گنجور

بخش ۳ - در آداب التماس

اوحدی، گر سر لجاجت نیست
زو نخواهی که خواست حاجت نیست
باغ و خرمن چه خواهی و ده ازو؟
زو چه خواهی که باشد آن به ازو؟
تو ازو وقت حاجت او را خواه
کو نماید به هر مرادت راه
گر مریدی جزو مرادت نیست
ور جزو خواهی این ارادت نیست
هر که بی‌او رود فرو ماند
خیز و بیخود برو، که او ماند
او شوی گر ز خود فنا گردی
تو نمانی، چو آشنا گردی
مرغ آن باغ صید این دانه است
آنچه کردی طلب درین خانه است
زلف معشوق زیر شانهٔ تست
تیر آن شست بر نشانهٔ تست
به خود آنجا کسی نداند رفت
به خدا باشد ار تواند رفت
هر چه اندر جهان او باشد
یا خود او یا از آن او باشد
خرد اندر جهان او نرسد
علم بر آستان او نرسد
با تو عقل ار چه بس دراز استد
از تو در نیم راه باز استد
گر بخواند، جدا ندانی شد
ور براند، کجا توانی شد؟
بگریزی، کجا روی که نه اوست؟
بستیزی کست ندارد دوست
صورتی را کزو نبود خبر
نقش دیوار دان و صورت در
سر این نقش را چه دانی تو؟
که ز نقاش در گمانی تو
ما نباشیم و این جلال بود
لم یزل بود لایزال بود
تا تو این جاه و جای را بینی
به خدای، ار خدای را بینی
ز تو یک نفس جدا نبود
تو نبینی، گناه ما نبود
راه خود کس به خود ندید آنجا
ز محمد توان رسید آنجا

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اوحدی، گر سر لجاجت نیست
زو نخواهی که خواست حاجت نیست
هوش مصنوعی: اگر در کار خود لجاجت نداشتی، از او چیزی نخواهی که به خواسته‌ات نخواهی رسید.
باغ و خرمن چه خواهی و ده ازو؟
زو چه خواهی که باشد آن به ازو؟
هوش مصنوعی: باغ و محصول چه نیازی داری و چه انتظاری از ده داری؟ از آنجا چه می‌خواهی که خود آنجا بهتر از هر چیز دیگری است؟
تو ازو وقت حاجت او را خواه
کو نماید به هر مرادت راه
هوش مصنوعی: وقتی که به کمک و نیاز او احتیاج داری، از او بخواه تا به تو راه رسیدن به هر خواسته‌ای که داری را نشان دهد.
گر مریدی جزو مرادت نیست
ور جزو خواهی این ارادت نیست
هوش مصنوعی: اگر پیرو کسی هستی و او را نمی‌پسندی، چه فایده‌ای دارد؟ و اگر به دنبال چیزی جز او هستی، این نمی‌تواند ارادت واقعی باشد.
هر که بی‌او رود فرو ماند
خیز و بیخود برو، که او ماند
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون او برود، در واقع سقوط می‌کند و در تاریکی می‌ماند. بنابراین، با شجاعت و سرسختی جلو برو که او همیشه همراهت خواهد بود.
او شوی گر ز خود فنا گردی
تو نمانی، چو آشنا گردی
هوش مصنوعی: اگر خود را فراموش کنی و به فانی شدن راضی شوی، دیگر وجود مستقل و جداگانه‌ای نخواهی داشت و به وحدت و نزدیکی با دیگران می‌رسی.
مرغ آن باغ صید این دانه است
آنچه کردی طلب درین خانه است
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که در آن باغ زندگی می‌کند، در واقع برای این دانه به دام افتاده است؛ هر چیزی که در این خانه طلب کردی، مربوط به آن است.
زلف معشوق زیر شانهٔ تست
تیر آن شست بر نشانهٔ تست
هوش مصنوعی: موهای معشوق بر روی شانه‌ی تو قرار دارد و انگشت آن بر نشانه‌ای از عشق و محبت تو نشسته است.
به خود آنجا کسی نداند رفت
به خدا باشد ار تواند رفت
هوش مصنوعی: هیچ کس از رفتن او به آنجا آگاه نیست؛ اگر بتواند، تنها خدا می‌داند که او رفته است.
هر چه اندر جهان او باشد
یا خود او یا از آن او باشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیا وجود دارد، یا خود اوست یا به او تعلق دارد.
خرد اندر جهان او نرسد
علم بر آستان او نرسد
هوش مصنوعی: عقل و فهم بشری در برابر عظمت او ناتوان است و دانش بشری نمی‌تواند به مقام او نزدیک شود.
با تو عقل ار چه بس دراز استد
از تو در نیم راه باز استد
هوش مصنوعی: اگرچه عقل من بسیار قوی و گسترده است، اما همانند تو نمی‌تواند در میانه راه، از مسیرش منحرف شود.
گر بخواند، جدا ندانی شد
ور براند، کجا توانی شد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواند، نمی‌توانی بفهمی که چه زمانی جدا شده‌اید و اگر او تو را پس بزند، نمی‌دانی کجای دیگری می‌توانی بروی.
بگریزی، کجا روی که نه اوست؟
بستیزی کست ندارد دوست
هوش مصنوعی: اگر فرار کنی، به کجا می‌روی وقتی که هیچ‌کس نیست؟ اگر با کسی درگیر شوی، چه کسی دوستت خواهد بود؟
صورتی را کزو نبود خبر
نقش دیوار دان و صورت در
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر به صورت کسی یا چیزی که از آن خبر نداریم نگاه کنیم، بهتر است که آن را به دیواری تشبیه کنیم که تنها ظاهری بی‌خبر از حقیقت دارد. به عبارت دیگر، برخی از ظاهرها ممکن است هیچ چیزی از باطن و حقیقت آن نداشته باشند.
سر این نقش را چه دانی تو؟
که ز نقاش در گمانی تو
هوش مصنوعی: تو چطور می‌دانی سر این تصویر چیست؟ که در تصورات تو فقط نقاشی وجود دارد.
ما نباشیم و این جلال بود
لم یزل بود لایزال بود
هوش مصنوعی: اگر ما حضور نداشته باشیم، این شکوه و عظمت همیشه وجود داشته و همیشه خواهد داشت.
تا تو این جاه و جای را بینی
به خدای، ار خدای را بینی
هوش مصنوعی: وقتی تو به این مقام و موقعیت نگاه می‌کنی، اگر واقعاً به خداوند نگاه کنی، درک عمیق‌تری از او خواهی داشت.
ز تو یک نفس جدا نبود
تو نبینی، گناه ما نبود
هوش مصنوعی: از تو حتی یک لحظه فاصله نداشتیم، اگر تو این را نمی‌بینی، تقصیر ما نیست.
راه خود کس به خود ندید آنجا
ز محمد توان رسید آنجا
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند به تنهایی به آنجا برسد، جز راهنمایی از محمد.

حاشیه ها

1392/10/18 20:01
ناشناس

در بیت 12 استد صحیح است؟
استد به چه معناست؟

1400/02/25 22:04
س

بیت 19:
ز تو او یک نفس جدا نبود ... (از تو او یک نفس...)