چو بهر نان بگریست
چه شناسد که نحو و منطق چیست؟
میل کودک به گردگان و مویز
بیش بینم که بر خدای عزیز
چون اسیر و عیالمند شوی
به سر و پای در کمند شوی
طمع از لذت حضور ببر
سوی ظلمت شو و ز نور ببر
نان و هیزم کشی چو حمالان
روز و شب تا سحر ز غم نالان
بندگی نان کشیدنست به رنج
خواجه نامی ولیک بنده بسنج
خواجگی راحتست و آزادی
تو به رنج و به بندگی شادی
گر ندانی سزای گردن گول
غل دیوست،یا دو شاخهٔ غول
هم چو دزدان نشسته بر زانو
کرده او را دو شاخه کدبانو
کنده در پای و بند بر گردن
چون توان فخر خواجگی کردن؟
روز تا شب بلا و بار کشی
تا شبش تنگ در کنار کشی
از تو خاتون چو گردد آبستن
نتوان راه زادنش بستن
چون بزاد، ار نرست اگر ماده
خرج باید دو مرده آماده
پسران را قبای روسی کن
دختران را به زر عروسی کن
ز در دوستان به ماتم و سور
نتوانی شدن به کلی دور
خواجگی نیست، این بلای تنست
با چنین کمزنی چه جای زنست؟
بندگی کن، که خواجه خوانندت
گر امیری کنی برانندت
بخش ۴۳ - در منع اسراف: ای که بر قصر کوشک سازی توبخش ۴۵ - در حالات زنان بد: زن به چشم تو گر چه خوب شود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خلق را چون نظر به صورت بود
وطن و منزلی ضرورت بود
هوش مصنوعی: مردم برای زندگی و سکونت به جایی نیاز دارند که در آن احساس راحتی و امنیت کنند.
چون شود منزل و وطن معمور
بیزن و خادمی نگیرد نور
هوش مصنوعی: وقتی که خانه و محل زندگی پر رونق باشد، اما بدون زن و خدمتکار، آنجا روشنی و زندگی نخواهد داشت.
تا اگر بگذرد ازین چندی
هم بماند ز هر دو فرزندی
هوش مصنوعی: تا زمانی که مدتی بگذرد، از هر دو، نشانهای باقی میماند.
که نگهدارد آن در خانه
نگذارد به دست بیگانه
هوش مصنوعی: کسی باید مراقب باشد که آن چیز ارزشمند را در خانه نگه دارد و نگذارد به دست دیگران بیفتد.
زانکه از مال غم ندارد مرد
چون بداند که دوست خواهد خورد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مردی که از ثروت خود دلنگران نیست، زیرا میداند که دوستش آن را با محبت و با نیت خوب مصرف خواهد کرد. در واقع، او به این دوستانه بودن و حسن نیت دوستش اطمینان دارد و به همین خاطر از نگرانی در مورد مال خود آزاد است.
عادت زیستن چنین بودست
شربت مرگ و مردن این بودست
هوش مصنوعی: زندگی به این شکل بوده است که نوشیدن شربت مرگ و تجربه مرگ جزئی از آن است.
پس چو ناچار شد که خواهی زن
گرد رانی به جوی بیگردن
هوش مصنوعی: زمانی که ناچار هستی که به همسری انتخاب کردهای، آن را به راحتی بپذیر و از آن دوری نکن.
زن دوشیزه خواه و نیک نژاد
تا ترا بیند و شود بتو شاد
هوش مصنوعی: زن باکره و با اصالت، وقتی که تو را ببیند، خوشحال میشود.
کانکه با شوهری دگر بوده است
پیش او عشوهٔ تو بیهوده است
هوش مصنوعی: اگر کسی قبلاً با همسر دیگری بوده باشد، نشان دادن عشق و محبت به او در حال حاضر بیفایده است.
و گرش صورت و درم باشد
خود فتوحیست این و کم باشد
هوش مصنوعی: اگرچه زیبایی و مال و ثروت داشته باشد، همین که به آن مفتخر شوید، خودش یک پیروزی است و ممکن است ارزش کمتری داشته باشد.
اصل در زن سداد و مستوریست
و گرش ایندو نیست دستوریست
هوش مصنوعی: زن از اصل خود پایبند به پیروی و پوشیدگی است و اگر این دو ویژگی در او نباشد، لازمهای برای او وجود ندارد.
چونکه پیوند شد، به نازش دار
بر سرخانه سر فرازش دار
هوش مصنوعی: زمانی که دو نفر به هم متصل و پیوند مییابند، باید با احترام و محبت بر سر منزلت و مقام یکدیگر توجه کنید.
تو در آیی ز در، سلامش کن
او درآید، تو احترامش کن
هوش مصنوعی: اگر کسی از در به خانه وارد شد، به او سلام کن و وقتی وارد شد، به او احترم بگذار.
هر زمانش به دلنوازی کوش
وقت خلوت به لطف و بازی کوش
هوش مصنوعی: هر زمانی که در دل کسی جایی داری، در لحظات تنهایی با صرف محبت و شادی، سعی کن ارتباطی دلنشین برقرار کنی.
صاحب رخت و چیز دار او را
پیش مردم عزیز دار او را
هوش مصنوعی: کسی که صاحب زیبایی و مال و اموال است، باید در میان مردم محترم و عزیز باشد.
از سخنهای خوب و گفتن خوش
به نماز و به طاعتش در کش
هوش مصنوعی: به خاطر زیباییهای کلام و خوشبیانی، به نماز و بندگی خداوند بپرداز.
میکن ار بینی از خرد نورش
به نصیحت ز بام و در دورش
هوش مصنوعی: اگر به خوبی نگاه کنی، از خرد و دانایی او نوری میبینی که نصیحتش مانند یک چراغ در دوردستها راه را روشن میکند.
راه بیگانه در سرای مده
پیرزن را به خانه جای مده
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که نباید بیگانه را به خانه راه بدهی و همچنین نباید به کسی که در خانهتان نیست و متعلق به شما نیست، اجازه دهید در آن خانه بماند. این بیانگر احتیاط و محافظت از حریم شخصی است.
بیضرورت روا مدار به فال
راه لولی و مطرب و دلادل
هوش مصنوعی: بیهوده به دنبال خوشگذرانی و لذتجویی نروید، زیرا این کارها تنها وقت شما را تلف میکند و به هیچگونه سودی نخواهد انجامید.
دل خویشان او مدار دژم
هر یکی را به قدر میخور غم
هوش مصنوعی: دلهای نزدیکان را از غم و اندوه دور نگهدار و برای هر یک به اندازهای که حقشان است، غم و درد تحمل کن.
تا ز لطف تو شرمسار شود
به مراد تو سازگار شود
هوش مصنوعی: تا زمانی که لطف تو وجود دارد، شخص خجالتزده خواهد شد و به خواستههای تو سازگار خواهد گشت.
با زن خویشتن دو کیسه مباش
وان چه دارد به سوی خود متراش
هوش مصنوعی: با همسر خود مانند شخصی که دو کیسه دارد رفتار نکن و آنچه را که او در اختیار دارد به سمت خود نکش.
زن چو داری، مرو پی زن غیر
چون روی در زنت نماند خیر
هوش مصنوعی: اگر همسری داری، به دنبال زنی دیگر نرو؛ زیرا وقتی در کنار همسرت نباشی، خیر و خوشحالی از زندگیات دور خواهد شد.
هر چه کاری همان درود توان
در زیان گارگی چه سود توان؟
هوش مصنوعی: هر چه عملی که انجام میدهی، همان نتیجهای که میگیری. پس اگر در کارهایت زیان ببینی، چه فایدهای خواهد داشت؟
زن کنی، داد زن بباید داد
دل در افتاد، تن بباید داد
هوش مصنوعی: اگر زن بگیری، باید برای او حقوق او را رعایت کنی و دل خود را به او بدهی. همچنین باید جسم خود را نیز به او تقدیم کنی.
آنکه شش ماه در سفر باشد
دو دیگر به راه در باشد
هوش مصنوعی: کسی که شش ماه در سفر است، باید دو ماه دیگر هم آمادهی سفر باشد.
چار در شهر روز می خوردن
شب خرابی و جنگ و قی کردن
هوش مصنوعی: در شهر، در طول روز مشغول خوش گذرانی و لذت بردن هستند، اما در شب با خرابیها، جنگها و مشکلات دست و پنجه نرم میکنند.
دل به بازارها گرو کرده
کهنه را هشته، قصد نو کرده
هوش مصنوعی: دل به بازارها سپرده شده و چیزهای کهنه را کنار گذاشته، به دنبال نو و تازه است.
برده خاتون به انتظارش روز
او بخفته ز خستگی چون یوز
هوش مصنوعی: خاتون در انتظار بیدار شدن او است و به دلیل خستگی، روز را خوابیده مانند یوزی که به خواب رفته است.
این گنه را که عذر داند خواست؟
وین تحکم به مذهب که رواست؟
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند این گناه را با عذر توجیه کند؟ و این تسلط بر مذهب، آیا جایز است؟
کد خدایی چنین به سر نرود
زن ازین خانه چون بدر نرود؟
هوش مصنوعی: هرگز یک زن نمیتواند در این خانه خوشبخت باشد، اگر که از این جا خارج شود، زیرا که اینجا به او آرامش و امنیت میدهد.
بشر در روم و تاجر اندر هند
چون نیاید به خانه فاجر و رند؟
هوش مصنوعی: بشر در شهر روم زندگی میکند و تاجر در هند است. چگونه ممکن است که این افراد به خانه کسی بیایند که نابکار و فاسد است؟
در سفر خواجه بیغلامی نیست
بی می و نقل و کاس و جامی نیست
هوش مصنوعی: در سفر خواجه، بدون همراهی غلام و سرو سامان مناسب، چیزی نیست. بدون شراب و نقل و کاسه و جام، نیازی به سفر نیست.
پیش خاتون جز آب و نان نبود
و آنچه اصلست در میان نبود
هوش مصنوعی: در حضور خانم فقط آب و نان وجود داشت و هیچ چیز اساسی و مهمی در میان نبود.
این نه عدلست و این نه داد، ای مرد
خانه خود مده به باد، ای مرد
هوش مصنوعی: این کار نه عادلانه است و نه منصفانه، ای مرد، خانهات را به خطر نینداز. ای مرد.
به ازین کرد باید اندیشه
تا نیاید شغال در بیشه
هوش مصنوعی: باید دقت کنیم و فکر کنیم که چگونه بتوانیم از ورود خطر به محیط خود جلوگیری کنیم.
تو که مردی، نمیکنی صبری
چه کنی بر زنان چنین جبری؟
هوش مصنوعی: تو که مرد هستی، چرا صبر و تحمل نداری؟ چرا بر زنان چنین ظلم و ستم میکنی؟
خواجه چون بیغلام دم نزند
زن پاکیزه نیز کم نزند
هوش مصنوعی: هرگاه شخص محترمی زبان به سخن نمیگشاید، این نشان دهنده اهمیت و جایگاه اوست، همچنین زنان پاکدامن نیز برای حفظ نام و حیثیت خود در معاشرتها کمتر صحبت میکنند.
بندهٔ خوب در حرم نبرند
آتش و پنبه پیش هم نبرند
هوش مصنوعی: یک انسان خوب را در مکان مقدس نباید به دردسر انداخت و نباید او را با چیزهای ناپسند و بیمعنی درگیر کرد.
کار ایشان اگر ز فتنه بریست
قصهٔ یوسف و زلیخا چیست؟
هوش مصنوعی: اگر اعمال ایشان از فتنه و آشوب به دور است، پس داستان یوسف و زلیخا چه معنا دارد؟
پیش روباه مینهی دنبه
میخروشی که: «تله میجنبه»
هوش مصنوعی: اگر به روباه دنبهات را نشاندهی و نگران شوق او برای شکار باشی، این نشانهاش این است که خود را در تلهای که برایت آماده شده، قرار دادهای.
هر که غیرت نداشت دینش نیست
آن ندارد کسی که اینش نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که غیرت نداشته باشد، دین و ایمانش هم واقعی نیست. چنین فردی در حقیقت هیچ چیز ارزشمندی ندارد.
زن کنی، خانه باید و پس کار
بعد از آن بنده و ضیاع و عقار
هوش مصنوعی: اگر همسر بگیری، ابتدا باید برای او خانهای فراهم کنی و پس از آن مسئولیتهای دیگر مانند امور مالی و مالکیتها را برعهده بگیری.
ملک را آب و بندگان را نان
خانه را خرج و خرج را مهمان
هوش مصنوعی: دولت یا حکومت نیاز به آب دارد، در حالی که مردم برای زندگی به نان احتیاج دارند. خانه باید هزینهها را تأمین کند و مهمان باید مورد توجه قرار گیرد.
طفل کوچک چو بهر نان بگریست
چه شناسد که نحو و منطق چیست؟
هوش مصنوعی: کودک کوچک وقتی برای به دست آوردن نان گریه میکند، چه میداند که قواعد و اصول علمی چیست؟
میل کودک به گردگان و مویز
بیش بینم که بر خدای عزیز
هوش مصنوعی: تمایل کودک به زینتها و لذتها را بیش از پیش میبینم که همچنین بر خداوند بزرگ تأکید دارد.
چون اسیر و عیالمند شوی
به سر و پای در کمند شوی
هوش مصنوعی: وقتی که گرفتار و وابسته به دیگران میشوی، به صورت کامل در چنگال محدودیتها میافتید.
طمع از لذت حضور ببر
سوی ظلمت شو و ز نور ببر
هوش مصنوعی: اگر از لذت بودن در کنار محبوب دست بکشید و به سمت تاریکی بروید، از روشنایی دور شوید.
نان و هیزم کشی چو حمالان
روز و شب تا سحر ز غم نالان
هوش مصنوعی: کسی که نان و هیزم را مانند باربران در روز و شب حمل میکند، تا سپیدهدم به خاطر غم و اندوهش ناله میکند.
بندگی نان کشیدنست به رنج
خواجه نامی ولیک بنده بسنج
هوش مصنوعی: عبارت به این مفهوم اشاره دارد که خدمتگزاری و بندگی اغلب با زحمات و سختیهای زیادی همراه است. در این راه، نام و مقام ارباب اهمیت دارد، اما در نهایت، ارزش واقعی یک بنده به توانایی و شایستگیهای او بستگی دارد.
خواجگی راحتست و آزادی
تو به رنج و به بندگی شادی
هوش مصنوعی: درست است که زندگی در رفاه و راحتی به نظر میرسد، اما آزادی واقعی با تحمل سختیها و قبول شرایط دشوار به دست میآید.
گر ندانی سزای گردن گول
غل دیوست،یا دو شاخهٔ غول
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی که سزاوار جانت چیست، باید بدانی که این راه به دیوانگی یا به نتایج وحشتناک میانجامد.
هم چو دزدان نشسته بر زانو
کرده او را دو شاخه کدبانو
هوش مصنوعی: شخصی که به زانو نشسته، مانند دزدان عمل کرده و او را به دو طرف تقسیم کرده است، به نوعی که به حالتی غیرطبیعی و تسلیم درآمده است.
کنده در پای و بند بر گردن
چون توان فخر خواجگی کردن؟
هوش مصنوعی: چطور میتوان به مقام و افتخار خود ببالیم در حالی که مانند درختی کنده شده، ریشهاش در زمین است و زنجیر بر گردنش آویخته؟
روز تا شب بلا و بار کشی
تا شبش تنگ در کنار کشی
هوش مصنوعی: روز تا شب با مشکلات و سختیها روبرو میشوی و باید تا پایان شب آنها را تحمل کنی.
از تو خاتون چو گردد آبستن
نتوان راه زادنش بستن
هوش مصنوعی: وقتی که زنی به زودی مادر خواهد شد، هیچ راهی برای جلوگیری از زایمان او وجود ندارد.
چون بزاد، ار نرست اگر ماده
خرج باید دو مرده آماده
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنیا بیاید و نر نباشد، باید در زمان نیاز، دو شخصیت قوی و آماده برای کمک داشته باشد.
پسران را قبای روسی کن
دختران را به زر عروسی کن
هوش مصنوعی: پسران را با لباسهای شیک و خوشرنگ بپوشان و برای دختران جشن و شادی و طلا و زرق و برق فراهم کن.
ز در دوستان به ماتم و سور
نتوانی شدن به کلی دور
هوش مصنوعی: از در دوستی نمیتوان بهطور کامل از غم و شادی فاصله گرفت.
خواجگی نیست، این بلای تنست
با چنین کمزنی چه جای زنست؟
هوش مصنوعی: این حالت و مشکل از خودت است، نه از کسی دیگر. با این ضعف و ناتوانی، چه نیازی به زن داری؟
بندگی کن، که خواجه خوانندت
گر امیری کنی برانندت
هوش مصنوعی: اگر به بندگی و خدمت مشغول شوی، دیگران تو را مورد احترام قرار میدهند و اگر به مقام و قدرت بیفتی، ممکن است تو را طرد کنند.
حاشیه ها
1392/09/17 10:12
فاطمه محمدی
لطفا اصلاح شود:
بیضرورت روا مدار به فال
راه لولی و مطرب و دلال