گنجور

بخش ۳۴ - در نصیحت ملوک به عدل

ایکه بر تخت مملکت شاهی
عدل کن، گر ز ایزد آگاهی
عدل چون گشت با خلافت یار
نهلند از خلاف و ظلم آثار
عدل باید خلیفه را، پس حکم
عدل نبود کجا کند کس حکم؟
عدل بی‌علم بیخ و بر نکند
حکم بی‌عدل و علم اثر نکند
تخت را استواری از عدلست
پادشه را سواری از عدلست
دود دلها به دادگر نرسد
عادلان را به جان خطر نرسد
پایداری به عدل و داد بود
ظلم و شاهی چراغ و باد بود
طاق کسری به داد ماند درست
خانه سازی، به داد کوش نخست
عدل و عمر دراز هم زادند
عاقلانم چنین خبر دادند
شاه کو عدل و داد پیشه کند
پادشاهیش بیخ و ریشه کند
سایهٔ کردگار باشد شاه
شاه عادل، نه شاه عادل کاه
سایه آنرا بود که دارد تن
تو بر آن نور رنگ سایه مزن
نور کلی ز سایه دور بود
سایهٔ نور نیز نور بود
خلق ازین سایه در پناه آیند
مردم از فر او به راه آیند
شاه خفته است فتنهٔ بیدار
چشم دولت ز شاه خفته مدار
شاه چون مستعد جنگ بود
دشمنان را مجال تنگ بود
جنگ دشمن به ساز باشد و مرد
این دو پیشی به دست باید کرد
عدل باید طلایهٔ سپهت
تا کند فتح را دلیل رهت
لشکر از عدل بر نشان وز داد
تا کنندت به فتح و نصرت شاد
بتو دادند ملک دست به دست
مده این ملک را به غافل و مست
دشمنانت به هم چو رای زنند
بر فتوح تو دست و پای زنند
هر یکی را به گوشه‌ای انداز
آنکه دفعش نمیتوان، بنواز
بر قوی پنجه دست کین مگشای
بر ضعیف و زبون کمین مگشای
کان یکی گر سگست گرگ شود
وین به قصد تو سر بزرگ شود
فاش کن حیلت بد اندیشان
تا نگویند غافلی زیشان
شاه باید که دارد از سر هوش
بر جهان چشم و بر رعیت گوش
شاه را گر به عدل دست رسست
قاصد او یکی پیاده بسست
مال ده، گر چهار کس باشد
یک سر تازیانه بس باشد
هیچ در وقت تندی و تیزی
میل و رغبت مکن به خونریزی
خون ناحق مکن، چو یابی دست
کز مکافات آن نشاید رست
گر ز قرآن به دل رسیدت فیض
یاد کن سر «کاظمین‌الغیظ»
اختر و آسمان کمر بستند
به چهار آخشیج پیوستند
تا چنین صورتی هویدا شد
وندران سر صنع پیدا شد
نسخهٔ حرز کردگارست این
بس طلسمی بزرگوارست این
هر که بی‌موجبش خراب کند
خویش را عرضهٔ عذاب کند
چون نباشد ز شرع حکمی جزم
ظلم باشد به کشتن کس عزم
ظلمت از ظلم دان و نور از عدل
این بدان و مباش دور از عدل
روح خود را به عالم ارواح
انس ده، تا رسی به روح و به راح
چون ملک با تو آشنایی یافت
دلت از غیب روشنایی یافت
اینکه چون سایه سو بسو گردی
سایه برخیزد و تو او گردی
قول و فعل و ضمیر چون شد راست
اختلافی نماند اندر خواست
هر چه خواهی تو ایزد آن خواهد
وین مراد دلت به جان خواهد
آب خواهی تو، ابر آب کشد
ایمنی، فتنه سر به خواب کشد
با تو بیعت کنند جن و ملک
سر به حکمت دهند چرخ و فلک
نامت اسمی شود زداینده
تن طلسمی جهان گشاینده
سخنت را قضا قبول کند
پیش تختت قدر نزول کند
دیدنت حشمت و جلال دهد
التفات تو ملک و مال دهد
آنکه دل در تو بست جان یابد
وآنکه سودت برد زیان یابد
هر که قصد تو کرد خسته شود
دشمنت خود به خود شکسته شود
فر کیخسروی ازینجا خاست
که جهانرا به علم و عدل آراست
روز خلوت گلیم پوشیدی
به نماز و بهروزه کوشیدی
دست بستی، کمر بیفگندی
تاج شاهی ز سر بیفگندی
روی بر ریگ و دل چو دیگ به جوش
دل سخن گستر و زبان خاموش
تا بدیدی دلش به دیدهٔ راز
دیدنیهای این نشیب و فراز
سر جام جهان نما اینست
اثر قربت خدا اینست
روشنانی که این خرد دارند
جام جسم و ضمیر خود دارند
هر کرا این کمان و تیر بود
روح صید و فرشته گیر بود
خطبه اینست و سکه آن باشد
که دو گیتی در آن میان باشد
عادلی، سایهٔ خدا باشی
ورنه از سایه هم جدا باشی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایکه بر تخت مملکت شاهی
عدل کن، گر ز ایزد آگاهی
هوش مصنوعی: ای کسی که بر تخت سلطنت نشسته‌ای، اگر از خداوند آگاهی داری، عدالت را در امور مملکت برقرار کن.
عدل چون گشت با خلافت یار
نهلند از خلاف و ظلم آثار
هوش مصنوعی: زمانی که عدالت با حکومت همراه شود، نشانه‌های تناقض و ظلم از بین می‌روند.
عدل باید خلیفه را، پس حکم
عدل نبود کجا کند کس حکم؟
هوش مصنوعی: برای خلافت، رعایت عدالت ضروری است؛ بنابراین، اگر حکمی عادلانه نباشد، کسی نمی‌تواند آن را اجرا کند.
عدل بی‌علم بیخ و بر نکند
حکم بی‌عدل و علم اثر نکند
هوش مصنوعی: عدالت بدون دانش ریشه‌دار نمی‌شود و حکم اگر بدون عدالت باشد، تأثیری نخواهد داشت.
تخت را استواری از عدلست
پادشه را سواری از عدلست
هوش مصنوعی: تخت سلطنت به دلیل عدالت پایدار است و قدرت پادشاه نیز از عدالت ناشی می‌شود.
دود دلها به دادگر نرسد
عادلان را به جان خطر نرسد
هوش مصنوعی: دود دل‌ها به دست دادگر نمی‌رسد و عادل‌ها در خطر جان نخواهند بود.
پایداری به عدل و داد بود
ظلم و شاهی چراغ و باد بود
هوش مصنوعی: پایداری و استمرار یک جامعه به عدالت و انصاف بستگی دارد، در حالی که ظلم و قدرت‌طلبی به‌سرعت فانی و زودگذر است.
طاق کسری به داد ماند درست
خانه سازی، به داد کوش نخست
هوش مصنوعی: بنیاد و ساختارها باید به درستی و استحکام بنا شوند؛ بنابراین باید تلاش کرد تا کار را از ابتدا به درستی آغاز کرد.
عدل و عمر دراز هم زادند
عاقلانم چنین خبر دادند
هوش مصنوعی: عقل‌های هوشمند به من گفته‌اند که دادگری و طول عمر با هم به دنیا آمده‌اند.
شاه کو عدل و داد پیشه کند
پادشاهیش بیخ و ریشه کند
هوش مصنوعی: هر پادشاهی که به عدالت و انصاف رفتار کند، سلطنتش پایدار و ریشه‌دار خواهد شد.
سایهٔ کردگار باشد شاه
شاه عادل، نه شاه عادل کاه
هوش مصنوعی: سایهٔ خدا بر سر پادشاهی است که واقعی عادل باشد، نه بر کسی که فقط به ظاهرسازی می‌پردازد و فقط به اسم عادل است.
سایه آنرا بود که دارد تن
تو بر آن نور رنگ سایه مزن
هوش مصنوعی: سایه کسی بر چیزی است که به آن نور ببخشد و از آن زیبایی بگیرد، بنابراین بیهوده بر روی آن سایه نینداز.
نور کلی ز سایه دور بود
سایهٔ نور نیز نور بود
هوش مصنوعی: نور اصلی از سایه فاصله دارد و حتی سایه‌ای که از نور می‌افتد، خود نیز به نوعی نور به حساب می‌آید.
خلق ازین سایه در پناه آیند
مردم از فر او به راه آیند
هوش مصنوعی: مردم به خاطر این سایه به پناه می‌آیند و از نور او به راه می‌افتند.
شاه خفته است فتنهٔ بیدار
چشم دولت ز شاه خفته مدار
هوش مصنوعی: دولت در خواب شاه آرام است و فتنه‌ای که بیدار شده را باید دور نگه داشت، زیرا در این وضعیت خواب آلودی، خود شاه نیز نمی‌تواند از آن آگاه شود.
شاه چون مستعد جنگ بود
دشمنان را مجال تنگ بود
هوش مصنوعی: زمانی که شاه آماده و توانمند برای جنگ بود، دشمنانش توانایی و فرصت برای حمله را نداشتند.
جنگ دشمن به ساز باشد و مرد
این دو پیشی به دست باید کرد
هوش مصنوعی: اگر دشمن به ما حمله کند، باید با تدبیر و کاردانی از خودمان دفاع کنیم و این کار نیاز به آمادگی و شجاعت دارد.
عدل باید طلایهٔ سپهت
تا کند فتح را دلیل رهت
هوش مصنوعی: برای دستیابی به پیروزی و موفقیت، عدالت باید پیشگام و راهنما باشد و به عنوان نشانه‌ای برای مسیر شما عمل کند.
لشکر از عدل بر نشان وز داد
تا کنندت به فتح و نصرت شاد
هوش مصنوعی: سپاهی از عدالت به راه افتاده و این رازی است که با قدرت و انصاف همراه است تا تو را به پیروزی و شادی برساند.
بتو دادند ملک دست به دست
مده این ملک را به غافل و مست
هوش مصنوعی: به تو سلطنت و قدرت داده‌اند، اما مراقب باش که این مقام را به افراد نادان و بی‌خبر نسپاری.
دشمنانت به هم چو رای زنند
بر فتوح تو دست و پای زنند
هوش مصنوعی: دشمنانت زمانی که درباره پیروزی‌ها و موفقیت‌های تو صحبت می‌کنند، در واقع در تلاشند تا از پیشرفت‌هایت جلوگیری کنند و تو را محدود کنند.
هر یکی را به گوشه‌ای انداز
آنکه دفعش نمیتوان، بنواز
هوش مصنوعی: هر کسی را به گوشه‌ای بفرست که نمی‌توانی او را دور کنی، با مهربانی رفتار کن.
بر قوی پنجه دست کین مگشای
بر ضعیف و زبون کمین مگشای
هوش مصنوعی: به قوی و نیرومند هیچ آسیبی نرسان و بر ضعیفان و بی‌دفاع نیز کمینی نکن.
کان یکی گر سگست گرگ شود
وین به قصد تو سر بزرگ شود
هوش مصنوعی: اگر کسی مثل سگ باشد، می‌تواند به گرگ تبدیل شود و این تغییر برای جلب توجه تو و بزرگ کردن سر خود است.
فاش کن حیلت بد اندیشان
تا نگویند غافلی زیشان
هوش مصنوعی: آشکار کن و به همگان نشان بده که نقشه‌ی افراد بداندیش چیست، تا این که نتوانند بگویند تو از آن‌ها غافل بودی.
شاه باید که دارد از سر هوش
بر جهان چشم و بر رعیت گوش
هوش مصنوعی: پادشاه باید به گونه ای باشد که با درایت و فراست، به امور دنیا و نیازهای مردمش توجه کند.
شاه را گر به عدل دست رسست
قاصد او یکی پیاده بسست
هوش مصنوعی: اگر شاه به عدالت دست یابد، پیامبر (قاصد) او نیز با پای پیاده خواهد آمد.
مال ده، گر چهار کس باشد
یک سر تازیانه بس باشد
هوش مصنوعی: اگر مال و ثروتی داشته باشی و چهار نفر در آن شریک باشند، تنها یک سر تازیانه برای مدیریت و اداره آن کافی است. این یعنی در تقسیم ثروت و مسئولیت‌ها، لازم نیست که همه به یک اندازه سختگیری کنند.
هیچ در وقت تندی و تیزی
میل و رغبت مکن به خونریزی
هوش مصنوعی: در زمان خشم و عصبانیت، از انجام کارهای خشونت‌آمیز و آسیب رسانی به دیگران خودداری کن.
خون ناحق مکن، چو یابی دست
کز مکافات آن نشاید رست
هوش مصنوعی: اگر به ظلم و ناحق، خون کسی را بریزی، بدانی که عواقب کار تو سخت خواهد بود و رهایی از آن ممکن نیست.
گر ز قرآن به دل رسیدت فیض
یاد کن سر «کاظمین‌الغیظ»
هوش مصنوعی: اگر از قرآن توفیق و دانش حاصل کردی، به یاد بخشی از آیه‌ای که در مورد صبر و کنترل خشم صحبت می‌کند، بیفت.
اختر و آسمان کمر بستند
به چهار آخشیج پیوستند
هوش مصنوعی: ستاره‌ها و آسمان آماده شدند و به چهار عنصر اصلی پیوستند.
تا چنین صورتی هویدا شد
وندران سر صنع پیدا شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که چنین شکل و صورتی آشکار شد، و در دل این آفرینش، هنری پدیدار گشت.
نسخهٔ حرز کردگارست این
بس طلسمی بزرگوارست این
هوش مصنوعی: این متن اشاره به این دارد که این اثر یا نوشته، نوعی دعای محافظت‌کننده و باارزش است که قدرت خاصی دارد و می‌تواند انسان را در برابر مشکلات و خطرات محافظت کند.
هر که بی‌موجبش خراب کند
خویش را عرضهٔ عذاب کند
هوش مصنوعی: هرکس بدون دلیل و علت خود را نابود کند، در واقع خود را به عذاب می‌اندازد.
چون نباشد ز شرع حکمی جزم
ظلم باشد به کشتن کس عزم
هوش مصنوعی: هرگاه که حکمی از شریعت وجود نداشته باشد، تصمیم به کشتن کسی ظلم و ستم محسوب می‌شود.
ظلمت از ظلم دان و نور از عدل
این بدان و مباش دور از عدل
هوش مصنوعی: سایه‌روشن‌ها را از تاریکی‌های ظلم بشناس و روشنی‌ها را از عدالت. این را در نظر داشته باش و از عدالت دور نشو.
روح خود را به عالم ارواح
انس ده، تا رسی به روح و به راح
هوش مصنوعی: روح خود را به دنیای ارواح وصل کن تا به حقیقت و آرامش واقعی دست یابی.
چون ملک با تو آشنایی یافت
دلت از غیب روشنایی یافت
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه با تو آشنا شد، قلبت از چیزهای پنهان روشن و روشنی یافت.
اینکه چون سایه سو بسو گردی
سایه برخیزد و تو او گردی
هوش مصنوعی: وقتی که تو در جایی حرکت می‌کنی و سایه‌ات تغییر می‌کند، در واقع تو به شکل سایه‌ای که بر تو افتاده نیز تبدیل می‌شوی.
قول و فعل و ضمیر چون شد راست
اختلافی نماند اندر خواست
هوش مصنوعی: وقتی سخن، عمل و نیت انسان یکسان و درست باشد، دیگر در درخواست و خواسته‌ها هیچ گونه تضادی وجود ندارد.
هر چه خواهی تو ایزد آن خواهد
وین مراد دلت به جان خواهد
هوش مصنوعی: هر چه که بخواهی، خداوند هم همان را خواسته و آنچه که در دل توست، به جان تو ارج می‌نهد.
آب خواهی تو، ابر آب کشد
ایمنی، فتنه سر به خواب کشد
هوش مصنوعی: اگر به آب نیاز داری، ابر در این زمینه کمک خواهد کرد و تو را از خطرات احتمالی در امان نگه می‌دارد. همچنین مشکلات و دردسرها خود به خود خوابشان می‌برد و فراموش خواهد شد.
با تو بیعت کنند جن و ملک
سر به حکمت دهند چرخ و فلک
هوش مصنوعی: اگر با تو پیمان ببندند، حتی موجودات جن و فرشتگان و همچنین آسمان و ستاره‌ها نیز به دقت و خردمندی خود را تسلیم خواهند کرد.
نامت اسمی شود زداینده
تن طلسمی جهان گشاینده
هوش مصنوعی: نام تو به گونه‌ای است که می‌تواند طلسم‌های این جهان را از بین ببرد و درها را به سوی جدیدی باز کند.
سخنت را قضا قبول کند
پیش تختت قدر نزول کند
هوش مصنوعی: اگر سخن تو مورد قبول قضا و قدر قرار گیرد، در برابر مقام و منزلت تو ارجمند خواهد بود.
دیدنت حشمت و جلال دهد
التفات تو ملک و مال دهد
هوش مصنوعی: تماشای تو باعث می‌شود که عظمت و شکوه پیدا کنم، و توجه تو به من ثروت و دارایی می‌بخشد.
آنکه دل در تو بست جان یابد
وآنکه سودت برد زیان یابد
هوش مصنوعی: کسی که عشقش را به تو هدیه بدهد، زندگی واقعی را تجربه می‌کند، اما کسی که به تو آسیب برساند، متضرر خواهد شد.
هر که قصد تو کرد خسته شود
دشمنت خود به خود شکسته شود
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد به تو آسیب بزند، خسته و ناامید می‌شود و دشمنان خود به خود شکست می‌خورند.
فر کیخسروی ازینجا خاست
که جهانرا به علم و عدل آراست
هوش مصنوعی: کیخسرو از اینجا برخاست و دنیا را با دانش و عدالت سامان داد.
روز خلوت گلیم پوشیدی
به نماز و بهروزه کوشیدی
هوش مصنوعی: در روزهای خلوت و سکوت، تو با تلاش و جدیت نماز خواندی و در بهبود حال خود کوشیدی.
دست بستی، کمر بیفگندی
تاج شاهی ز سر بیفگندی
هوش مصنوعی: با دست خود بر چیزی که کنترل داری، کمربند را محکم کردی و تاج پادشاهی را از سر او برداشتی.
روی بر ریگ و دل چو دیگ به جوش
دل سخن گستر و زبان خاموش
هوش مصنوعی: روی تو بر شن‌هاست و دل من همچون دیگی در حال جوش. بنابراین، دل را با کلامی پرمعنا پر کن و زبان را در سکوت نگه‌دار.
تا بدیدی دلش به دیدهٔ راز
دیدنیهای این نشیب و فراز
هوش مصنوعی: تا زمانی که دیدی او دلش به تماشای زیبایی‌های این فراز و نشیب علاقه‌مند است.
سر جام جهان نما اینست
اثر قربت خدا اینست
هوش مصنوعی: این عبارتی که به آن اشاره شده، به نوعی نشان‌دهنده قدرت و عظمت نمایی از جهان و نزدیکی به خداوند است. این تصویر می‌تواند به معنای آن باشد که تمامی زیبایی‌ها و نشانه‌های عالم، نشانی از محبت و نزدیکی به خداوند هستند. این نمایی از جهان، به عنوان یک آینه از وجود خدا در نظر گرفته شده است.
روشنانی که این خرد دارند
جام جسم و ضمیر خود دارند
هوش مصنوعی: افرادی که درک و روشن‌بینی دارند، دارای بدن و ذهنی کامل هستند.
هر کرا این کمان و تیر بود
روح صید و فرشته گیر بود
هوش مصنوعی: هر کسی که این کمان و تیر را دارد، روح او مانند شکارچی و فرشته‌ای خواهد بود که شکار را به سوی خود می‌کشد.
خطبه اینست و سکه آن باشد
که دو گیتی در آن میان باشد
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره دارد به این که حقیقت یا اصل موضوع در یک مکان یا مفهوم خاص نهفته است و در آنجا دو جنبه یا دنیای متفاوت وجود دارد که کنار هم قرار گرفته‌اند. به عبارتی می‌توان گفت که هر چیزی که در دنیا به نظر می‌رسد، ممکن است جنبه‌های مختلفی داشته باشد که نیاز به بررسی دارد.
عادلی، سایهٔ خدا باشی
ورنه از سایه هم جدا باشی
هوش مصنوعی: اگر عادل باشی، مانند سایه خداوند خواهی بود، و اگر نیستی، بهتر است از سایه هم دور باشی.