گنجور

بخش ۲۳ - در ترتیب ظهور موالید ثلاثه اول در صفت معدن

جرم خورشید گرد پیکر خاک
مدتی چون بگشت با افلاک
آب و خاکش ز عکس تافته شد
تبش اندر دو گانه یافته شد
متصاعد شد از میان دو بخار
که دو روحند و در هوا طیار
روح خاکی کثیف بود و نژند
روح آبی لطیف و نیز بلند
روح آبی چو در مشیمهٔ کان
محتبس گشت ز اقتضای زمان
روش آفتاب تابش داد
حرکت کرد و اضطرابش داد
بر هوا رفت و آب شد، بچکید
بر زمین گرم گشت و پس بتپید
زان صعود و هبوط پیوسته
گشت اجزاش روشن و بسته
زمره‌ای روح مطلقش گفتند
فرقه‌ای دهن و زیبقش گفتند
روح خاکی چو پس دخانی بود
وندرو اندکی گرانی بود
به یکی معدن احتباسش کرد
جنبش خویش در حراسش کرد
تپشی دایم اندرو پیوست
راه بیرون شدش نبود، ببست
چون بسی روزگارش این شد ورد
در گوکان فتاد و شد گوگرد
قدما نفس نام کردندش
حکما احترام کردندش
ذکر این نفس و روح راز نهفت
شد به جسمی غبار معدن جفت
روح و نفس و بدن مهیا شد
کارگاهی ز خاک پیدا شد
نوبتی دیگر از حرارت کان
گرم گشت این سه جزو را ارکان
شد ز حر مقام و ضیق محل
عقد آن در رطوبت این حل
وین سه را در زمان پیوستن
گاه پیمان و دوستی بستن
وزن و قدر ار به اعتدال بود
تن مصفا و جان زلال بود
و گر آن آب چون حجر گردد
به مرور زمانه زر گردد
ور بود وزن زیبق افزون‌تر
نقره‌ای باشد و نگردد زر
ور ز مساوات و وزن این دو بخار
تیره باشد ز اختلاط غبار
نام جسمی چنین حدید بود
وین پس از مدتی مدید بود
ور ظلمت عدیم نور شدند
وز مساوات و وزن دور شدند
زان تمازج به مذهب هر مس
جسد قلع و سرب خیزد و مس
وآنچه ملح و شبوب و زاجاتند
هم ز تاثیر این مزاجاتند
هم چنین از دریچهای دگر
حال و حکم نتیجهای دگر
تا شد این خاک پر گهر گنجی
خلق نامبرده بر یکی رنجی
اصل و بنیاد این جواهر خاک
این دو روحند، با تو گفتم پاک
وین جمیع ار نفیس و گردونند
زادهٔ اختران گردونند
زین میان زر بود نتیجهٔ مهر
نقره فرزند ماه زیبا چهر
مس و آهن ز زهره و بهرام
بهره‌مندند و نور یاب مدام
قلع از مشتری و جیوه ز تیر
زحل اندر سرب کند تاثیر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جرم خورشید گرد پیکر خاک
مدتی چون بگشت با افلاک
هوش مصنوعی: خورشید به دور از خاک، به مدت زمانی به دور افلاک می‌چرخد و این حرکت را از سر می‌گیرد.
آب و خاکش ز عکس تافته شد
تبش اندر دو گانه یافته شد
هوش مصنوعی: آب و خاکش تحت تأثیر نور عکس قرار گرفت و این موضوع باعث شد که در دو حالت متفاوت دیده شود.
متصاعد شد از میان دو بخار
که دو روحند و در هوا طیار
هوش مصنوعی: از میان دو بخار که هر کدام نماد روحی هستند، بخارهایی خارج می‌شوند که در فضا در حال حرکت و پرواز هستند.
روح خاکی کثیف بود و نژند
روح آبی لطیف و نیز بلند
هوش مصنوعی: روح زمینی آلوده و ناخوش بود، در حالی که روح آبی لطیف و بلند بود.
روح آبی چو در مشیمهٔ کان
محتبس گشت ز اقتضای زمان
هوش مصنوعی: وقتی روح آبی در درون شکم زمین محدود و محصور شد، به خاطر نیازها و شرایط زمانه به این وضعیت دچار گردید.
روش آفتاب تابش داد
حرکت کرد و اضطرابش داد
هوش مصنوعی: نور خورشید که می‌تابید، به او انرژی و حرکت بخشید، اما در عین حال، او را مضطرب و نگران کرد.
بر هوا رفت و آب شد، بچکید
بر زمین گرم گشت و پس بتپید
هوش مصنوعی: از بین رفت و به شکل بخار درآمد، بر زمین افتاد و گرم شد و دوباره به حرکت درآمد.
زان صعود و هبوط پیوسته
گشت اجزاش روشن و بسته
هوش مصنوعی: از آن صعود و سقوط مداوم، اجزایش همواره روشن و بسته شد.
زمره‌ای روح مطلقش گفتند
فرقه‌ای دهن و زیبقش گفتند
هوش مصنوعی: گروهی او را روحی مطلق می‌دانند و برخی دیگر او را فقط یک موجود ظاهری و ملموس می‌شمارند.
روح خاکی چو پس دخانی بود
وندرو اندکی گرانی بود
هوش مصنوعی: روح انسانی مانند دودی است که به آرامی محو می‌شود و در این حالت، احساساتی مانند سنگینی و تنگی را نیز تجربه می‌کند.
به یکی معدن احتباسش کرد
جنبش خویش در حراسش کرد
هوش مصنوعی: او به گونه‌ای او را درون خود نگه داشت که حرکاتش باعث ترس و نگرانی او شد.
تپشی دایم اندرو پیوست
راه بیرون شدش نبود، ببست
هوش مصنوعی: او همیشه در حال تپش و فعالیت است، اما هیچ راهی برای خروج ندارد و خود را محبوس کرده است.
چون بسی روزگارش این شد ورد
در گوکان فتاد و شد گوگرد
هوش مصنوعی: به دلیل روزگار سخت و طولانی که بر او گذشته، مانند گوگردی شده است که در دهن حیوانات می‌افتد و به راحتی از یاد می‌رود.
قدما نفس نام کردندش
حکما احترام کردندش
هوش مصنوعی: قدما به نفس اهمیت دادند و آن را نامیدند، و حکما نیز به آن احترام گذاشتند.
ذکر این نفس و روح راز نهفت
شد به جسمی غبار معدن جفت
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که یاد کردن از نفس و روح، رازهایی را در خود دارد که در جسمی که از خاک و مواد معدنی تشکیل شده، پنهان مانده است. این اشاره به این دارد که وجود ما فقط در ظاهر مادی نیست و عمق وجود ما به جنبه‌های روحانی و معنوی‌مان وابسته است.
روح و نفس و بدن مهیا شد
کارگاهی ز خاک پیدا شد
هوش مصنوعی: روح و نفس و بدن در کنار هم آماده شدند و از خاک، یک کارگاه وجودی شکل گرفت.
نوبتی دیگر از حرارت کان
گرم گشت این سه جزو را ارکان
هوش مصنوعی: در نوبت دیگری، به خاطر گرمای شدید، این سه بخش از همدیگر جدا شدند و به حالت اصلی خود برگشتند.
شد ز حر مقام و ضیق محل
عقد آن در رطوبت این حل
هوش مصنوعی: با تغییر شرایط و تنگناهای محیطی، به مناسبت‌های جدیدی در زندگی دست پیدا می‌کنیم.
وین سه را در زمان پیوستن
گاه پیمان و دوستی بستن
هوش مصنوعی: این سه را زمانی که به هم می‌پیوندند، زمان ایجاد دوستی و پیمان است.
وزن و قدر ار به اعتدال بود
تن مصفا و جان زلال بود
هوش مصنوعی: اگر وزن و ارزش در اندازه‌ای مناسب باشد، بدن پاک و جان زلال خواهد بود.
و گر آن آب چون حجر گردد
به مرور زمانه زر گردد
هوش مصنوعی: اگر آن آب به مرور زمان به سنگ تبدیل شود، در نهایت به طلا تبدیل خواهد شد.
ور بود وزن زیبق افزون‌تر
نقره‌ای باشد و نگردد زر
هوش مصنوعی: اگر وزن زیبایی بیشتر از نقره باشد، به طوری که به طلا تبدیل نشود.
ور ز مساوات و وزن این دو بخار
تیره باشد ز اختلاط غبار
هوش مصنوعی: اگر بخارهای این دو به دلیل اختلاط غبار از توازن و تعادل خارج شوند، به حالت تیره و کدر در می‌آیند.
نام جسمی چنین حدید بود
وین پس از مدتی مدید بود
هوش مصنوعی: این جسم دارای نامی خاص و آهنی است و پس از گذشت زمانی طولانی، به همین شکل باقی می‌ماند.
ور ظلمت عدیم نور شدند
وز مساوات و وزن دور شدند
هوش مصنوعی: اگر تاریکی‌ها بی‌نور شوند و از برابری و توازن فاصله بگیرند.
زان تمازج به مذهب هر مس
جسد قلع و سرب خیزد و مس
هوش مصنوعی: از آن ترکیب و تماس، به هر مذهب، با جسد (ماده) قلع و سرب، مس به وجود می‌آید.
وآنچه ملح و شبوب و زاجاتند
هم ز تاثیر این مزاجاتند
هوش مصنوعی: هر چیزی که شور و شوری برای انسان به همراه دارد، ناشی از تأثیرات این حالات و ویژگی‌هاست.
هم چنین از دریچهای دگر
حال و حکم نتیجهای دگر
هوش مصنوعی: از چشم‌انداز دیگری، وضعیت و نتیجه‌ای متفاوت وجود دارد.
تا شد این خاک پر گهر گنجی
خلق نامبرده بر یکی رنجی
هوش مصنوعی: این خاک که ارزشمند و پر از گنجینه است، به خاطر زحمتی که مردم کشیده‌اند، نامی را در دنیا بر سر زبان‌ها می‌آورد.
اصل و بنیاد این جواهر خاک
این دو روحند، با تو گفتم پاک
هوش مصنوعی: این دو روح، که به عنوان اصل و پایه این جواهر خاکی شناخته می‌شوند، با تو در مورد پاکی و خلوص صحبت کردم.
وین جمیع ار نفیس و گردونند
زادهٔ اختران گردونند
هوش مصنوعی: اگر همه چیزهای با ارزش و گرانبها به وجود آمده‌اند، به خاطر تأثیر ستاره‌ها و آسمان است.
زین میان زر بود نتیجهٔ مهر
نقره فرزند ماه زیبا چهر
هوش مصنوعی: از این میان، طلای مهر نتیجه‌ای است، و نقره‌ای فرزند ماه زیبا و خوش‌چهره است.
مس و آهن ز زهره و بهرام
بهره‌مندند و نور یاب مدام
هوش مصنوعی: بهترین ویژگی‌ها و زیبایی‌ها از سیاره‌های زهره و بهرام به دست می‌آید، و همیشه درخشان و نورانی خواهند بود.
قلع از مشتری و جیوه ز تیر
زحل اندر سرب کند تاثیر
هوش مصنوعی: مخصوصیات و تأثیرات سیارات بر روی عناصر و مواد مختلف به وضوح نشان می‌دهد که هر کدام از آنها تاثیری خاص بر جهان اطراف ما دارند. به‌ویژه، تاثیر مشتری بر قلع و تاثیر زحل بر جیوه نمونه‌هایی از این نفوذ هستند که بر ترکیبات موجود در طبیعت اثر می‌گذارند.