بخش ۳۸ - در منع تبختر و طیش
نرم باش، ای پسر، به رفتن، نرم
تا نگردد دلت به رفتن گرم
این صفتهای لاابالی چیست؟
تو چه دانی که چند خواهی زیست؟
گفتهای: از جهان چو میگذریم
خود بیا تا غم جهان نخوریم
گر نمانی نه در شمار شوی
ور بمانی نه کم وقار شوی
چه ضرورت به ترک تازیدن؟
پیش شمشیر مرگ بازیدن؟
گوش بر قول ناخلف کردن؟
مال و اوقات خود تلف کردن؟
کوش تا خویش را نیارایی
که نمانی اگر بکار آیی
در تو چون روزگار چشم کند
چون تواند دلت که خشم کند؟
شاید ار حال خود بگردانی
تا مگر چشم بد بگردانی
باد سر خاکسار خواهدبود
باده خور خاک خوار خواهد بود
نفس اگر شوخ شد، خلافش کن
تیغ جهلست در غلافش کن
نه شب عیش و باده خوردن تست
که آبروی جهان به گردن تست
دوستی زین عمل به باد شود
دشمن خود مهل، که شاد شود
بر سبکسر نشاید ایمن بود
که سبکسر به سر در آید زود
کم شنیدم که مرد آهسته
گردد از خوی خویشتن خسته
نیست در شهرسست فرهنگی
هیچ عیبی بتر ز بیسنگی
در هنر بس پدر که داد دهد
پسری شپ شپش به باد دهد
ای که رویت به قربت شاهست
چه روی کابگینه در راهست؟
میروی، نرم تر بنه گامت
تا مبادا که بشکنی جامت
حیف! عیشی چنین به دست آورد
پس به طیشی درو شکست آورد
گر بترسی ز پادشاه خموش
در مراعات سر شاهی کوش
شاه خاموش با تو در سازد
سر شاهی سرت بیندازد
گر نه دین قاید امارت تست
بس خرابی که در عمارت تست
خود نمایی به اسب و جامه مکن
گوش بر اهل سوق و عامه مکن
راست گردان ز بهر نام بلند
سیرتی خاص گیر عام پسند
چند جویی برین و آن پیشی؟
نه کز ابنای جنس خود بیشی؟
تو نبودی پدیدت آوردند
پس به گفت و شنیدت آوردند
باز فانی شوی به آخر کار
به سگان باز دار این مردار
در میان دو نیست هستی تو
غایت غفلتست مستی تو
چه نهی در میان این دو فنا
بر خود و دوش خویش رنج و عنا؟
هر که بالاترست منزل او
به تواضع رغوبتر دل او
همه را روی در تو و تو به خواب
چه دهی پیش کردگار جواب؟
قرب سلطان مبارک آنکس راست
که کند کار مستمندی راست
خوش بباید بر آن امیر گریست
که به تدبیر روستایی زیست
روستایی کند کفایت و صرف
تو مگر سازی از خراجش طرف
وانگهی خویش را امین دانی
آه اگر مردمی چنین دانی!
مکن از بهر این تفرج و فرج
رزق ده ساله را به زودی خرج
بیوه زن دوک رشته در مهتاب
کرده بر خود حرام راحت و خواب
خایهٔ مرغ گرد کرده به صبر
تا بیاید امیر و از سر جبر
خایهها را به خایگینه کند
مرغ و کرباس را هزینه کند
وانگهی بر نشیند و تازد
فلکش سر چرا نیندازد؟
به جفا دل مهل، که چست شود
کانچه بشکست کی درست شود؟
چه نهی بر نهال خود تیشه؟
در بریدن بباید اندیشه
غضبی، کز طریق دانش خاست
عقل و دین عذر آن تواند خواست
آن غضب ناپسند باشد و زشت
که چو کردی مجال عذر نهشت
در جهان هر چه حکمت و ریوست
همه تریاک زهر این دیوست
خرد و جانت ار تمام شوند
غضب و شهوتت غلام شوند
بس رسول و نبی شدند هلاک
تا جهان زان دو دیو گردد پاک
این دو را گر تو زیر گام کنی
خویشتن را بلند نام کنی
مکن از جام جهل خود را مست
که بیکباره میروی از دست
بخش ۳۷ - در ملازمت پادشاه و شرایط بندگی: ای پسر، چون ملازم شاهیبخش ۳۹ - در منع شراب و بنک و مستی: باده کم خور، خرد به باد مده
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نرم باش، ای پسر، به رفتن، نرم
تا نگردد دلت به رفتن گرم
هوش مصنوعی: با آرامش و ملایمت به راهت ادامه بده، پسر، تا دل تو به رفتن عادت نکند و از آن جدا نشود.
این صفتهای لاابالی چیست؟
تو چه دانی که چند خواهی زیست؟
هوش مصنوعی: این ویژگیهای بیمبالاتی چیست؟ تو نمیدانی که چه مدت دیگر زنده خواهی ماند؟
گفتهای: از جهان چو میگذریم
خود بیا تا غم جهان نخوریم
هوش مصنوعی: تو گفتهای وقتی از این دنیا عبور میکنیم، بیایید تا دیگر به غمهای این دنیا فکر نکنیم.
گر نمانی نه در شمار شوی
ور بمانی نه کم وقار شوی
هوش مصنوعی: اگر در جمع نباشی، دیگر به حساب نخواهی آمد، و اگر هم در جمع بمانی، کماحترام میشوی.
چه ضرورت به ترک تازیدن؟
پیش شمشیر مرگ بازیدن؟
هوش مصنوعی: چه نیازی به فرار از زندگی است؟ وقتی که با شمشیر مرگ روبرو هستیم، چرا باید بیتفاوت بود؟
گوش بر قول ناخلف کردن؟
مال و اوقات خود تلف کردن؟
هوش مصنوعی: آیا فریب وعدههای ناپسند را میپذیری؟ آیا دارایی و زمان خود را ضایع میکنی؟
کوش تا خویش را نیارایی
که نمانی اگر بکار آیی
هوش مصنوعی: تلاش کن تا آراسته و زیبا نباشی، زیرا اگر به کار آمدی، دیگر نمیتوانی بمانید.
در تو چون روزگار چشم کند
چون تواند دلت که خشم کند؟
هوش مصنوعی: وقتی روزگار به تو نگاه کند، دل تو چگونه میتواند به خشم بیاید؟
شاید ار حال خود بگردانی
تا مگر چشم بد بگردانی
هوش مصنوعی: شاید اگر وضع و حال خود را تغییر دهی، این امکان وجود داشته باشد که از چشم زخم دور بمانی.
باد سر خاکسار خواهدبود
باده خور خاک خوار خواهد بود
هوش مصنوعی: با وزش باد بر روی خاکساری که humble است، بادهای به یاد کسانی که زیر خاک هستند، مصرف خواهد شد. بادهای که نشاندهنده عشق و احترام به آنهاست، به خاکی که آدمها را در بر میگیرد، تعلق خواهد داشت.
نفس اگر شوخ شد، خلافش کن
تیغ جهلست در غلافش کن
هوش مصنوعی: اگر نفس به شور و شوق و خلافکاری تحریک شد، باید با آن مخالفت کنی و آن را در کنترل خود درآوری، زیرا این نفس همانند شمشیری است که در غلاف پنهان شده و ممکن است خطرساز باشد.
نه شب عیش و باده خوردن تست
که آبروی جهان به گردن تست
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که نوشیدن شادمانی و خوشگذرانی در شب به تو مربوط نیست، بلکه این تویی که مسئولیت آبرو و اعتبار دنیا را بر دوش داری.
دوستی زین عمل به باد شود
دشمن خود مهل، که شاد شود
هوش مصنوعی: اگر دوستی به دلیل اعمال نادرست به مخالفت با شما بپردازد، به او فرصت بدهید تا خوشحال شود و از این دشمنی دوری کنید.
بر سبکسر نشاید ایمن بود
که سبکسر به سر در آید زود
هوش مصنوعی: کسی که بیملاحظه و بیفکر عمل میکند، نباید انتظار داشته باشد که در مشکلات جان سالم به در ببرد، زیرا او به سرعت دچار دردسر خواهد شد.
کم شنیدم که مرد آهسته
گردد از خوی خویشتن خسته
هوش مصنوعی: من کمتر دیدهام که کسی به آرامی از خود و خویش خسته شود.
نیست در شهرسست فرهنگی
هیچ عیبی بتر ز بیسنگی
هوش مصنوعی: در این شهر، نبود فرهنگ و دانش هیچ عیب و نقصی بدتر از نداشتن سنگ نیست.
در هنر بس پدر که داد دهد
پسری شپ شپش به باد دهد
هوش مصنوعی: در هنر، پدران زیادی هستند که فرزندانشان را تربیت میکنند، اما ممکن است برخی از این فرزندان با کمتوجهی، استعدادهای خود را به هدر بدهند.
ای که رویت به قربت شاهست
چه روی کابگینه در راهست؟
هوش مصنوعی: ای آنکه چهرهات مانند شاهان است، آیا زیباییات مانند زیبایی آتش در راه است؟
میروی، نرم تر بنه گامت
تا مبادا که بشکنی جامت
هوش مصنوعی: وقتی به جایی میروی، با احتیاط و آرامتر گام بردار تا مبادا چیزی که در دستانت است، بشکند.
حیف! عیشی چنین به دست آورد
پس به طیشی درو شکست آورد
هوش مصنوعی: افسوس! چه خوشیای که به دست آمده، اما در آن شادی، نارضایتی و شکست هم وجود دارد.
گر بترسی ز پادشاه خموش
در مراعات سر شاهی کوش
هوش مصنوعی: اگر از پادشاه بترسی، بیصدا باش و در حفظ مقام سلطنت تلاش کن.
شاه خاموش با تو در سازد
سر شاهی سرت بیندازد
هوش مصنوعی: پادشاه ساکت کاری میکند که تو در مقام سلطنت مغرور شوی و سرت را به زمین بیندازی.
گر نه دین قاید امارت تست
بس خرابی که در عمارت تست
هوش مصنوعی: اگر دین و فرمانبرداری تو رهبری جامعه را در دست نداشت، ویرانیهایی که در ساختار و نظم زندگی وجود دارد، چه مقدار خواهد بود؟
خود نمایی به اسب و جامه مکن
گوش بر اهل سوق و عامه مکن
هوش مصنوعی: به خودتان نبالید و برای ظاهر خود اهمیت ندهید. به حرفهای مردم و جامعه اهمیت ندهید.
راست گردان ز بهر نام بلند
سیرتی خاص گیر عام پسند
هوش مصنوعی: برای دستیابی به نام و شهرتی بلند، واقعیات را به درستی بیان کن و ویژگیهای خاصی را ارائه بده که همگان بتوانند آن را بپسندند.
چند جویی برین و آن پیشی؟
نه کز ابنای جنس خود بیشی؟
هوش مصنوعی: چقدر به دنبال مقام و جایگاه دیگران هستی؟ آیا نمیدانی که از نوع خودت، بزرگتر و باارزشتر از آنها وجود ندارد؟
تو نبودی پدیدت آوردند
پس به گفت و شنیدت آوردند
هوش مصنوعی: تو که نبودتی، وجودت را به وجود آوردند، و سپس از طریق گفتوگو و شنیدار تو را شناختند.
باز فانی شوی به آخر کار
به سگان باز دار این مردار
هوش مصنوعی: در پایان دوباره به دنیا باز میگردی و مانند سگان، زندگیات را بر سر بیارزشها هدر میدهی.
در میان دو نیست هستی تو
غایت غفلتست مستی تو
هوش مصنوعی: تو در میان عدم و وجود به خواب غفلت فرو رفتهای و حالت شبیه به مستی است.
چه نهی در میان این دو فنا
بر خود و دوش خویش رنج و عنا؟
هوش مصنوعی: چرا در این دنیا که از بین رفتنی است، بار و رنجهایی را به دوش خود بگذارم؟
هر که بالاترست منزل او
به تواضع رغوبتر دل او
هوش مصنوعی: هر کسی که مقام و منزلت بالاتری دارد، به خاطر تواضع بیشتری که دارد، دلش به شما نزدیکتر است.
همه را روی در تو و تو به خواب
چه دهی پیش کردگار جواب؟
هوش مصنوعی: همه چیز به تو وابسته است، اما تو در خواب غفلت به چه چیزی پاسخ خواهی داد پیش خداوند؟
قرب سلطان مبارک آنکس راست
که کند کار مستمندی راست
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در خدمت سلطانی باشد که به کارهای نیازمندان رسیدگی کند.
خوش بباید بر آن امیر گریست
که به تدبیر روستایی زیست
هوش مصنوعی: باید بر چنین امیری که با تدبیر و تدبیر زندگی روستایی سپری میکند، غمگین بود.
روستایی کند کفایت و صرف
تو مگر سازی از خراجش طرف
هوش مصنوعی: اگر کشاورز بتواند نیازهای خود را تأمین کند و زحماتش را جبران کند، به جز در صورتی که مالیاتش از او بیشتر باشد، میتواند از سختیها برهد و زندگیاش را سامان دهد.
وانگهی خویش را امین دانی
آه اگر مردمی چنین دانی!
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که اگر خود را انسان امینی تصور میکنی، وای بر تو اگر حقیقت این گونه باشد. به عبارتی، باید در مورد خودمان توجه بیشتری داشته باشیم و خود را به دقت ارزیابی کنیم.
مکن از بهر این تفرج و فرج
رزق ده ساله را به زودی خرج
هوش مصنوعی: برای سرگرمی و خوشگذرانی، زندگی و روزی که برای ده سال فراهم شده را زود به زود خرج نکن.
بیوه زن دوک رشته در مهتاب
کرده بر خود حرام راحت و خواب
هوش مصنوعی: زنی که همسرش را از دست داده، در زیر نور ماه به دوک نخریسی مشغول است و به خاطر این کار، راحتی و خواب را بر خود حرام کرده است.
خایهٔ مرغ گرد کرده به صبر
تا بیاید امیر و از سر جبر
هوش مصنوعی: مرغ با صبر و انتظار خایهاش را جمع کرده تا زمانی که امیر بیاید و از سر مجبوریت کاری انجام دهد.
خایهها را به خایگینه کند
مرغ و کرباس را هزینه کند
هوش مصنوعی: مرغ جوجهها را درون خایگینه میگذارد و برای تهیه کرباس هزینه میکند.
وانگهی بر نشیند و تازد
فلکش سر چرا نیندازد؟
هوش مصنوعی: سپس بر آن مینشیند و دامان آسمان را میسازد؛ چرا آن را نمیافکند؟
به جفا دل مهل، که چست شود
کانچه بشکست کی درست شود؟
هوش مصنوعی: دل را به سختی و ظلم آزار نده، زیرا آنچه شکسته شده، چگونه میتواند دوباره درست و سالم شود؟
چه نهی بر نهال خود تیشه؟
در بریدن بباید اندیشه
هوش مصنوعی: چرا بر ساقه جوان خود ضربه میزنی؟ در کار بریدن باید اندیشهای داشته باشی.
غضبی، کز طریق دانش خاست
عقل و دین عذر آن تواند خواست
هوش مصنوعی: خشم و عصبانیتی که از دانایی ناشی میشود، میتواند عقل و دین را بهانهجویی کند.
آن غضب ناپسند باشد و زشت
که چو کردی مجال عذر نهشت
هوش مصنوعی: غضب و خشم ناپسند و زشت است اگر زمانی که فرصتی برای عذرخواهی یا نرمش وجود دارد، انسان از آن استفاده نکند.
در جهان هر چه حکمت و ریوست
همه تریاک زهر این دیوست
هوش مصنوعی: در دنیا هر چه دانش و آگاهی وجود دارد، تمامی آنها به نوعی مواد نجاتدهندهای هستند که در واقع خاصیت درمانکنندگی را دارند و میتوانند زهر و آسیبهای ناشی از دیوهای غیراخلاقی را خنثی کنند.
خرد و جانت ار تمام شوند
غضب و شهوتت غلام شوند
هوش مصنوعی: اگر رشد intellect و روح تو به پایان برسد، احساسات منفی و خواستههای دنیوی تو تحت کنترل میآیند.
بس رسول و نبی شدند هلاک
تا جهان زان دو دیو گردد پاک
هوش مصنوعی: بسیاری از پیامبران و نمایندگان الهی از میان رفتند تا اینکه جهان از زشتىها و پلیدیها پاک شود.
این دو را گر تو زیر گام کنی
خویشتن را بلند نام کنی
هوش مصنوعی: اگر این دو را زیر پا بگذاری، خودت را به جایگاه بلند و معتبری خواهی رساند.
مکن از جام جهل خود را مست
که بیکباره میروی از دست
هوش مصنوعی: نخود را با ندانم کاری و جهل مست نکن، زیرا این حالت میتواند به سرعت باعث از دست رفتن تو شود.