بخش ۱۹ - در صفت علم
علم بالست مرغ جانت را
بر سپهر او برد روانت را
علم دل را به جای جان باشد
سر بیعلم بدگمان باشد
دل بیعلم چشم بینورست
مرد نادان ز مردمی دورست
علم علم بر برین بالا
تا برو چون علم شوی والا
مبر از پای علم و دانش پی
تا به قیوم در رسی و به حی
علم عقلست و نفس علم خدای
بیش ازین بیخودی مکن به خود آی
زانچه بر جان نبشت در بوتات
شاخ علمست و میوه معلومات
نیست آب حیات جز دانش
نیست باب نجات جز دانش
هر که این آب خورد باقی ماند
چشم او در جمال ساقی ماند
مدد روح کن به دانش و دین
تا شوی همنشین روح امین
دین به دانش بلند نام شود
دین با علم کی تمام شود؟
نور علمست و علم پرتو عقل
روشنست این سخن چه حاجت نقل؟
علم داری مشو به راه ذلیل
علم بس راه را چراغ و دلیل
چون چراغ و دلیل و پرسیدن
هست، در شب چراست ترسید؟
علم نورست و جهل تاریکی
علم راهت برد به باریکی
دانشست آب زندگانی مرد
خنک آن کاب زندگانی خورد!
در پی کشف این و آن رفتن
جز به دانش کجا توان رفتن؟
نفس بیشه است و گر بزی شیرش
عقل بازو و علم شمشیرش
علم خود را مکن ز عقل جدا
تا بدانی که کیست عقل و خدا؟
تن به دانش سرشته باید کرد
دل به دانش فرشته باید کرد
علم روی ترا به راه آرد
با چراغت به پیشگاه آرد
علم اگر قالبیست ور جانیست
هر چه دانی تو به ز نادانیست
تن بیروح چیست؟ مشتی گرد
روح بیعلم چیست؟ بادی سرد
جهل خوابست و علم بیداری
زان نهانی وزین پدیداری
جان داننده گر چه دمسازست
با بدن بر فلک به پروازست
راز چرخ و فلک بدین دوری
نه هم از علم یافت مشهوری؟
علم کشتی کند بر آب روان
وانکه کشتی کند به علم توان
چون تو با علم آشنا گشتی
بگذری زاب نیز بیکشتی
سگ دانا ز گاو نادان به
به هنر در گذشت شهر از ده
شود از جهل مرد کاهل و سست
دانش او را دلیر سازد و چست
گردش قبهٔ چنین پرکار
نه به علمست، پس به چیست؟ بیار
این همه کار و حرفت و پیشه
نه هم از دانشست و اندیشه؟
جهل و کوریت سر به چاه کشد
علم و بینندگی به ماه کشد
دل شود گر به علم بیننده
راه جوید به آفریننده
چون به علمش یقین درست شود
در عمل نامدار و چست شود
مرد بیعلم جفت غم بهتر
دیگ بیگوشت بیکلم بهتر
جوش جاهل چو آتش و خاشاک
بر دمد، لیک زود گردد خاک
علم دیوانه بیخلل نبود
زانکه دیوانه را عمل نبود
علما راست رتبتی در جاه
که نگردد به رستخیز تباه
علم را دزد برد نتواند
به اجل نیز مرد نتواند
نه به میل زمان خراب شود
نه به سیل زمین در آب شود
جوهر علم همچو زر باشد
که چو شد کهنه تازهتر باشد
نفس را علم مستفاد کند
علم ازین بیشتر چه داد کند؟
آنچه در علم بیش میباید
دانش ذات خویش میباید
بخش ۱۸ - سال از حقیقت کاینات: ای پژوهندهٔ حقایق کنبخش ۲۰ - در مضمون این کتاب: نامهٔ اولیاست این نامه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
علم بالست مرغ جانت را
بر سپهر او برد روانت را
هوش مصنوعی: دانش، مانند بالی برای روح توست که آن را به آسمان میبرد و جانت را به اوج میرساند.
علم دل را به جای جان باشد
سر بیعلم بدگمان باشد
هوش مصنوعی: دانش و علم باعث روشنی و آرامش دل میشود و جایگزین جان واقعی انسان میگردد، در حالی که فردی که بیعلم است، دچار تردید و ناامیدی میشود.
دل بیعلم چشم بینورست
مرد نادان ز مردمی دورست
هوش مصنوعی: دل بدون دانش مانند چشمی است که نور ندارد. انسان نادان از اجتماع و همنوعان خود دور است.
علم علم بر برین بالا
تا برو چون علم شوی والا
هوش مصنوعی: علم، مانند یک سطوح بلند است که تو باید به آن دسترسی پیدا کنی؛ وقتی به مقام علم برسی، مقام والایی نیز خواهی یافت.
مبر از پای علم و دانش پی
تا به قیوم در رسی و به حی
هوش مصنوعی: از پایههای علم و دانش دور نشو، زیرا ممکن است به استقامت و زندگی بینهایت برسید.
علم عقلست و نفس علم خدای
بیش ازین بیخودی مکن به خود آی
هوش مصنوعی: علم، همان عقل است و جان، خود را با علم خدا درگیر ببین. بیش از این، خود را فراموش نکن و به وجود خود توجه کن.
زانچه بر جان نبشت در بوتات
شاخ علمست و میوه معلومات
هوش مصنوعی: آنچه که بر روح و جان انسان نوشته شده، شاخ و برگ علم و دانش است که مانند میوهای از اطلاعات و آگاهیها به بار میآید.
نیست آب حیات جز دانش
نیست باب نجات جز دانش
هوش مصنوعی: تنها منبع حیات و بقا، دانش و علم است و هیچ راهی به رستگاری و نجات جز دانش وجود ندارد.
هر که این آب خورد باقی ماند
چشم او در جمال ساقی ماند
هوش مصنوعی: هر کسی که از این آب بنوشد، همیشه در چشمش زیبایی و جمال ساقی باقی میماند.
مدد روح کن به دانش و دین
تا شوی همنشین روح امین
هوش مصنوعی: از علم و دین کمک بگیر تا بتوانی همقدم با روح پاک و راستین شوی.
دین به دانش بلند نام شود
دین با علم کی تمام شود؟
هوش مصنوعی: با دانش و علم، دین ارزش و اعتبار پیدا میکند. دین نمیتواند فقط با اطلاعات محدود یا بدون علم کامل به پیش برود و به کمال برسد.
نور علمست و علم پرتو عقل
روشنست این سخن چه حاجت نقل؟
هوش مصنوعی: نور علم، همچون نوری است که راه را روشن میکند و علم، روشنایی عقل را به همراه دارد. این گفته بهقدری واضح و روشن است که نیازی به نقل آن نیست.
علم داری مشو به راه ذلیل
علم بس راه را چراغ و دلیل
هوش مصنوعی: اگر به دانش و علم دست یافتهای، اجازه نده که به خاطر آن خودت را در موقعیتهای حقیر و ذلیل قرار دهی. علم باید برای راهنمایی و روشنایی در زندگیات باشد.
چون چراغ و دلیل و پرسیدن
هست، در شب چراست ترسید؟
هوش مصنوعی: چرا در شب که چراغ و نشانهها و امکان پرسیدن وجود دارد، باید ترسید؟
علم نورست و جهل تاریکی
علم راهت برد به باریکی
هوش مصنوعی: علم مانند نوری است که انسان را در مسیر درست هدایت میکند و جهل همانند تاریکی است که راه را میبندد. علم شما را به شناخت عمیقتر و فهم بهتر میرساند.
دانشست آب زندگانی مرد
خنک آن کاب زندگانی خورد!
هوش مصنوعی: دانش، مانند آب زندگی بخش است و کسی که از آن بهرهمند شود، زندگی خوش و سرشار از آرامش خواهد داشت.
در پی کشف این و آن رفتن
جز به دانش کجا توان رفتن؟
هوش مصنوعی: در پی فهم و شناخت موضوعات مختلف، جز با کسب علم و دانش، نمیتوان به کجا رفت یا پیشرفت کرد.
نفس بیشه است و گر بزی شیرش
عقل بازو و علم شمشیرش
هوش مصنوعی: نفس مانند جنگل و بیشهای است و اگر بخواهی در آن زندگی کنی، باید از قدرت عقل و علم به عنوان ابزارهای لازم استفاده کنی. عقل مانند دستان تو و علم مانند شمشیری هستند که به تو در این مسیر کمک میکنند.
علم خود را مکن ز عقل جدا
تا بدانی که کیست عقل و خدا؟
هوش مصنوعی: علم خود را از عقل جدا نکن، تا بفهمی که عقل و خدا چه هستند.
تن به دانش سرشته باید کرد
دل به دانش فرشته باید کرد
هوش مصنوعی: باید جسم خود را با دانش آشنا کرد و دل را به زیباییهای دانش واگذار کرد.
علم روی ترا به راه آرد
با چراغت به پیشگاه آرد
هوش مصنوعی: دانش و آگاهی همچون چراغی در مسیر زندگی به شما کمک میکند تا به درستی پیش بروید و به هدفهای بزرگتری دست یابید.
علم اگر قالبیست ور جانیست
هر چه دانی تو به ز نادانیست
هوش مصنوعی: دانش اگر شکلی دارد و روحی در آن نهفته است، هر چه تو بدانی، به مراتب بهتر از نادانی است.
تن بیروح چیست؟ مشتی گرد
روح بیعلم چیست؟ بادی سرد
هوش مصنوعی: چیزی که فاقد روح و زندگی است، مانند یک توده خاک و بیفایده به نظر میرسد؛ و روحی که بدون دانش و آگاهی باشد، همانند باد سردی است که هیچ کارایی ندارد.
جهل خوابست و علم بیداری
زان نهانی وزین پدیداری
هوش مصنوعی: جهل مانند خواب است و علم شبیه به بیداری. این، پنهان و ناپیداست و آن، روشن و واضح.
جان داننده گر چه دمسازست
با بدن بر فلک به پروازست
هوش مصنوعی: روح خردمند اگرچه با بدن در ارتباط است، اما همچنان در حال پرواز و صعود به آسمانهاست.
راز چرخ و فلک بدین دوری
نه هم از علم یافت مشهوری؟
هوش مصنوعی: آیا کسی از علم و دانش، رازهای گردش زمان را که در این دورانی به این اندازه دور و نامشخص است، فهمیده است؟
علم کشتی کند بر آب روان
وانکه کشتی کند به علم توان
هوش مصنوعی: علم مانند یک کشتی است که در آبهای متلاطم و روان حرکت میکند. کسی که با علم و دانش به این کشتی مسلط است، میتواند با موفقیت در این آبها حرکت کند و از چالشها عبور کند.
چون تو با علم آشنا گشتی
بگذری زاب نیز بیکشتی
هوش مصنوعی: زمانی که با دانش و آگاهی آشنا شدی، میتوانی به راحتی از مشکلات و چالشها عبور کنی، مانند اینکه بتوانی از روی آب عبور کنی بدون نیاز به قایق.
سگ دانا ز گاو نادان به
به هنر در گذشت شهر از ده
هوش مصنوعی: سگ هوشمند به خاطر هنر و تواناییاش از گاو نادان جلوتر میافتد و این باعث میشود که شهر از ده بهتر دیده شود.
شود از جهل مرد کاهل و سست
دانش او را دلیر سازد و چست
هوش مصنوعی: از نادانی فرد بیعمل و سست، دانایی میتواند او را شجاع و پرتلاش کند.
گردش قبهٔ چنین پرکار
نه به علمست، پس به چیست؟ بیار
هوش مصنوعی: این آسمان پر از ستاره و حرکاتش نتیجهٔ علم و دانش نیست، پس پس چرا اینگونه است؟ بیا و توضیح بده.
این همه کار و حرفت و پیشه
نه هم از دانشست و اندیشه؟
هوش مصنوعی: آیا همه این کارها و بحثها و شغل تو تنها ناشی از دانش و فکر تو نیست؟
جهل و کوریت سر به چاه کشد
علم و بینندگی به ماه کشد
هوش مصنوعی: نادانی و بیخبری انسان را به مکانهای خطرناک و تاریک میکشاند، اما دانش و آگاهی او را به سوی نور و روشنی هدایت میکند.
دل شود گر به علم بیننده
راه جوید به آفریننده
هوش مصنوعی: اگر دل در جستجوی علم باشد، به سوی خالق خود راه پیدا میکند.
چون به علمش یقین درست شود
در عمل نامدار و چست شود
هوش مصنوعی: وقتی که در علم خود به یقین و اعتماد واقعی برسد، در عمل هم موفق و سرشناس خواهد شد.
مرد بیعلم جفت غم بهتر
دیگ بیگوشت بیکلم بهتر
هوش مصنوعی: مردی که علم و دانش ندارد، بهتر است که غم و اندوه را تحمل کند تا اینکه در کنار او غذایی وجود داشته باشد که هیچ مواد مغذی نداشته باشد و بیارزش باشد.
جوش جاهل چو آتش و خاشاک
بر دمد، لیک زود گردد خاک
هوش مصنوعی: خشم و هیاهوی جاهل مانند آتش است که به راحتی شعلهور میشود، اما این حالت زودگذر است و در نهایت به خاموشی و سکون میانجامد.
علم دیوانه بیخلل نبود
زانکه دیوانه را عمل نبود
هوش مصنوعی: علم بدون عمل و کاربرد، ارزش چندانی ندارد؛ زیرا اگر کسی فقط در نظر و دانایی باشد و اقدام نکند، هیچ تأثیری در زندگی یا پیشرفت نخواهد داشت.
علما راست رتبتی در جاه
که نگردد به رستخیز تباه
هوش مصنوعی: دانشمندان مقام و مرتبهای دارند که در روز قیامت دچار عذاب و زوال نمیشوند.
علم را دزد برد نتواند
به اجل نیز مرد نتواند
هوش مصنوعی: علم و دانش را نمیتوان از انسان گرفت، حتی اگر به مرگ هم نزدیک شود، باز هم نمیتواند آن را از دست بدهد.
نه به میل زمان خراب شود
نه به سیل زمین در آب شود
هوش مصنوعی: زمان نمیتواند آنچه را که هست خراب کند و زمین نیز نمیتواند او را در آب غرق کند.
جوهر علم همچو زر باشد
که چو شد کهنه تازهتر باشد
هوش مصنوعی: علم و دانش مانند طلاست؛ هرچه زمان بگذرد و کهنهتر شود، ارزش و سودمندیاش بیشتر میگردد.
نفس را علم مستفاد کند
علم ازین بیشتر چه داد کند؟
هوش مصنوعی: آیا نفس میتواند از دانش بهرهبرداری کند، وقتی که این دانش از این بیشتر به او داده نشده است؟
آنچه در علم بیش میباید
دانش ذات خویش میباید
هوش مصنوعی: آنچه در دانش اهمیت بیشتری دارد، شناخت و درک ذات و ماهیت خود آدمی است.
حاشیه ها
1399/08/07 06:11
آینه
دراین بیت چون چراغ و دلیل و پرسیدن
هست، در شب چراست ترسید؟
ترسیدن درست است.