گنجور

بخش ۲۲ - دور اول در مبدا آفرینش

روز شد، ای حکیم،از آن منزل
خبری ده که چون گذشت این دل
خود ازین آمدن مراد چه بود؟
سر این هجر و این بعاد چه بود؟
مگر آغاز کار دریابیم
وز وجود جهان خبر یابیم
همه دانستنیست این به عیان
گر ندانسته‌ای درست بدان
کاولین قسمت از طریق قیاس
در وجود و عدم دهند اساس
وین وجود ار فنا پذیر بود
ممکنست ار چه بر اثیر بود
ور فنا را بدو نباشد راه
واجبست و بدین مخواه گواه
ذات واجب قدیم و فرد بود
بی‌چه و چون و خواب و خورد بود
باشد او از جهات نیز بدر
تو از آن ذات بی‌جهت مگذر
هر چه در امتناع و امکانست
ذات واجب مغایر آنست
چون شد از امتناع و امکان حر
شد ز جودش وجود عالم پر
کرد هستیش اقتضای ظهور
زانکه نورست و فاش گردد نور
ذات او بر وجود شاهی کرد
رحمتش رخ به نیک خواهی کرد
صنع را مظهری ضرورت شد
طالب جسم و جان و صورت شد
اول جمله اوست، عز وجل
گر چه آخر ندارد و اول
عزتش چون ز خود به خود پرداخت
نظری بر کمال خویش انداخت
زان نظر گشت عقل کل موجود
عقل کورا بدید کرد سجود
نفس کل شد پدید از آن دیدن
شد پسندیده زان پسندیدن
نفس چون در سوم نورد افتاد
سومین جوهر دو فرد افتاد
زان سه رتبت سه بعد پیدا شد
پیکر آسمان هویدا شد
جوهر نفس چون به خود نگریست
تا بداند که حق که واو کیست؟
عقل و نفس و فلک پدید آمد
چرخ در گفت و در شنید آمد
هم چنین تا که نه فلک شد راست
حکمتش چون بدین فزونی خواست
شد عیان زین دو چار کاشانه
هفت شاه و دوازده خانه
همه در مهد این همایون رخش
روشن آیین و روشنایی بخش
نرم خوبان تیز تا زنده
هر یکی پرده‌ای نوازنده
چرخ چون دور کرد و شد شیدا
شد زمین روشن و زمان پیدا
در زمان گشت چار فصل پدید
بر زمین نیز هفت خط بکشید
هفت اقلیم از آن بپیوستند
هر یکی بر ستاره‌ای بستند
چون از آن جنبش شبانروزی
یافت انجم برات پیروزی
شد نماینده زین ورق درحال
مشرق و مغرب و جنوب و شمال
چرخ از اول که چیره شد در دور
چار عنصر پدید شد بر فور
کاتش و باد و آب و خاک تواند
هم حیات تو، هم هلاک تواند
وین عناصر چو دست بر هم داد
زان سه مولود نامدار بزاد
آن سه مولود چیست؟ نیک بدان
معدن و پس نبات و پس حیوان
گشت معدن به خاک پوشیده
وز زمین شد نبات جوشیده
حیوان بر زمین و آب و هوا
شد به جنبش روان و حکم روا
این سه موقوف بر چهار ارکان
و آن برین هفت گنبد گردان
چرخ محتاح نفس و نفس به عقل
تا به وحدت رسید نقل به نقل
گر چه هر یک چنین مدار کند
چون به وحدت رسید، فرار کند
آنکه با عقل بود روحش جفت
جنبش نفس را طبیعت گفت
طبع چون در مزاج پیوندد
از تراکیب نقشها بندد
چونکه از طبع و از مزاج برون
نیست این نقشهای گوناگون
اختلاف زمان برون آورد
نه مزاج از چهار عنصر فرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز شد، ای حکیم،از آن منزل
خبری ده که چون گذشت این دل
هوش مصنوعی: صبح شده است، ای حکیم، از آن مکان خبری بده که چطور این دل گذشت.
خود ازین آمدن مراد چه بود؟
سر این هجر و این بعاد چه بود؟
هوش مصنوعی: این آمدن چه هدفی داشت؟ دلیل این جدایی و دوری چه بود؟
مگر آغاز کار دریابیم
وز وجود جهان خبر یابیم
هوش مصنوعی: باید بفهمیم که چطور باید کار را شروع کنیم و از حقیقت وجود جهان آگاه شویم.
همه دانستنیست این به عیان
گر ندانسته‌ای درست بدان
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که همه چیز به وضوح مشخص و قابل درک است، و اگر هنوز چیزی را نمی‌دانی، باید به درستی آن را بشناسی و بفهمی.
کاولین قسمت از طریق قیاس
در وجود و عدم دهند اساس
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در ابتدا باید از طریق مقایسه و بررسی موجودیت و عدم موجودیت چیزها، پایه و اساس هر موضوعی را درک کنیم.
وین وجود ار فنا پذیر بود
ممکنست ار چه بر اثیر بود
هوش مصنوعی: اگر این وجود ناپایدار و زودگذر باشد، ممکن است در اثر تأثیرات مختلف قرار بگیرد، هرچند که به نظر قوی و محکم می‌آید.
ور فنا را بدو نباشد راه
واجبست و بدین مخواه گواه
هوش مصنوعی: اگر راهی به سوی نابودی وجود نداشته باشد، پس لازم است که به آن توجه نکنید و به این امر نیازی نیست که به کسی شهادت دهید.
ذات واجب قدیم و فرد بود
بی‌چه و چون و خواب و خورد بود
هوش مصنوعی: وجود واجب و قدیم یکتا و مستقل است و نیازی به هیچ چیز دیگر ندارد؛ نه خواب دارد و نه خوردن.
باشد او از جهات نیز بدر
تو از آن ذات بی‌جهت مگذر
هوش مصنوعی: او با وجود تمام جهات و ویژگی‌ها، از آن وجود بی‌چون و چرای خود دور نشوید و از آن غافل نگردید.
هر چه در امتناع و امکانست
ذات واجب مغایر آنست
هوش مصنوعی: هر چیزی که امکان وجود دارد یا از آن خودداری می‌کند، ذات وجود خداوند با آن متفاوت است.
چون شد از امتناع و امکان حر
شد ز جودش وجود عالم پر
هوش مصنوعی: زمانی که از عدم وجود و نبودن، وجود پیدا کرد، برکت و بخشش او باعث شد که جهان پر از وجود شود.
کرد هستیش اقتضای ظهور
زانکه نورست و فاش گردد نور
هوش مصنوعی: وجود او موجب بروز نور و روشنی است، چون نور به وضوح قابل مشاهده می‌شود و آشکار می‌گردد.
ذات او بر وجود شاهی کرد
رحمتش رخ به نیک خواهی کرد
هوش مصنوعی: ذات او بر وجود، لطف و رحمت می‌آورد و چهره‌اش به سمت نیکوکاری و خوبی می‌گراید.
صنع را مظهری ضرورت شد
طالب جسم و جان و صورت شد
هوش مصنوعی: آفرینش به عنوان یک نیاز، شکل و روح را طالب و خواستار شد.
اول جمله اوست، عز وجل
گر چه آخر ندارد و اول
هوش مصنوعی: خداوند اولین و آخرین است، او آغاز را رقم زده و در حقیقت بی‌پایان است.
عزتش چون ز خود به خود پرداخت
نظری بر کمال خویش انداخت
هوش مصنوعی: به دلیل ابهت و عظمت خود، در کمالات و ویژگی‌هایش تأمل کرد و به خودشناسی دست یافت.
زان نظر گشت عقل کل موجود
عقل کورا بدید کرد سجود
هوش مصنوعی: از آن نگاه، عقل جامع به عقل ناتوان نظر کرد و برای او سجده نمود.
نفس کل شد پدید از آن دیدن
شد پسندیده زان پسندیدن
هوش مصنوعی: از آن دیدن، نفس به وجود آمد و به خاطر آن پسندیدن، مورد پسند قرار گرفت.
نفس چون در سوم نورد افتاد
سومین جوهر دو فرد افتاد
هوش مصنوعی: وقتی نفس به مراحل بالاتر از خود می‌رسد، به نقطه‌ای می‌رسد که دو عنصر یا ویژگی متضاد در آن جای می‌گیرند.
زان سه رتبت سه بعد پیدا شد
پیکر آسمان هویدا شد
هوش مصنوعی: از آن سه مرتبه و سه بعد، شکل آسمان آشکار شد.
جوهر نفس چون به خود نگریست
تا بداند که حق که واو کیست؟
هوش مصنوعی: سخن از این است که وقتی نفس انسان به درون خود نگریسته و به جستجوی حقیقت و ذات خود می‌پردازد، در می‌یابد که حقیقت اصلی و وجود چیست و کجا باید به آن پی ببرد. در واقع، این جستجو به شناخت عمیق‌تری از وجود و حقیقت وجودی او منتهی می‌شود.
عقل و نفس و فلک پدید آمد
چرخ در گفت و در شنید آمد
هوش مصنوعی: عقل و نفس و فلک به وجود آمدند و چرخ زمان در گفتار و شنیدار شکل گرفت.
هم چنین تا که نه فلک شد راست
حکمتش چون بدین فزونی خواست
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان بر وفق مراد نیست، حکمت او به اندازه‌ی نیازش افزایش نمی‌یابد.
شد عیان زین دو چار کاشانه
هفت شاه و دوازده خانه
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که وضعیت دو معضل یا مشکل به وضوح مشخص شده است، به طوری که نشان‌دهنده وجود هفت پادشاه و دوازده مکان متفاوت است. این می‌تواند به معنای تنوع مشکلات یا چالش‌ها در شرایطی خاص باشد.
همه در مهد این همایون رخش
روشن آیین و روشنایی بخش
هوش مصنوعی: همه در این محیط با شکوه و روشنایی حضور دارند که مایه روشنی و زیبایی است.
نرم خوبان تیز تا زنده
هر یکی پرده‌ای نوازنده
هوش مصنوعی: نرمی و خوشی در رفتار خوبان باعث می‌شود که هر کسی با نوازش و محبت زنده بماند.
چرخ چون دور کرد و شد شیدا
شد زمین روشن و زمان پیدا
هوش مصنوعی: زمانی که گردش آسمان به پایان می‌رسد و چرخ به دور خود می‌چرخد، زمین روشن می‌شود و زمان به وضوح نمایان می‌گردد.
در زمان گشت چار فصل پدید
بر زمین نیز هفت خط بکشید
هوش مصنوعی: در طول سال، هر چهار فصل به نوبه خود ظاهر می‌شوند و بر روی زمین، نقش و رنگ‌هایی به وجود می‌آورند.
هفت اقلیم از آن بپیوستند
هر یکی بر ستاره‌ای بستند
هوش مصنوعی: هفت اقلیم به هم ملحق شدند و هر یک به ستاره‌ای ارتباط یافتند.
چون از آن جنبش شبانروزی
یافت انجم برات پیروزی
هوش مصنوعی: وقتی که ستاره‌ها در حرکت روزانه خود به سمت پیروزی می‌روند، تغییرات شبانه‌روزی را تجربه می‌کنند.
شد نماینده زین ورق درحال
مشرق و مغرب و جنوب و شمال
هوش مصنوعی: این ورق در حال حاضر نشانه‌ای است که در تمام نقاط چهارگانه جهان، یعنی شرق و غرب و شمال و جنوب، مشاهده می‌شود.
چرخ از اول که چیره شد در دور
چار عنصر پدید شد بر فور
هوش مصنوعی: زمانی که گردش نظام هستی آغاز شد، چهار عنصر (آب، آتش، خاک و باد) به سرعت پدیدار شدند.
کاتش و باد و آب و خاک تواند
هم حیات تو، هم هلاک تواند
هوش مصنوعی: آتش، باد، آب و خاک می‌توانند هم موجب زندگی تو شوند و هم باعث مرگ تو.
وین عناصر چو دست بر هم داد
زان سه مولود نامدار بزاد
هوش مصنوعی: این عناصر وقتی با یکدیگر ترکیب شدند، سه موجود برجسته و معروف را به وجود آوردند.
آن سه مولود چیست؟ نیک بدان
معدن و پس نبات و پس حیوان
هوش مصنوعی: این سه مولود به معنای حالات مختلف زندگی یا مراحل رشد و تکامل هستند. منظور از "معدن" اساسی‌ترین منبع وجود، و "نبات" اشاره به گیاهان و زندگی نباتی و "حیوان" نشان‌دهنده موجودات زنده و حرکت در دنیای حیوانی است. به عبارت دیگر، این مراحل نشان‌دهنده روندهای مختلف زندگی از آغاز تا پیشرفت و تکامل است.
گشت معدن به خاک پوشیده
وز زمین شد نبات جوشیده
هوش مصنوعی: زمین به شکل معجزه‌آسا، به جایی تبدیل شده که در آن منابع زیرزمینی به سطح آمده و گیاهان رشد کرده‌اند.
حیوان بر زمین و آب و هوا
شد به جنبش روان و حکم روا
هوش مصنوعی: حیوانات در زمین، آب و هوا به حرکت درآمدند و تحت فرمانی قرار گرفتند.
این سه موقوف بر چهار ارکان
و آن برین هفت گنبد گردان
هوش مصنوعی: این سه چیز به چهار پایه وابسته‌اند و آن یکی به هفت گنبد گردان مربوط می‌شود.
چرخ محتاح نفس و نفس به عقل
تا به وحدت رسید نقل به نقل
هوش مصنوعی: جهان وابسته به نفس انسان است و هنگامی که نفس به حیات عقلانی و وحدت دست پیدا کند، از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر می‌رود.
گر چه هر یک چنین مدار کند
چون به وحدت رسید، فرار کند
هوش مصنوعی: اگرچه هر کس به طور جداگانه رفتار می‌کند، وقتی به حقیقت و یکی شدن برسد، از این جدایی فرار می‌کند.
آنکه با عقل بود روحش جفت
جنبش نفس را طبیعت گفت
هوش مصنوعی: کسی که با هوش و دانش است، روحش به گونه‌ای است که حرکت طبیعی نفس او را درک می‌کند.
طبع چون در مزاج پیوندد
از تراکیب نقشها بندد
هوش مصنوعی: وقتی طبیعت با مزاج ترکیب می‌شود، از ترکیبات مختلف شکل و قالب‌های متفاوتی ایجاد می‌کند.
چونکه از طبع و از مزاج برون
نیست این نقشهای گوناگون
هوش مصنوعی: این نقش‌های مختلف که مشاهده می‌کنیم، ناشی از طبیعت و وضعیت درونی انسان هستند و از آن‌ها جدا نیستند.
اختلاف زمان برون آورد
نه مزاج از چهار عنصر فرد
هوش مصنوعی: اختلاف زمان باعث تغییر در وضعیت و حال ما می‌شود، اما نمی‌تواند ترکیب چهار عنصر اصلی وجود انسان را تغییر دهد.